طرح احداث این خط لوله را قطر در سال ۲۰۰۹ پیشنهاد کرد

صادرات گاز از پارس جنوبی به اروپا؛ سقوط بشار اسد و باز شدن مسیر قطر_ترکیه برای احداث خط لوله مستقیم

ملی مذهبی _  آلپراسلان بایراکتار، وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه هفته گذشته گفت که پروژه احداث خط لوله انتقال گاز بین قطر و ترکیه، پس از مدت‌ها وقفه در عملیات احداث آن، می‌تواند پس از سقوط رژیم اسد احیا شود.

اشاره او به پروژه خط لوله انتقال گاز طبیعی از میدان گازی مشترک بین ایران و قطر به نام گنبد شمالی (پارس جنوبی) است که پس از گذر از خاک عربستان سعودی، اردن، سوریه و ترکیه در نهایت به بلغارستان و اتحادیه اروپا می‌رسد.

به گزارش یورونیوز، طرح احداث این خط لوله را قطر در سال ۲۰۰۹ به طور جدی پیشنهاد کرد اما بشار اسد با محلق شدن سوریه به اجرای این پروژه ۱۰ میلیارد دلاری مخالفت کرد. با توجه به این که سوریه در دوران حکومت خاندان اسد متحد روسیه بود، گروهی از کارشناسان متعقدند که مسکو بشار اسد را برای رد این پروژه تحت فشار گذاشت تا وابستگی بالای اتحادیه اروپا به گاز روسیه پابرجا بماند.

همزمان، سوریه در سال ۲۰۰۹ اعلام کرد که قصد دارد «استراتژی چهار دریا» را به عنوان طرحی ملی به اجرا بگذارد که هدف از آن بدل کردن این کشور به یک مرکز ترانزیت گاز و نفت بین خلیج فارس، دریای سیاه، قفقاز و مدیترانه بود. این استراتژی بر خط لوله گاز عرب (AGP) متکی بود که ساخت آن در سال ۲۰۰۳ آغاز شد و قرار بود مصر را به ترکیه وصل کند. با این حال، آغاز درگیری‌های سوریه در سال ۲۰۱۱ اجرای این استراتژی را مختل کرد.

تحولات اخیر در روابط اتحادیه اروپا و روسیه که پس از تهاجم نظامی مسکو به خاک اوکراین رخ داده، اهمیت تنوع بخشیدن به منابع انرژی این اتحادیه را بیش از پیش افزایش داده است. بر اساس داده‌های کمیسیون اتحادیه اروپا، سهم گاز وارداتی از خط لوله روسیه در سبد گاز وارداتی این اتحادیه از بیش از ۴۰ درصد در سال ۲۰۲۱ به حدود ۸ درصد در سال ۲۰۲۳ کاهش یافته است.

همچنین، با ترکیب گاز وارداتی از طریق خط لوله و به شکل گاز طبیعی مایع (LNG)، سهم روسیه در گاز وارداتی اتحادیه اروپا اکنون به کمتر از ۱۵ درصد کاهش یافته است. در همین حال، گاز قطر به عنوان یکی از بزرگ‌ترین دارندگان ذخایر گاز در جهان تنها ۵ درصد در گاز وارداتی به اتحادیه اروپا سهم دارد.

علت اصلی این سهم پایین، هزینه بالا و دشواری تکنولوژیک مایع‌سازی گاز و حمل و نقل دشوارتر آن است که ال‌ان‌جی را به طور قابل توجهی گران‌تر از گاز خط لوله می‌کند. افزون بر این، زنجیره‌های تامین ال‌ان‌جی در برابر تحولات ژئوپلیتیکی و نوسان‌های تقاضای جهانی آسیب‌پذیرترند و از پایداری کمتری برخوردارند.

در چنین شرایطی، از سرگیری پروژه انتقال گاز از قطر به اروپا با استفاده از خط لوله‌ای که با امن شدن سوریه می‌تواند از خاک این کشور عبور کند، پس از ۱۵ سال، بار دیگر مطرح شده است.

البته در حالی که قطر به دنبال افزایش درآمد خود از محل صادرات گاز است، ترکیه نیز پروژه بدل شدن به هاب انرژی منطقه را دنبال می‌کند. به همین منظور، آنکارا با حفظ رابطه حسنه خود با مسکو، به خط لوله‌های انتقال گاز از ترکمنستان و آذربایجان نیز چشم دوخته است. آنکارا همچنین امیدوار است که با برقراری آتش‌بس در غزه و احیای روابط خود با اسرائیل بتواند این کشور را نیز برای احدث هر چه سریع‌تر خط لوله زیردریایی انتقال گاز اسرائیل از طریق ترکیه به اروپا متقاعد کند.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله