موج نگرانی برای سرنوشت پنج ورزشکار بازداشت شده شیرازی

نگرانی‌ از سناریوسازی‌ها علیه 5 کوهنورد شیرازی

ملی مذهبی _ کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان در گزارشی نوشت: «خبرگزاری تسنیم روز سه‌شنبه با پخش ویدیوی اعتراف اجباری پنج شهروند ورزشکار و کوهنورد در شیراز مدعی شد که آنان یک بمب‌گذاری ناموفق را در این شهر برنامه‌ریزی کرده بودند. تا به این ساعت خبری از برگزاری دادگاه این افراد منتشر نشده اما این خبرگزاری فیلم اعتراف اجباری آنان را در وضعیتی بی‌سابقه، با دست‌بند و چشم‌بند رو به دوربین، منتشر کرده است.» 

این کمیته هویت این افراد را این‌چنین معرفی کرد: «افرادی که در این ویدیوی اعتراف اجباری مقابل دوربین نشانده شدند عبارتند از؛ دنا شیبانی، مربی اسنوبرد و گرافیست، اشراق نجف‌آبادی، مربی دوچرخه‌سواری و محمد خیوه، کوهنورد و طبیعت‌گرد حسام موسوی، مربی سنگنوردی و امیرارسلان مهدوی، مربی اسنوبرد.»

کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان افزود: «به نظر می‌رسد دستگاه امنیتی در حال زمینه‌چینی برای صدور احکام سنگین برای این افراد است و از آنان با عناوین غیرمنطقی و بی‌معنی مانند «مسئول تبلیغات و تست عملیات» یاد کرده است. این افراد در زمان‌ها و شهرهای مختلف بازداشت شده و سپس به شیراز منتقل شدند.»

با توجه به احکام  اعدام اجرا شده در چند روز گذشته و صدور احکام سنگین برای بازداشت‌شدگان اعتراضات جاری توسط قوه قضائیه، موج نگرانی بابت سرنوشت این ورزشکاران افزایش یافته است و بسیاری از کاربران شبکه‌های مجازی نسبت به سرنوشت آن‌ها ابراز نگرانی کرده‌اند.

در واکنش به انتشار ویدیوی اعترافات اجباری شماری از ورزشکاران شیرازی توسط خبرگزاری «تسنیم» وابسته به سپاه پاسداران، کاربران شبکه‌های اجتماعی ضمن هشدار درباره «سناریوسازی» نهادهای امنیتی و قضایی رژیم جمهوری اسلامی، این رویکرد را در راستای پروپاگاندای نظام برای هراس‌افکنی و سرکوب اعتراضات مردمی در ایران ارزیابی کردند.

به‌دنبال انتشار ویدیویی از اعترافات اجباری دنا شیبانی، مربی اسنوبُرد و گرافیست، حسام موسوی، مربی سنگ‌نوردی، امیر‌ارسلان مهدوی، مربی اسنوبرد، اشراق نجف‌آبادی، مربی دوچرخه‌سواری و محمد خیوه، مربی کوهنوردی و طبیعت‌گرد، توسط خبرگزاری تسنیم در روز چهارشنبه 23 آذر، نگرانی‌ها از پرونده‌سازی نهادهای امنیتی و سرکوب‌گر‌ علیه این شهروندان ایرانی افزایش یافته است.

برخی کاربران با اشاره به اتهام‌افکنی نهادهای امنیتی و «تسنیم» در ویدیوی اعترافات اجباری علیه این افراد مبنی بر تلاش ناموفق آنها برای اخلال در امنیت، از سناریو‌سازهای دروغین علیه این افراد، خبر داده‌اند.

همزمان برخی دیگر از کاربران نیز که این شهروندان را از نزدیک می‌شناسند، با «مسخره» خواندن این اتهامات، درباره خطری که جان این شهروندان بازداشت شده را تهدید می‌کند، هشدار داده‌اند.

همچنین در ویدیویی که تسنیم منتشر کرده نیز، تمامی این شهروندان چشم‌بند به چشم دارند که یکی از روش‌های معمول آزار افراد بازداشت‌شده است و برخی کاربران با اشاره به این‌که نیروهای سرکوب‌گر حتی در زمان تهیه ویدیوها نیز چشم‌بند این افراد را برنداشته‌اند، نسبت به شدت شکنجه‌ای که آن‌ها متحمل شده‌اند، به‌ شدت ابراز نگرانی کرده‌اند.

در هفته‌های گذشته، پرونده‌سازی برای صدور احکام سنگین زندان و حتی اعدام با روند و شتاب بی‌سابقه‌ و شدت بیشتری در دستگاه قضائی ایران پیگیری شده است.

تنها در هفته جاری، دست‌کم دو جوان معترض، یکی در تهران و دیگری در مشهد، تحت شکنجه علیه خود اعتراف کرده و با اتهام «محاربه» و در مدتی کمتر از یک ماه از زمان بازداشت، طی روند محاکمه ناعادلانه‌ و قرون وسطایی به اعدام محکوم شده و حکم اعدام آن‌ها اجرایی شد.اعدام این دو جوان معترض تاکنون محکومیت‌های گسترده بین‌المللی و داخلی را علیه رژیم جمهوری اسلامی در ایران به‌همراه داشته است.

مطالب مرتبط

فاجعه انسانی در زندان تهران بزرگ

سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده است که تاکنون «مطابق آمار رسمی ارائه شده» ۷۱ نفر از کادر اداری زندان، سربازان وظیفه، محکومین زندانی، خانواده محکومین و همسایه‌ها در حمله اسرائیل به زندان اوین کشته شده‌اند

موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان

امروز نیز در سایه موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان، همان الگوی آشنای تاریخ در حال تکرار است: حذفِ بی‌پناه‌ترین‌ها به نام امنیت یا نظم، با همراهی رسانه‌ای و سکوت جامعه. اما حذف هر «دیگری» به دست ساختار قدرت، فقط آغاز یک روند است؛ روندی که دیر یا زود، دایره‌اش گسترش می‌یابد و به بدنه‌ی جامعه بازمی‌گردد. اگر جامعه در برابر بی‌قانونی علیه مهاجران ساکت بماند، فردا ممکن است همان سازوکار خشونت، گریبان شهروندان‌اش را نیز بگیرد. سرنوشت خاموشان، همیشه شبیه‌ هم است.

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

مطالب پربازدید

مقاله