ملی مذهبی _ مدیرکل مدیریت بحران استانداری هرمزگان مدعی شد تاکنون تعداد جانباختگان در انفجار اسکله رجایی در بندرعباس به ۷۰ نفر است. بیش از هزار نفر مصدوم شدهاند که برخی از آنها هنوز حتی نتوانستهاند خدمات درمانی پیدا کنند. آمار مفقودشدگان اما در هالهای از ابهام قرار دارند. استاندار خوزستان میگوید ۲۲ مفقودشده داریم و پیکرهایی که قابلشناسایی نیستند اما گفتگو با مردم شهر و رصد منابع خبری محلی ارقامی فراتر را نشان میدهد.
در این هنگامه اما چیزی مثل مرهم مینشیند روی زخم ناسور مردم بندرعباس. هرچقدر شکایت دارند از بیمسوولیتی و عدم پاسخگویی مسوولان، همان اندازه قدردان همدلیهای هموطنانشان در جایجای این خاکاند.
«تا کی خدمات شما رایگانه؟ تا رسیدن به سطح آرامش»
به گزارش ایران وایر، این اسکرین شات، بخشی از گفتگوی یک شهروند بندرعباسی است با صفحه «مرکز مشاوره روانشناختی راز مهر» در این شهر. این مرکز یکی از دهها محل است که با توجه به حجم گسترده ترومای پس از حادثه برای بازماندگان انفجار اسکله رجایی، تصمیم گرفته خدمات خود را برای نیازمندان بهصورت رایگان ارایه کند.

«مرکز سلامت روان آرما» که در زمینه ارایه خدمات برای سلامت روان تلاش میکند یکی دیگر از مراکزی است که نسبت به بازماندگان این فاجعه احساس مسوولیت کرده است. این مجموعه با انتشار پستی در اینستاگرام فراخوانی عمومی صادر کرده و نوشته است: «مردم شریف ایران، درصورتیکه در پی حادثه دلخراش بندرعباس، به کمک اورژانسی روانشناسی و روانپزشک نیاز دارید، ما هستیم.»
جلسات گروهدرمانی رایگان هم توسط برخی روانشناسان در داخل و خارج از ایران آگهی شده است؛ کارگاههای رایگان برای حضور افرادی که دچار ترومای پس از حادثه هستند. یکی از مجموعههایی که در این زمینه تلاش کرده «دیار فمیلی» است که جدا از دورههای معمول یک کارگاه رایگان آنلاین ویژه افرادی برگزار کرده که نزدیکان یا عزیزانشان در بندرعباس هستند اما خودشان از ایران مهاجرت کردهاند و در تحمل این اندوه تنها هستند.

شمار زیادی از روانشناسان، پزشکان و پرستاران، شاغل در بیمارستانها یا دارندگان مطبهای خصوصی نیز در همان ساعتهای اولیه انتشار خبر در حسابهای کاربری خود در اینستاگرام و توییتر اعلام کردند که در راستای مسوولیت اجتماعی و حرفهای خود آمادهاند درمانهای اولیه را برای مصدومان، بدون فوت وقت انجام دهند.
همدلی نجاتبخش است
مصطفی، یکی از شهروندان بندرعباس است که سه تن از همکارانش را در جریان این فاجعه ازدستداده است. او اهل دهلران است و پنج سالی است که در گمرک رجایی مشغول به کار است. مبهوت است و مصیبتزده. او به ایرانوایر میگوید: «روز انفجار من مرخصی گرفته بودم چون مادر و پدر همسرم راه طولانی تا بندر آمده بودند، برای اینکه سری به ما بزنند. رفته بودم ترمینال دنبالشان. عمرم به دنیا بود وگرنه من هم مثل دوستانم امروز نبودم.»
مصطفی که پدر دو پسر هشت و دهساله است میگوید: «یکی از همکاران ازدسترفتهام بچههایش هممدرسهای پسرهای من هستند. سه روز است زندگی برایمان زهر شده. بچهها را آوردهام خانه خودمان. مادر همسرم مراقبشان است. با همسرم میرویم منزل همکارم شاید بتوانیم کمکحال همسر داغدارش باشیم.»
این شهروند میگوید اولین واکنش آدمها به شرایط مرگباری شبیه به اتفاقی که در اسکله افتاد شاید در ابتدا سکوت و خشم و اندوه و سوگواری باشد اما زمان که میگذرد آدمها با خودشان میگویند حالا باید چه کرد؟ از من چه برمیآید؟ «با خودم فکر کردم شاید همینکه ما کنار همسرش باشیم، کمکی باشد. چه میدانم، بالاخره ماشین هست. اگر رفتوآمدی برای کارهای مراسم و برو و بیا باشد، هزینه نکنند. میدانم خانوادهاش هستند، فامیل هستند، من به سهم خودم خدمت میکنم.»
جلوههای همدلی بیشمارند
چندساعتی از انفجار گذشته بود. اندوه آرامآرام از دل حادثه داشت موج برمیداشت و بلند میشد. اسمها و عکس آدمهایی که صبح مثل هرروز رفته بودند گمرک و اسکله سرکارشان، توی شبکههای اجماعی منتشر میشد، هوا رو به تاریکی رفته بود، آتش همچنان زبانه میکشید و آنها برنگشته بودند.
چهرههای شناختهشده در فضای مجازی شروع کردند به اطلاعرسانی درباره آدمهایی که نام و تصویری از آنها در دست بود. عکسها ابتدا با جمله «گمشده…» یا «خبری از او نیست» منتشر میشدند. برخیشان هنوز هم مفقودند اما بعضیها وضعیتشان به «کشتهشده» یا «مجروح» تغییر کرده است.
یکی از افرادی که بسیار در این زمینه فعال بوده اما به دلایل امنیتی ترجیح میدهد نامش در این گزارش آورده نشود، میگوید: «استوری گذاشتم و از آدمها خواستم اگر دنبال کسی میگردند اسم و عکس را برایم بفرستند تا اطلاعرسانی کنم. اگر این صفحه و تریبون امروز به کار نیاید پس کی قرار است به کار بیاید؟ میدانم که شاید هم بیایند سراغم. آدم شجاعی نیستم که بگویم برایم مهم نیست ولی من خلافی نکردهام. دستم رسیده، این اندازه در توانم بوده برای هموطنم کاری بکنم. کجایش جرم است؟»
یکی از نمودهای همدلی اقدام شرکت تاکسیرانی تپسی برای بازماندگان این فاجعه بود. این شرکت بااینکه در بندرعباس سرویسدهی ندارد ولی کد تخفیفی را بهصورت عمومی در حسابهای شبکههای اجتماعی خود منتشر کرد که با ارایه آن خانواده مجروحان و مفقودان بتوانند برای رفتوآمدهای خود از شرکت اسنپ تاکسی رایگان بگیرند.
گروهی از تعمیرکاران ماشین فراخوان دادهاند که خودروی آسیبدیده شهروندان بندرعباس را رایگان تعمیر میکنند.
رییس اورژانس علوم پزشکی هرمزگان روز دوشنبه ۸اردیبهشت۱۴۰۴ اعلام کرد که ۱۱۴۱ مجروح انفجار در اسکله رجایی ترخیص شدهاند. ۱۶۹ نفر همچنان در بیمارستانهای بندرعباس بستری هستند و ۳۶ نفر به علت «سوختگی، آسیب چشمی، ضربهمغزی، بریدگی اندام، شکستگی و قطع عضو» در آی سی یو بستری هستند.
او شمار بیمارانی که به دلیل «آسیب چشمی، ضربهمغزی و سوختگی» به بیمارستانهای استان فارس منتقلشدهاند را ۱۲ تن اعلام کرد. ادعایی که به نظر میرسد با واقعیت همخوان نیست.
یکی از اعضای کادر درمان در بیمارستانی در شیراز به ایرانوایر میگوید: «در بیمارستان ما آنقدر مجروح آوردهاند که جا نیست و خیلیها توی راهروها نگهداری میشوند. جمعی از پزشکان و مردم هم اعلام کردند بهصورت رایگان بیماران را در بیمارستانهای خصوصی مداوا میکنند، قدم همراهانشان همروی چشم ما.»

او میگوید شهروندان شیرازی داوطلبانه گفتهاند اگر مجروحی همراه ندارد حاضرند در کنارش باشند یا اگر همراهان بیماران محلی برای اسکان ندارند درهای منزلشان به روی مردم باز است.
بعد ویدیویی ارسال میکند از حضور مردم در برابر در ورودی دانشگاه شیراز. زنان و مردان سوگوار با شمعهای روشن و صدای شروه زنی که برای دلهای سوخته میخواند.
شهروندان در جنوب بهوقت عزا و بهرسم آیینهای قدیمی دمامزنی میکنند. از بوشهر و کنگان تا آبادان و اهواز و شیراز صدای سنج و دمام خیابانها را پرکرده است. مخاطب دمام، همیشه مردم هستند. دمام از دیرباز در شهرهای کنار دریای جنوب، درباره وضعیتی خطیر و بغرنج هشدار میداد. انگار که بخواهد بگوید ما در برابر آنچه رخداده ناتوانیم و تنها همین از دستمان برمیآید که خطر را در شهر فریاد بزنیم.