سید عبدالمجید الهامی


با شروع جنگ ایران،عراق و سوزاندن نخل های منطقه خرمشهر و شط العرب از یک طرف و خشک شدن مراتع و عدم کشت و زرع بعلت مهاجرت مردم منطقه به مناطق دیگر باعث خشک شدن باغات و زمینهای کشاورزی و بلااثر ماندن آنها و تبدیل به زمینهای بایر شدند
با پایان جنگ و طرح های دولت سازندگی این بلای خانمان‌سوز بیشترین آسیب را به این منطقه واردنمود. عدم اهتمام به عمران منطقه غرب خوزستان بنابه تصمیم شورای عالی امنیت و دولت،و تبدیل زمینهای کشاورزی مناطق اهواز به مناطق نیشکر و عدم اتمام این طرح ها به ایجاد یک سرزمین برهوت بدون کشاورزی منجر گردید.

سیدعبدالمجیدالهامی

ایام سالگشت فوت مهندس بازرگان است بهتر دیدم برای یادی از وی فرازی از نامه ای که در سال ۶۱ به آقای خمینی در مورد پایان دادن به جنگ ایران و عراق نوشتند، را ذکر کنم. نامه ای سراسر شجاعانه و اندرزگونه و انذار دهنده به کسانی که مدعی اند ماموریت خدایی برای به سرانجام رساندن امور دارند ولی با تصمیم های آنچنانی مملکت و ملتی را به باد فنا می دهند.

سید عبدالمجید الهامی

از مردان مبارزه ای بود که ظهور او از دل انتفاضه اول فلسطین رخ نمود. بعد از پیروزی انتفاضه در سالهای اواخر دهه هشتاد بعد از آنکه قرار شد مذاکرات صلح صورت بگیرد و اسرائیل و امریکا شرط گذشتند در هیئت مذاکره کننده فلسطین ها کسی از اعضا سازمان آزادیبخش نباشد. با تصمیم ساف و هنر یاسر عرفات از رهبران داخلی انتفاضه فلسطین هیئتی به ریاست فیصل حسینی انتخاب شد. صائب عریقات هم از جمله رهبران این هیآت بوده است.

الهامی

در آن مقطع سید محمود طالقانی بنوعی عمل نمود که تمامی انقلابیون به این نتیجه رسیده بودندکه روحانیت پا درمیدان گذاشته یک طالقانی دیگرند،وتمامی روحانیت به همین صورتند.به اعتقاد همه در آن مقطع روحانیت که وارد گود مبارزه شده بودند نواندیش ونوگرا هستند.

سید عبدالمجید الهامی

  رژیم پهلوی با کودتا ۲۸ مرداد و متعاقب آن نظام سلطنت در ایران مشروعیت خود را از دست داد. در حقیقت شاه کاملاً آگاه بود که اگر کودتا علیه دکتر مصدق و ملی شدن صنعت نفت بنماید، مشروعیت سلطنت از بین خواهد رفت. به همین دلیل اوایل راضی به شرکت در کودتا نبود. در همین راستا است که کیم روزولت او را تهدید می کند و به او می گوید کودتا می شود چه باشید چه نباشید فقط اگر نباشید سلطنت خود را از دست می دهید پس به نفع شماست که با کودتا همراه شوید.

سید عبدالمجید الهامی

در قسمت نخست مقاله دیدگاه اول روحانیت در قبال نهضت مشروطه مشاهده شد این نگاه مبرزترین تئوری مخالف با نهضت مشروطه است. این گفتمان در طول یکصدسال اخیر چه در دوره پهلوی و چه در دوره جمهوری اسلامی؛ دیدگاه عرفی گرای مردمی مشروطه را از صحنه قدرت و حتی اجتماع کنار زده است. بعبارتی ائتلاف قدرت استبدادی شاهنشاهی و ولایت مطلقه مشروعه علیه جریان مشروطه طلبی بوده است.

سید عبدالمجید الهامی

مواضع تجدد گریز و تجدد ستیز سنت گرایان افراطی، علل و انگیزه های متعدد و مختلفی داشت. مخالفت گروهی از روحانیان با تجدد طلبی تا حدود زیادی نتیجه و نشانه نوعی قرائت از دین بود که براساس آن، هیچ پیوندی میان دین و اندیشه های تجدد طلبانه نمی توانست وجود داشته باشد. دیدگاه این گروه از علما تحت تأثیر احساس ترس و نفرت آنان از غرب مسیحی بود. به باور این عده، اندیشه های تجدد طلبانه هم که تا حدود زیادی برگرفته از تحولات و فلسفه سیاسی جدید غرب بود، یکسره مغایر با مصالح اسلام و مسلمین به نظر می آمد و می توانست خطر سلطه " کفار " بر جامعه اسلامی را به دنبال داشته باشد.

سید عبدالمجید الهامی

آخوند خراسانی از مراجع تقلید در دوره مشروطه در مورد مشروطه و حاکمیت مورد نظراعلام کرد"حکومت مسلمین در عهد غیبت حضرت صاحب الزمان عج با جمهور مسلمین است." در جای دیگر با صراحت بیشتر می گوید: "به تجربه ثابت شده است که نه دهم معایب حکومت های زمان غیبت، در مشروطه حل می شود." نگاه به بعضی از نقطه نظرها و اقدامات وی نشان از وجود فقیه و مرجع آگاه به امور سیاسی و اجتماعی با توجه به مسائل روز می داد.

مجید الهامی

در جامعه‌های واقعی، همه افراد مساوی نیستند؛ تفاوت فکری، سلیقه‌ای، اخلاقی، استعدادهای بسیاری دارند. ولی روی این تفاوت‌ها تکیه کردن و بهانه‌ای برای تفرقه و جدایی جستن، این شرک است. پس ارتباط و همزیستی و مسالمت و تحمل یکدیگر کردن از موارد تقوایی است که سعادت جامعه را تضمین می‌کند، و درهای برکات آسمانی و زمینی را به روی جامعه باز می‌کند. ما این خصلت‌های جمعی که موجب وحدت و پیوند قلوب مردمان می‌شوند، اینها را تقوای اجتماعی می‌نامیم. اینها خصائلی از مؤمنین هستند که در قرآن با لغت متقین در آیات آمده‌اند و چون کارکرد اجتماعی دارند، ما آنها را تقوای اجتماعی می‌نامیم

وقتی به بازنگری می پردازیم روشن می شود که کودتاه راه جایگزینی برای زنده کردن روح قرارداد1919بود یعنی ایجاد ثبات سیاسی در ایران به نحوی که اجازه ندهد منافع منطقه ای امپراطوری بریتانیا تهدید شود. همچنین روشن است که بریتانیا تا حدودی در وقوع کودتا درگیر بوده گرچه بعید می نماید که خود وزارت خارجه بریتانیا طراح این فکر بوده باشد. به هر روی واقعیت های کامل این موضوع هنوز روشن نشده اند مورد تردید می باشد اما مسلم است که فرمانده نیروهای بریتانیایی در محل یعنی ژنرال آیرون ساید، درطراحی و اجرای کودتا دخالت داشته است