مسیر اصلاح جامعه‌محور در ایران بر تقویت جامعه مدنی متمرکز است

خط و ربط شکست نظامی جمهوری‌اسلامی در حفظ اسد با گذار به دموکراسی و گشایش در ایران

ملی مذهبی _ نمونه‌های تاریخی در کشورهایی مانند پرتغال و یونان نشان می‌دهند که شکست‌های نظامی می‌تواند از طریق افشای بی‌کفایتی رژیم‌های استبدادی، دوره انتقال دموکراتیک را تسریع کند.

در حالی که توجهات جهانی به درگیری‌های منطقه‌ای در خاورمیانه دوخته شده است، همزمان ایران دستخوش تحولات قابل توجه داخلی است، هر چند که این تحولات به آرامی پیش می‌روند.

به گزارش یورونیوز، اندیشکده آمریکایی «مرکز استیمسون» روز پنج‌شنبه نهم ژانویه (۲۰ دی) در مقاله‌ای به این موضوع پرداخت و نوشت: «در قلب این تکامل، یک جنبش اصلاحی جامعه‌محور و به شدت قوی وجود دارد که به طور فعال ساختار قدرت موجود را به چالش می‌کشد و منجر به تضعیف محسوس رژیم می‌شود.»

این مقاله که توسط یک تحلیلگر ایرانی مقیم تهران به شرط ناشناس ماندن، و باربارا اسلاوین،‌ تحلیلگر آمریکایی نوشته شده است اشاره می‌کند که «این پویایی نوظهور، پتانسیل تحقق یک نظام – که بتواند خواسته‌های مردم ایران را بهتر از نظام فعلی دین‌سالاری/مردم‌سالاری معیوب نمایندگی کند – را دارا است.»

این اندیشکده در ادامه اشاره می‌کند که «اصلاح جامع قانون اساسی موجود، همراه با توانمندسازی جامعه مدنی، می‌تواند به دموکراسی بیشتر منجر شود، مشروط بر اینکه ایرانیان گرفتار جنبش‌های رادیکال و جنگ‌ نشوند.»

اصلاح جامع قانون اساسی موجود، همراه با توانمندسازی جامعه مدنی، می‌تواند به دموکراسی بیشتر منجر شود، مشروط بر اینکه ایرانیان گرفتار جنبش‌های رادیکال و جنگ‌ نشوند.

پیامدهای چنین تغییراتی می تواند فراتر از مرزهای ایران به کشورهای عربی همسایه گسترش یابد؛‌ کما اینکه یک مورخ برجسته آمریکایی به نام «رابرت دی. کاپلان» استدلال می‌کند که ایران به عنوان نقطه محوری ژئوپلیتیک خاورمیانه عمل می‌کند و هیچ چیز به اندازه ظهور یک رژیم لیبرال‌تر در ایران نمی‌تواند منطقه را عمیقاً تغییر دهد.

مبارزه ایران برای دموکراسی

این اندیشکده ضمن اشاره به بهای گزافی که مردم ایران برای دستیابی به دموکراسی پرداخته‌اند نوشت که «یکی از معیارهای این مبارزه تعداد زندانیان سیاسی است. اگرچه برآورد دقیق آن دشوار است، اما گروه های حقوق بشر معتقدند که صدها ایرانی تحت اتهامات مبهم امنیتی بدون محاکمه عادلانه زندانی هستند. ادامه بازداشت و بدرفتاری با زندانیان سیاسی همچنان یکی از نگرانی‌های اصلی است که نشان‌دهنده عدم تحمل جمهوری اسلامی نسبت به مخالفت‌ها و بی‌توجهی به آزادی‌های اساسی مدنی است.»

اما با وجود سرکوب، اعتراضات همچنان و با سرعتی شتابان ادامه دارد. اعتراضات «آبان خونین ۱۳۹۸» ناشی از افزایش قیمت سوخت، اعتراضات به سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط ایران و جنبش «زن، زندگی، آزادی» در اعتراض به حجاب اجباری در سال ۱۴۰۱ مصداق آن است.

تاریخ به ما در این مواقع چه درسی می‌دهد؟

این تحولات همراه با شکست‌های نظامی اخیر ایران و شرکای غیردولتی آن، قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی را تضعیف کرده و در عین حال مشروعیت داخلی آن – که بر پایه‌های مشارکت در انتخابات‌ها و دینداری مردم تکیه کرده بود را کاسته است؛ هر چند که مقامات نظامی ایران در گفتار و رفتار خود سعی می‌کنند به نحوی جلوه دهند که متحمل خسارات زیادی از ناحیه حملات اسرائیل به خاک ایران نشده‌اند و «محور مقاومت» در منطقه همچنان برقرار است.

از زمان حمله حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۱) و پاسخ ویرانگر اسرائیل، منطقه شاهد شکست‌های مکرر و چشمگیر برای ایران و شرکای آن در غزه، لبنان و اخیراً در سوریه بوده است.

هر چند که به نظر می‌رسد علی خامنه‌ای، رهبر ایران اعتقادی بر این چیزها ندارد و اساسا سقوط بشار اسد و ضرباتی که اسرائیل به حزب الله لبنان وارد کرده است را عامل تضعیف محور موسوم به مقاومت در منطقه نمی‌داند. آقای خامنه‌ای در ۱۱ دسامبر (۲۱ آذر) در این رابطه گفت: «حادثۀ سوریه برای ما، برای یکایک ما برای مسئولین ما هم درس دارد هم عبرت دارد. باید درس بگیرد … یکی از درس‌های این مسئلۀ غفلت است، غفلت از دشمن؛ بله در این حادثه دشمن با سرعت عمل کرد … از دشمن نباید غافل شد. دشمن را حقیر هم نباید شمرد، به تبسم دشمن هم نبایستی اعتماد کرد، گاهی دشمن با لحن خوش با انسان حرف می‌زند با تبسم حرف می‌زند، اما خنجر را پشت سرش گرفته منتظر فرصت است.»

او گفت: «آن کسانی که خیال می‌کنند با این چیزها جبهه‌ی مقاومت ضعیف شده است، درک درستی از مقاومت و جبهه‌ی مقاومت ندارند؛ نمیدانند اصلاً جبهه‌ی مقاومت یعنی چه.»

اما آن‌طور که نویسندگان مقاله «مرکز استیمسون» نوشتند: «نمونه‌های تاریخی در کشورهایی مانند پرتغال و یونان نشان می‌دهند که شکست‌های نظامی می‌تواند از طریق افشای بی‌کفایتی رژیم‌های استبدادی، انتقال دموکراتیک را تسریع کند. در ایران هم تداوم افول توامان مشروعیت انتخاباتی و ایدئولوژیک می‌تواند رژیم را مجبور کند که سبک دموکراتیک‌تری از حکومت‌داری را دنبال کند. »

مسیر اصلاح جامعه‌محور در ایران بر تقویت جامعه مدنی متمرکز است. راهبردهای دیگر – مانند جستجوی تغییر از طریق مداخله خارجی که توسط برخی از خارج‌نشینان ایرانی حمایت می‌شود – نتیجه بهتری به همراه نخواهد داشت.

مسیر اصلاح جامعه‌محور در ایران بر تقویت جامعه مدنی متمرکز است. راهبردهای دیگر – مانند جستجوی تغییر از طریق مداخله خارجی که توسط برخی از خارج‌نشینان ایرانی حمایت می‌شود – نتیجه بهتری به همراه نخواهد داشت.

رژیم همچنان به بازداشت و سرکوب فعالان ادامه می دهد و این در حالی است محدودیت‌های اقتصادی مردم مانع مشارکت حداکثری آن‌ها می‌شود.

با این حال، از زمان اعتراضات ۱۴۰۱، اصلاح طلبانی که زمانی طرفدار مشارکت در انتخابات و دولت بودند، به سمت طرح‌های جامعه‌محور روی آورده‌اند

آذر منصوری از جبهه اصلاحات ایران با اشاره به این تغییر، بر ضرورت وحدت میان اصلاح طلبان و اهمیت اصلاحات جامعه محور با توجه به محدودیت‌های تحمیلی دولت برای مشارکت اصلاح طلبان در سیاست‌های رسمی تاکید کرد.

محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران و محمود میرلوحی نظریه پرداز ایرانی نیز اشاره کردند که جنبش اصلاحات از رویکرد «انتخابات محوری» به رویکرد «جامعه محوری» با هدف بازسازی روابط با مردم و برآوردن مطالبات جامعه در حال تغییر است.

این مقاله در نهایت نتیجه‌گیری می‌کند که سقوط رژیم سرکوبگر اسد در سوریه می تواند الهام بخش مردم ایران باشد تا برای اصلاحات تلاش کنند و فشار جهانی بر ایران را برای اتخاذ اصلاحات دموکراتیک تشدید کند.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله