شکست حزب اسلام‌گرایان مراکش

نیویورک تایمز با توجه به شکست اسلامگرایان در انتخابات مراکش گریزی به صعود و نزول احزاب اسلامگرا در کشورهای مختلف در یک دهه گذشته زده و سرنوشت سیاسی این گروه را در مراکش به سرنوشت همنوعانش در کشورهای دیگر همچون مصر و تونس تشبیه کرده است.  این سایت نیز در تحلیل خود به عدم کارایی حزب اسلامگرا در پیشبرد اهدافش در مراکش اشاره کرده است: «در مراکش، اسلامگرایان معتدل پیشرفت چندانی در برنامه‌های خود نداشتند، زیرا وزارتخانه‌های کلیدی مانند امور خارجه و صنعت تحت کنترل احزاب دیگر بودند. هنگامی که پادشاه مراکش سال گذشته تصمیم گرفت با اسرائیل برای عادی سازی روابط معامله کند، هیچ کاری از سوی اسلام‌گراها برای متوقف ساختن حرکتی که به شدت با آن مخالف بودند انجام نشد.»

به نظر می‌رسد مردم و دولت‌مردان در بیشتر کشورهای جهان اسلام، چندان علاقه‌ای به بحث مفهوم دموکراسی چه در نظر و چه در عمل ندارند. از نظر صاحبان قدرت که مشخص است وجود و اجرای دموکراسی قدرت آن‌ها را با تهدید و چالش مواجه خواهد کرد. اما از نظر نگاه مردمی از مهمترین دلایل این بی‌رغبتی به دموکراسی نظام قبیله‌ای حاکم بر جوامع جهان اسلام از یک طرف و رابطه معکوس امنیت و دموکراسی از سوی دیگر است. از جمله در پاکستان این دوگانه مردم را از دموکراسی رویگردان کرده است.حتی با وجود برگزاری انتخابات آزاد و تغییر دایمی قدرت اما مهندسی انتخابات در این کشور به گونه‌ای است که شاید بتوان ادعا کرد دموکراسی در این کشور چندان چهره واقعی ندارد. در مصاحبه‌ی پیش رو آقای پیرمحمد ملازهی به بررسی ابعاد این موضوع پرداخته‌اند.

ترکیه امروز در جهان اسلام اهمیت دوچندانی پیدا کرده است به طوری که حتی مدل سیاسی این کشور نیز از سوی کشورهای اسلامی مورد توجه و چه بسا الگوبرداری قرار گرفته است. اگرچه ترکیه در دوره پس از عثمانی و جمهوریت، سیاست کنار کشیدن خود از جهان اسلام و موضوعات مربوط به جهان اسلام را در پیش گرفته بود، اما در بیست سال گذشته، مسیر حرکت ترکیه به نحوی بوده است که جایگاه خود درمتن جهان اسلام را بازیافته و به یک قدرت تاثیرگذار در معادلات جهان اسلام تبدیل شده است. لذا میتوان ترکیه را کشوری دانست که هم اهمیت ذاتی به سبب تاریخ سیاسی موثر آن بر جهان اسلام دارد و هم امروزه به کشوری تبدیل شده است که توان تاثیرگذاری بر جریان ها و سایر کشورهای مسلمان را دارد.

آنچه ما امروز شاهدیم به طور مشخص نتیجه دو اتفاق مهم در یک ماه گذشته بوده است. اول؛ بحث محله شیخ الجراح در قدس است. که یکی از محلات نزدیک مسجد الاقصی است و اسرائیلی‌ها در دو سال گذشته به فکر مصادره این محله بوده‌اند تا اینکه در فروردین ماه، دادگاه عالی اسرائیل حکم داد که طبق اسنادی این محله متعلق به یهودیان است و باید تخلیه شود. برای اجرای این حکم هم ضرب الاجل یک ماه تعیین کردند. از همان زمان این بحث جدی شده و فضا در شیخ الجراح و قدس ملتهب شد.اتفاق دوم موضوع مسجد الاقصی بود و بیانیه‌ای که گروه‌های یهودی دادند مبنی بر اینکه روز 28 رمضان که مصادف بود با سالروز اشغال قدس، می‌خواهند وارد صحن مسجدالاقصی شوند.

دردوران بعث نه پیش از آن در دوران حکومت کمونیست‌ها و نه در دوران پادشاهی ما شاهد این حد از آزادی و فعالیت رسانه‌ها در عراق نبوده‌ایم. چون همه احزاب در قدرت سهم دارند هر حزب هم رسانه مختص خود را دارد. اما با این حال فعالیت رسانه‌ها کاملا آزاد نبوده و محدودیت‌هایی برای فعالیت‌های رسانه‌ها اعمال شده است. اما همه احزاب می‌توانند صدای خود را از طریق رسانه‌های خود به گوش مردم و طرفداران خود برساند. هر حزب و حتی هر تشکل سیاسی در عراق این اجازه را دارد که رسانه مخصوص خود را داشته باشد؛ خط قرمز رسانه‌ها هم توهین به نظام سیاسی و یا مرجعیت است. که در این صورت با برخورد ارگان کنترل رسانه‌ها مواجه خواهد شد. در دوران جدید بیشترین محدودیت‌ها بر روی رسانه‌ها در دوران دوم نخست‌وزیری نوری‌المالکی اعمال شد.

حتی در موضوعات تاریخی هم دو گروه اختلاف دارند. مثلا القاعده عثمانی را خلافت مشروع تلقی می‌کند اما داعش به خاطر تصوف، عثمانی را مشرک می‌داند. نقطه جدایی آنها هم درگیری وهابیت با عثمانی است. فایل تصویری از ابوقتاده فلسطینی به عنوان یکی از ایدئولوگ های القاعده موجود است که این دوره تاریخی را بحث کرده و از محمد ابن عبدالوهاب انتقاد می‌کند که چرا با عثمانی درگیر شد و حق را در این دعوا به عثمانی می‌دهد. این نکات بسیار مهم است. و نتیجه آن این است که نگاه القاعده به سید قطب بیشتر و به محمدابن عبدالوهاب کمتر است. و داعش برعکس حتی در موضوعات تاریخی هم دو گروه اختلاف دارند. مثلا القاعده عثمانی را خلافت مشروع تلقی می‌کند اما داعش به خاطر تصوف، عثمانی را مشرک می‌داند. نقطه جدایی آنها هم درگیری وهابیت با عثمانی است.

قرقیزستان در واقع نقطه تمایز این کشورهاست یعنی از بین 5 کشور تنها قرقیزستان بود که در آنجا تحولی را شاهد بودیم که بخشی از آن به واسطه فرهنگ اجتماعی و قومیت قرقیز و بخشی نیز به واسطه تحولات سیاسی منتهی به فروپاشی شوروی بود. بعد از کودتای اوت 1991 علیه گورباچوف برخلاف کشورهای دیگر روند متفاوتی در قرقیزستان اتفاق افتاد که برونداد آن این بود که آقای عسگر آقایف که درواقع یک آکادمیسین بود به ریاست جمهوری رسید که برخلاف 4 کشور دیگر دبیر اول حزب کمونیست نبود و اندیشه‌های لیبرالی داشت. از این جهت فضا در قرقیزستان چه از نظر سیاست اعلانی و چه سیاست اعمالی و برنامه عملیاتی، به سمت توسعه بنیانهای دموکراسی پیش رفت. در نتیجه این مساله باعث شد قرقیزستان به آمریکا و غرب نزدیک شده و آنها نیز از توسعه زیرساخت‌های دموکراسی در آنجا حمایت کردند.

رکیه دومین کشور صادر کننده سریال در جهان است و جزء معدود سریال سازهایی است که مخاطب جهانی دارد از امریکای لاتین گرفته تا کشوهای عربی و پاکستان و افغانستان! نکته جالب توجه اینکه، چون بسیاری از سریالها توسط بخش خصوصی ترکیه ساخته می‌شود، به همه این کشورها فروخته می‌شود و ایران تنها کشوری است که این سریالها در آن به صورت رایگان در اختیار مخاطبانش قرار می‌گیرد. سریال ترکی یک عنوان کلی است که از سریالهای مبتذل دامنه آن گسترده می‌شود تا سریالهایی که هدفمند بوده و پیگیر یک استراتژی فرهنگی است.

برای پیگیری آغاز درگیری این گروه با حاکمیت عربستان باید تحولات دهه های پایانی قرن بیستم را دنبال کنیم. بین دهه 70 تا 80 میلادی با جهش نفتی مواجهیم. در این جهش نفتی در کشورهای نفتی از جمله عربستان پول مازاد منجر به دنیاگرایی شدید صاحبان حکومت و اسراف و تجمل‌گرایی شد. از طرفی رواج سینما و نوار فروشی‌ها هم در همین دوره اتفاق می‌افتد و باعث می‌شود جوانان سلفی و نیز اخوانی‌های اخراج شده مصری دست به تشکیل گروه موسوم به محتسبه بزنند که به این اماکن حمله می‌کردند و رفته رفته تیم جهیمان را تشکیل می‌دهند که علیه خود حکومت شورید. از طرف دیگر حکومت عربستان برای ضعیف کردن نهاد دین،