به من خوب نگاه کنید، من یک معترض هستم

آخرین وضعیت عاتکه رجبی؛ من معترض را ببینید

ملی مذهبی _ سه‌شنبه ۱۹ اردیبهشت تجمع سراسری معلمان با فراخوان هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان در اعتراض سرکوب شدید معلمان، خواست آزادی معلمان زندانی، محکومیت حملات شیمیایی به مدارس و نیز پیگیری مطالبات صنفی معلمان و با وجود فضای شدید امنیتی در شهرهای سراسر ایران برگزار شد.

نیروهای امنیتی ضمن یورش به تجمع معلمان در سنندج، عاتکه رجبی، معلم اخراجی را نیز در خیابان با خشونت بازداشت کردند.

سعدی رجبی، برادر عاتکه رجبی به زمانه می‌گوید که خواهرش حدود ساعت ۱۱ صبح روز سه‌شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ در حالی که قصد رفتن به تجمع سراسری معلمان در مشهد را داشت به دست نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. خانواده او گمان می‌برند که در یکی از بازداشتگاه‌های وزارت اطلاعات باشد.

به گفته سعدی رجبی آنها از روز گذشته از محل نگهداری عاتکه رجبی و نهاد بازداشت‌کننده اطلاعی ندارند و او تاکنون با خانواده هیچ تماسی نگرفته است.

عاتکه رجبی دو روز پیش از تجمع سراسری معلمان با انتشار ویدیویی ضمن حمایت از این تجمع اعلام کرده بود که در تجمع سراسری معلمان شرکت خواهد کرد. به گفته سعدی رجبی، نیروهای امنیتی بعد از بازداشت عاتکه رجبی، ساعت سه بعد از ظهر به منزل آنها یورش بردند و کل خانه را مورد تفتیش قرار دارند و خواهر او کوچک او را نیز به مدت چند ساعت بازداشت کردند:

در خانه‌ای که معلم زندگی می‌کند غیر از کتاب شما غیر از کتاب چه چیزی می‌توانید پیدا کنید؟ برایم سوال است آنها دنبال چه چیزی می‌گشتند؟ سعی کردند همه گوشی‌های همراه را با خودشان ببرند، خواهر کوچکم که مقاومت کرده بود گوشی را نداده بود با خودشان بردند و حول و حوش ساعت یازده شب خواهرم کوچکم را قرار گذاشتند و به خانواده تحویل دادند.

سعدی رجبی اشاره می‌کند که نیروهای امنیتی در جریان تفتیش منزل عموماً وسایلی را ضبط می‌کنند که به واسطه آنها امکان پرونده‌سازی برای فرد بازداشت‌شده وجود دارد

اعتصاب از کار و پیوستن به جنبش زن، زندگی، آزادی

در روزهای اخیر با کودکان و نوجوانان سرزمین‌مان به گونه‌ای رفتار شد که شایسته و سزاوار آن نیستند. بنده با آموزش و پرورشی به جای ایجاد محیطی مناسب برای گفت‌وگو و رفع نیازها و نگرانی‌های نوجوانان‌مان اجازه می‌دهد نیروی سرکوبگر آرامش و امنیت را از فرزندمان دریغ کند، حاضر به همکاری نیستم و در پایان یکی دیگر از خواسته‌هایم، آزادی بدون قید و شرط تمامی معلمان و دانش‌آموزانی است که تنها جرم‌شان داشتن اندیشه‌ای آزاد است.

عاتکه رجبی، دوم مهرماه ۱۴۰۱و در جریان آغازین روزهای جنبش اعتراضی زن، زندگی، آزادی با انتشار ویدیویی اعلام کرد که به دلیل سرکوب معلمان و دانش‌آموزان در مدارس از همکاری با آموزش و پروش خودداری می‌کند و از کار اعتصاب می‌کند. حرکتی اعتراضی که در نهایت به اخراج او از کار منتهی شد.

سعدی رجبی درباره اعتصاب از کار عاتکه رجبی می‌گوید:یکی از ویژگی‌هایی که در انقلاب زن، زندگی، آزادی رخ داد، فعال شدن دانش‌آموزان بود. و نکته اینجاست که دانش‌آموزان در طول جریان میدانی انقلاب، در بین فراخوان تا فراخوانی دیگر هر روز دانش‌آموزان در خیابان حضور داشتند و تمام بار انقلاب را بر روی دوش‌های نحیف‌شان گذاشتند. وقتی نیروهای سرکوب‌گر به مدارس حمله می‌کنند، مخصوصا مدرسه‌ای در اردبیل که دانش‌آموزانی به نام اسرا پناهی کشته می‌شود، خواهرم دوم مهرماه ویدویی منتشر کرد که اعلام اعتصاب از کار کرد.

سعدی رجبی به زمانه می‌گوید بعد از انتشار این ویدیو از عاتکه رجبی فشارهای بر او برای بازگشت به کار افزایش پیدا کرد، اما او هم‌چنان به اعتصاب ادامه داد. بعد از مدتی از او خواسته شد اعلام کند مریض بوده تا اجازه دهند به سر کار برگردد، اما او همچنان تاکید کرد که در اعتصاب از کار است و به نشانه اعتراض به اعتصاب ادامه خواهد داد.

نهایتا با پافشاری عاتکه رجبی بر اعتصاب از کار، نامه اخراج از آموزش و پرورش به دست‌اش رسید و او نیز طی نامه‌ای اعلام کرد که آموزش و پرورش او را اخراج نکرده است، بلکه او پیش‌تر در اعتراض به شرایط موجود و سرکوب مدرسه‌ها، دانش‌آموزان و معلمان دست از کار کشیده است.

عاتکه رجبی متولد تایباد است و از دو سال پیش تدریس می‌کرد. او قبل از اینکه اخراج شود در مدرسه ابتدایی روستای سرغایه از توابع احمدآباد مشهد معلم بود.

روز گذشته تجمع سراسری معلمان با یک قطعنامه به پایان رسید که در آن آمده بود: «آنچه در خیزش اجتماعی اخیر در مدارس و خیابان‌ها دیده شد، شکست کامل الگویی بود که بی‌اعتنا به تحولات عمیق در عرصه واقعیت‌های اجتماعی می‌کوشد تا ایده‌آل‌های غیرواقع‌بینانه خود را در نظام آموزشی محقق نماید.»

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله