عامل سومی که ریشههای بیاخلاقی را تقویت کرده توجیهات فقهی است. فقه بهخودیخود با اخلاق سازگار است و دانش معتبری است. ولی توجیهات فقهی چهبسا به بیاخلاقی منجر شود. مثل قضیه «باهتوهم» که میتواند منشأ بیاخلاقی بیشماری شود. اگر یک روزنامه و جریانی معتقد باشد که براساس روایت باهتوهم میتوان به مخالفان بهتان زد،
سناریوی پنجم: حجاب اجباری بدن (به شکل قانونی) و آزاد گذاشتن حجاب سر (به شکل عملی و تدریجی): این فرض نقاط مثبت گزینه قبل را دارد، اما از مشکلات آن رنج نمیبرد. بهترین، و تنها، گزینه آن است که جمهوری اسلامی به شکل قانونی حجاب بدن را اجبار کند و نسبت به آن سختگیری داشته باشد؛ اما نسبت به حجاب سر به شکل «عملی» و «تدریجی» تسامح نشان دهد. در این سناریو، احتمال سیاسی شدن مسئله بی حجاباست .
در مقابل، از دیدگاه نظریه همروی و نواندیشی دینی، نقطه ضعف حداقلی ها- روشنفکران دینی- آن است که خود را از ادله متنی در امور اجتماعی (و از فقه سیاسی) بی نیاز می دانند. در نظریه همروی، راه رجوع به ادله درون دینی باز است؛ خواه دین به مسئله مورد نظر به شکل وسیع بپردازد، یا راهبردهای کلی ارائه کرده، بقیه امور را به عقل بشری واگذار کرده باشد. ادله فرامتنی و برون دینی بر ادله متنی و درون دینی تقدم رتبی دارند؛ و بنابراین در صورتی که استدلال و برهان تام عقلی بر موضوعات اجتماعی وجود داشته باشد، بر جمله ادله نقلی تقدم خواهد داشت...