اسرائیل در رابطه با ایران هیچ حالتی را نمی پذیرد، جز قدرت دست دومی بودن آن . واین که که اصلا منتقد اسرائیل نباشد، حتی در حد شعار . اگر این تحلیل را بپذ یریم آن وقت مرتبا تکرار نمی کنیم راه نجات ما دست برداشتن از سیاست «اسرائیل ستیزی» است. زیرا این اسرائیل است که هیچ ایرانی را نمی پذیرد، مگر ایران ضعیف، و اگر نه مطیع، حداقل  خفه و ناظر بی تفاوت . این سیاست ربطی به آن ندارد که چه نوع حکومتی دولت را در آن کشور به دست بگیرد، زیرا ایدئولوژیش اجازه نمی دهد که هیچ سازمان و رهبر سیاسیش جز این عمل کند، و این را در چندین دهه نشان داده است . لذا سیاست او ربطی به شعارهای ضد اسرائیلی ایران، و حمایت آن ازحزب الله و حماس و بشار اسد ندارد.

من راه خروج از این بن بستی را که اپوزیسون مردمی و ملی ما درآن اسیر شده اند، ایجاد موجی برای کمک به مردم ایران، در این دوران سخت می دانم. و صد البته که این مهم را به طور سازمانی و با دست رو نمی توان انجام داد، که حکومت به شدت مانع آن می شود . این نظام حتی تشکلی خیریه را، که آگاهانه ازهر گونه دخالت در سیاست پرهیز می کرد به نام "امام علی" تحمل نکرد.

نگاهی به شیوه زمامداری ترامپ

...ترامپ با نزدیک بیست تن از اولاد و همسران و فرزندانشان روی صحنه آمدند... و برای آن که برای هیچ کس تردیدی باقی نماند که این خانواده ترامپ هستند که آمریکا را اداره می کنند، هیچ یک از اعضای دولتش، حتی معاونش درآن جمع نبود . به این طریق او ادعایی را به نمایش گذاشت که در بسیاری از مصاحبه ها و سخنرانی در جمع طرفدارانش تکرار می کند «من و تنها من می توانم آمریکا را دوباره قدرتمند کنم»

تجربه‌های تاریخی نشان داده که هر اندازه روابط اقتصادی و سیاسی کشوری گسترش یابد، نظام بیشتر مجبور به اصلاح و تحول می‌شود. از جمله اگر همین سرمایه‌گذاری چین عملی شود، جمهوری اسلامی ناگزیر از پذیرش بسیاری از قوانین بین‌المللی مثل «گروه ویژه اقدام مالی» ،که حال از پذیرش آن سرباز می‌زند می‌شود. و یا برای سرکوب‌ها و بی‌قانونی‌هایش بیشتر ناگزیر به پاسخگویی به نهادهای حقوق بشری می‌شود.

با کرونا ایران قدم به جهان دیگری گذاشته است ،و در ظرف چند ماه راهی را یموده است که بدون آن به سالها می کشید. در ایران پس از کورونا حتی روستائیان مناطق دور افتاده هم می دانند، کورونا نه تنها در کشورهای اروپایی چه گونه عمل کرده است ،حتی اطالاع دارند که درچین و کره جنوبی هم چه گذشته است .مردم متوجه شده اند نه تنها مشاهد متبرکه ، چون قم ومشهد جلو کورونا را نتوانسته اندبگیرند، بلکه خانه خدا هم از بیم این بلا قرنطینه شده است

در حالی که آقای ترامپ رسما و با تبلیغات وسیع  اعلام کرده تنها کافی است ایران تقاضای کمک کند تا ما بلافاصله از سر انسان دوستی برای  نجات مردم ایران خدمات درمانی به آن کشور بفرستیم  . ادعایی که چنان بی منطق و تبلیغاتی است که بیشتر به یک لطیفه خنده دار می ماند تا یک پیشنهاد جدی .زیرا آمریکا خود آن چنان درمانده است که همه ایالات مرتبا اعلام می کنند ما در همه زمینه ها برای پیشگیری و درمان کمبود بسیار داریم و بنده خود دو هفته ای است که یه هر طریق ممکن به دنبال خرید ماسک هستم و پیدا نمی کنم و  من ساکن یک شهرک دور افتاده نیستم  بلکه در پایتخت این کشور زندگی می کنم از آن سوی در ایران نیروهای داوطلب هر دو هفته یک بار به خانه ها میروند تا ماسک و مواد ضدعفونی را رایگان به آنان بدهند و این شامل دورترین روستاهای کشور هم می شود

در یک جامعه سالم با مردم رها شده از تعصب‌ها و خودمحوری‌ها از هر نوع دینی یا ضددینی‌اش، راه گفتگوی این دو گروه باز می‌ماند. نه حکومت دینی با اعمال قدرت توصیه پزشکان و متخصصین را نادیده می‌گیرد و برقراری نماز جمعه و حضور در زیارتگاه‌ها و کلیسا و کنیسه را مجاز می‌کند و نه اجازه می‌دهد که مخالفان دین‌باوران به آنان توهین کرده و باورهایشان رابه سخره بگیرند و با آنان چون بزهکاران رفتار کنند.

این شوق به زیارت رفتن، و بی توجهی به شیوع این ویروس کشنده ، ویژه ایران نیست ...اگر مردم ما در مراسم مذهبی و تشییع جنازه ها تجمع می کنند ، و از آن آرامش خاطر می گیرند ، در بسیاری از این کشورها مسابقات ورزشی و هواداری از یک تیم ورزشی همان نقش راایفا می کند. تنها دین ستیزان متعصب و تنگ نظر هستند که ان زوار را متحجر و آن توریستها یا طرفدارن تیم های ورزشی را متجدد می خوانند.

کرونا و ظهور دوباره یک معضل قدیمی

رسانه ها پر است ازصحبت چند دین دار نا آگاه را در مورد بوسیدن ضریح ها اما از هزاران داو طلبی که به بیمارستان ها رفته اند ُ یا برای تقویت روحیه کارمندان بیمارستان ها غذا و هدیه برده اند ، و یا از کوشش مردمی بسیار خبری نیست واین که مردم نا امید از اقدامات دولت هر یک در حد قدرت خود برای جلوگیری از شیوع ویروس حتی خود را به خطر می اندازند سخنی گفته نمی شود.

محمد برقعی

پس از انقلاب و اعتماد به نفسی که ملت یافت، عموم مردم دیگر دایی جان ناپلئونی نمی‌اندیشند، و بر آن نیستند که دست‌های مرموز ما را به هر جا که می‌خواهد می‌برد. هرچند این بدان معنی نیست که هنوز جمعی، به‌ویژه مسن‌ترها یا کسانی که تمام امیدشان به حمایت خارجی‌هاست، چنین نمی‌اندیشند. از این روی مردم به خود می‌نگرند و راز عدم موفقیت‌هایشان را در درون خود جامعه می‌جویند. ضرب‌المثل‌هایی چون «از ماست که بر ماست» و یا «از کوزه همان برون تراود که در اوست» جایگزین «هرچه هست کار انگلیسی‌هاست» شده است و این آغاز رشد هر جامعه است، و انگیزه نوشتن مقالات و کتب بسیار و سخنرانی‌های ارزنده فراوانی شده است