ملی مذهبی _ چند شب پیش اتفاقی دیگر در ایذه رخ داد، رسانه های حکومتی در نخستین گام خبر دادند که مامور نیروی انتظامی توسط یک راننده کشته شده است. کمی دیرتر خبر دیگری از سوی منابع غیر رسمی منتشر شد: پسر عمومی مادر کیان پیرفلک کشته شده است.
آن روز، روز تولد کیان پیرفلک بود کودکی که در اعتراضات سراسری در ماشین پدر کشته شد، سرنوشت غمبار خانواده پیرفلک را همه خواندهاید، اما هنوز هیچ کس نمی داند در آن روز دقیقا چه رخ داد. یک سو روایت حکومت که به دروغگویی شهره است و سمت دیگر روایت خانواده داغدار.
امروز هم باز هیچ کس نمیداند در یکشنبه خونین ایذه چه گذشت، روایت رسمی از سوی حکومت این است که پویا مولایی راد که فقط نوزده سال سن داشت، با ماشین به نیروی انتظامی حمله، یک مامور را کشته و سرباز وظیفهای را زخمی و سپس کشته شده است و روایتی دیگر از سوی مردم و خانواده که نقل میکنند ماموران در برنامه تولد کیان دخالت کرده و به مردم تیراندازی کردهاند، پویا می خواسته فرار کنه که به او شلیک شده و دیگر روایاتی از این دست.
شاید اگر نیلوفر حامدی و الهه محمدی در زندان نبودند، مدیران روزنامهها، خبرنگار و روزنامه نگار خود را راهی محل میکردند تا چون ماجرای مهسا امینی گزارش تحقیقی از محل حادثه مخابره شود و بتوانیم روایت درستی از آنچه رخ داده داشته باشیم، اما پس از زندانی شدن این دو روزنامهنگار دیگر کسی جرات انجام چنین ریسکی را ندارد.
روزنامه اعتماد ماه گذشته بابت انتشار اخبار اعتراضات با شکایت قرارگاه ثارالله محکوم شد، بسیاری از روزنامه نگاران نه فقط در جنبش اخیر که طی این سالها فقط به خاطر نوشتن گزارش و خبر بازداشت و ممنوع از کار شدند، بسیاری هم به اجبار کوچ کردند و خلاصه آنهایی که ماندهاند و کار میکنند با بازداشت اخیر نیلوفر و الهه محتاطتر شده اند.
کدام روزنامه نگاری حاضر است ریسک کند و به ایذه برود، مصاحبه کند و گزارش بگیرد و روایتی خلاف آنچه قوه گفته است منتشر کند؟ مطمئنا نرسیده به ایذه پرونده جاسوسی او تکمیل و از روی میز بازجوها به میز بازپرس منتقل و حکم بازداشت صادر شده است.
آنچه که سیستم می پسندد گزارش های یک طرفه رسانه قوه قضایی “میزان” است یا گزارشهای زرد و پر توهین و دروغ روزنامه ایران و چند رسانه مشابه دیگر و حتی دیگر مصلحت خود را نیز نمی فهمد که اگر خبرنگاران مستقل امکان حضور در تمام اتفاقات، اعتراضات و حوادث را داشته باشند و روایت درست را منتقل کنند شاید از میان ده اتفاق، یکی هم به نفع او شود.
اما فعلا که با این وضعیت اطلاع رسانی و سابقههای مشعشع در دروغگویی، چون چوپان دروغگو هرچقدر هم فریاد بزنند کسی آنها را باور نمی کند.