نامه کروبی و جمهوری خواهان

نامه کروبی به رهبری نظام نقد دیگری هم همراه داشت.
جمعی این نامه تکراری و فاقد درک وی از شرایط ایران دیدند.
ایشان معتقد هستند که مردم از نظام گذر کرده اند.
اما آیا مردم از نظام گذر راهبردی کرده اند؟
سوال این است که در انتخابات گذشته که مردمی که رای دادن مگر همه شان نظام را باور داشتند. عمل راهبردی عملی اعتقادی نیست عمل راهبردی عملی ممکن به سوی هدف است.
سوال مهم این است که مخالفان این نامه که پیشنهاد رفراندم و یا براندازی می دهند چقدر راهشان راهبردی است و عملی می باشد.
کروبی اصلاح ساختار را درخواست کرده است او و موسوی و رهنورد با توجه به جایگاه شناخته شده شان در درون و بیرون نظام برای تغییر راهبردی تر هستند یا جریانی که با بیان هدف خود بدون راهبرد عملی نامه کروبی را نقد و نفی می کند.
در اعتراضات اخیر مردمی دو شعار شنیده شد جمهوری ایرانی و سلطنت طلبی که نگارنده با عنوان جمهوری ایران با ان همدل هستم.
اما چرا شعار جمهوری برد نشد برای این که جمهوری خواهی درست در ایران بانی سازمان یافته ندارد. پول و ثروت به اندازه کافی ندارد.
در چنین شرایطی ایده جمهوری ایران باید شعار ترویجی و آموزشی شود. اما اگر این شعار تبلیغی شود دیگران بر آن عنوان پسوند یا پیشوند خود را می گذارند تا سوار براین شعار شوندتا آن را منحرف کنند.
مخالفان حمهوری خواه ،نامه کروبی به این نکته ظریف دقت کنند.
کروبی راه اصلاح ساختاری را طرح کرده است.
بازرگان در سال 1357 خواستار سلطنت مشروطه شد زمانی که جمهوری اسلامی طرح شد او احساس خطر کرد به قید دموکراتیک آن متوسل شد در صورتی که بازرگان جمهوری خواه بود اما توازن قوا در سیاست را می فهمید و درک می کرد.
کدام راهبرد عملی تر است و هم در توان جامعه ایران رفراندم و سرگونی یا اصلاح رفتار و تغییر قانون برای اصلاح ساختار؟

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله