تقی رحمانی

گاهی دلم به حال خلخالی می سوزد

تعجب نکنید بله برای رئیسی هم و هادی غفاری هم. و حزب توده …برای ووو
می دانید وقتی که قرار است که عامل اصلی در اعدام ها گم شود آن وقت آدم دلش به حال امثال این افراد می سوزد.
قصدم توجیه اعدام و کشتار نیست قصدم حتی رد تاثیرگذاری افراد برتصمیم رهبران نیست. وقتی که جریانات اصلاح طلب یا اصول گرا یا غیره با عمده کردن نقش خلخالی و یا رئیسی می خواهند کسی یا کسانی را تبرئه کنند که اگر دستور نمی دادند این جنایت ها امکان اجرا را نداشت.بله قصدم نقد این نگاه است.
مثال می زنم اگر حزب توده در ارتش و دادستانی نفوذ کرده بود کودتا دروغین کشف می کرد تا ماشین اعدام محمدی محمدی ریشهری را چاق کند.اگر نقش ریشهری در این میان گم شود باید دل آدم برای نفوذی های حزب توده بسوزد که اعدام هم شدند. اگر حزب این میزان قدرت داشت و تاثیر داشت چرا در مورد شوروی امکان نفوذ در حکومت را نداشت. پس زمینه برای کارهای حزب در مورد کشف کودتا در حکومت وجود داشت.
روایت موثق است که برای جلو گیری از اعدام چند نفر از جمله رئیس سابق ساواک حسین پاکروان افرادی به دیدن خمینی می روند. بگویم که حتی مجاهدین خلق از جمله موسی خیابانی با اعدام پاکروان موافق نبودند. می دانیم که مجاهدین از طرفداران اعدام ها بودند.
اما سخن خمینی این بوده است.اگر اینها نکشیم غائله 28 مرداد تکرار می شود. خوب وقتی فلان اصول گرا یا اصلاح طلب برای تبرئه خمینی سنگ تمام می گذارد کاسه و کوزه را سر خلخالی می شکند. آن وقت آدم دلش به خلخالی می سوزد.
اما مگر وقتی خلخالی رفت اعدام متوقف شد. وقتی لاجوردی با آن جنایت از سوی احمد خمینی حمایت می شد مطابق خاطرات منتظری .آن وقتی فلان اصلاح طلب برای زدن لاجوردی و تبرئه خمینی و احمد خمینی ،لاجوردی را عامل اصلی می گیرد خب آدم دلش برای لاجوردی هم.
وقتی در جریان حذف منتظری در سال 67 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تحلیل می کند منتظری راست شده یا به موتلفه نزدیک شده یا به نهضت ازادی در برابر منتظری به تائید خمینی می پردازد. همین سازمان و اصلاح طلبان در برابر اعدام های 1367 رئیسی را عامل معرفی می کنند. سوال این است اگر خمینی حکمی می داد به هر روحانی اصلاح طلب و اصول گرا ایا آن فرد ابا می کرد در مورد اجرای حکم خمینی در مورد اعدام های 1367.یک نفر ابا کرد منتظری بود و حذف شد.
مسئله دیگر این است که وزارت اطلاعات که در دهه 60 در اعدام های 67 نقش محوری داشت مگر اصلاح طلبان در ان نقش نداشتند محور اعدام مجاهدین خلق گزارش وزارت اطلاعات بود. خوب مگر ما کینه اصلاح طلبان را به مجاهدین نمی دانیم.البته قصد من تبرئه مجاهدین نیست.
چرا حجاریان یکبار در مورد اعدام های 67 حرف نمی زند در مورد نقشش نمی گویم او اطلاعات زیادی دارد. پس در این موقع اگر کسی حکم خمینی را نبیند یا توجیه کند به رئیسی حمله کند خوب آدم دلش برای رئیسی هم.
مشکل این شده است که اصلاح طلبان و اصولگرایان که تربیون دارند یکی رئیسی را عامل اصلی در جنایت 67 عمده می کند. یا دیگری خلخالی را عامل اعدام می داند.این دو جریان به عمد حتی تاریخ را تحریف هم می کنند. می دانیم تنها ملیون و نهضت ازادی و برخی از وکلا مخالف اعدام هویدا بودند.همین جریانات به شکل اعدام ها اعتراض داشتند.الان دیگر انگار اقای خمینی مبرا بوده است اعدام ها به وی تحمیل شده است پس از نصفه و نیم گفتن به تحریف حقیقت هم می رسند.
حال سوال این است که اگر این شیوه غلط را مصداق و ملاک بگیریم یعنی تبرئه مسول اصلی، اصلاح طلبان و برخی از سبزها را در مورد قضاوت دوره پهلوی ها،به شاه نمره بهتری نسبت به خمینی باید بدهند.اما می دهند؟
داستان زیاد است

مطالب مرتبط

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

مطالب پربازدید

مقاله