موارد سرکوب بسیار بیشتر از ۲۲۶ مورد ثبت شده است

گزارش سالانه میدپوینت از سرکوب روزنامه‌نگاران ایران در سال ۱۴۰۲

ملی مذهبی _ هم‌زمان با سوم می روز جهانی آزادی مطبوعات، موسسه میدپوینت گزارشی را منتشر کرده که نشان می‌دهد بیشترین نگرانی نهادهای امنیتی ایران در حوزه رسانه در سال ۱۴۰۲، اطلاع‌رسانی درباره مسائل زنان و حجاب، میزان مشارکت در انتخابات مجلس و خبرگان، انتشار نتایج نظرسنجی‌های سیاسی-اجتماعی، انتقاد از رهبر، دستگاه‌های دولتی و حکومتی، افشای فساد مقام‌ها و گزارش فقر و خودکشی بوده است. 

میدپوینت که در زمینه آموزش روزنامه‌نگاری فعالیت می‌کند، در گزارش سالانه خود ۲۲۶ مورد سرکوب روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها را در سال ۱۴۰۲ ثبت کرده که شامل ۱۴۴ مورد برخورد قضایی با روزنامه‌نگاران، از جمله ۱۰۲ مورد بازداشت و محاکمه و ۴۲ مورد احضار و شکایت بوده است. 

براساس یافته‌های میدپوینت از مجموع ۲۲۶ مورد، بیشترین مواردی که روزنامه‌نگاران به دلیل آن سرکوب شده‌اند، به این ترتیب بوده است:

حجاب و مسائل زنان: ۲۶ درصد (۶۰ مورد)مسائل سیاسی از جمله انتخابات: ۲۳ درصد (۵۴ مورد)موارد نامعلوم که یا نهادهای امنیتی اعلام نکرده‌ یا خبرنگاران مجبور به سکوت شده‌اند: ۱۸.۵ درصد (۴۲ مورد)مسائل اقتصادی: ۱۳.۵ درصد (۳۱ مورد)مسائل اجتماعی: ۸ درصد (۱۸ مورد)مسائل ورزشی: ۵.۷ درصد (۱۳ مورد)مسائل فرهنگی: ۳.۵ درصد (۸ مورد)

در سال ۱۴۰۲ دست‌کم ۱۸ خبرنگار از محل کار اخراج شده‌ یا به اجبار کارشان را ترک کرده‌اند. هشت روزنامه و وب‌سایت خبری هم با فشار قطع آگهی دولتی مواجه یا به‌طور موقت و دائمی تعطیل شده‌اند. همچنین شلیک گلوله به فعالان رسانه‌ای، شکنجه و محکومیت به شلاق، حمله به خانه خبرنگاران و بازداشت بستگان نزدیک آنها از جمله موارد دیگر سرکوب است که روزنامه‌نگاران ایرانی در سال ۱۴۰۲ با آن مواجه بوده‌اند.

۱۴۱ مورد سرکوب در استان تهران و ۷۱ مورد در سایر استان‌ها گزارش شده است. بررسی‌های میدپوینت نشان‌دهنده فشار دوچندان بر روزنامه‌نگاران بیرون پایتخت است. بیشتر موارد برخورد خشونت‌آمیز فیزیکی شامل شکنجه، حکم شلاق، تیراندازی و حمله به خانه خبرنگاران و بازداشت اعضای خانواده، در استان‌های دیگری جز تهران اتفاق افتاده است.

معصومه ناصری، مدیر موسسه میدپوینت می‌گوید: «در سال‌های اخیر الگوی سانسور و فشار برای محدودیت آزادی بیان در جمهوری اسلامی تغییر کرده است. اگر خبر توقیف رسانه‌ها را بسیار کمتر از پیش می‌شنویم، به این دلیل است که نهادهای امنیتی با شیوه‌های جدیدتر مانع از گردش آزاد اطلاعات می‌شوند. اخبار در شکل گسترده از طریق تماس مستقیم نهادهای امنیتی با مدیرمسئول یا سردبیران قبل از انتشار، سانسور یا به گفته آنها “مدیریت” می‌شود.» 

از ۲۲۶ مورد سرکوب که میدپوینت توانسته ثبت کند، ۳۲ مورد به شکل تهدید جمعی بوده که شمار زیادی از خبرنگاران یا رسانه‌ها را به سانسور واداشته است؛ از جمله جلوگیری از ورود خبرنگاران و عکاسان به برخی مکان‌ها، یا ابلاغ بخشنامه‌های «محرمانه» و تماس‌های تلفنی با رسانه‌ها در سراسر ایران. 

با این حال میدپوینت مطلع است که موارد سرکوب بسیار بیشتر از ۲۲۶ مورد ِ فردی و جمعی ثبت شده است؛ چون بسیاری از موارد به دلیل تهدیدهای امنیتی پنهان می‌ماند. 

معصومه ناصری با استناد به مجموعه گزارش‌های گروه تحقیقی میدپوینت در طول سال ۱۴۰۲ می‌گوید: «با گسترده شدن وب‌سایت‌ها و کانال‌های خبری در شهرستان‌ها دایره مقام‌هایی که در دایره قرمز قرار دارند و روزنامه‌نگاران حق ندارند درباره‌شان گزارش یا خبر منفی منتشر کنند گسترش پیدا کرده و به مقام‌‌های پایین‌تر رسیده است. نهادهای حامی روزنامه‌نگاران یا وجود ندارند یا کارکردی حداقلی پیدا کرده‌اند. ما می‌دانیم بسیاری از مدیران مسئول و سردبیران رسانه‌ها درباره فشارها سکوت می‌کنند و نمی‌توانیم این موارد را در گزارش‌هایمان ثبت کنیم.»

آنچه در گزارش سالانه وضعیت روزنامه‌نگاران آمده مواردی از سرکوب است که این مدرسه دریافت کرده یا به نحوی خبر آن در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی یا از طریق نهادهای بین‌المللی حامی روزنامه‌نگاران منتشر شده است. قطعا تعداد واقعی موارد فشار و سرکوب بسیار بیش از این تعداد است.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله