مواضع او در سالهای اخیر، بهویژه حمایتش از ضرورت تدوین قانون اساسی جدید و تأکید بر عبور از ساختار ناکارآمد جمهوری اسلامی، او را در نقطهای قرار داد که حتی گفتوگو دربارهاش هم جرم تلقی میشود
یکی دیگر از تاثیرات جنبش ها این است که تاکتیک ها و روش هائی را تجربه می کنند و این تجربیات را به دیگر جنبش ها منتقل می کنند. جنبش ها با تداوم و حفظ بقای خود به دیگر جنبش ها آموزش بقا می دهند . جنبش ها افراد را وادار به تفکر در باره مسائل جامعه می کنند. از همین رو است که نظام های اقتدارگرا چشم دیدن جنبش های اجتماعی را ندارند همانطور که چشم دیدن جامعه مدنی را ندارند .
جنبش چیست ؟ چه ویژگی هایی دارد؟ چرا حرکت های اعتراضی معلمان را جنبش مینامیم؟اعتراض ها گاهی شکل جمعی پیدا نمی کند. مثلا برای اعتراض به حجاب اجباری اغلب زنان و دختران دسته جمعی اعتراض نمی کنند اما با سر نکردن حجاب یا کنار زدن روسرس در هر فرصتی سعی می کنند اعتراض خودشان را نشان دهند، این رفتارها اعتراضی است ولی جنبش نیست . در مثالی دیگر دستفروشان با وجود برخورد ماموران شهرداری و ممنوعیت پهن کردن بساط شان در معابر عمومی یا کنار پیاده روها، بدون هماهنگی جمعی اما به شکل مشابه به این محدودیت ها اعتراض می کنند و به فعالیت شغلی شان کنار پیاده روها ادامه می دهند. این تلاش آنها به ابتکار آصف بیات " ناجنبش" نام نهاده شده است.
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۷۰، با ادغام نیروهای ژاندارمری و شهربانی و کمیتههای انقلاب اسلامی، تشکیل شد. نیروی انتظامی سازمانی است مسلح در تابعیت فرماندهی کل قوا و وابسته به وزارت کشور که فرماندهاش را فرمانده کل قوا، یعنی رهبر جمهوری اسلامی، منصوب میکند.
فاخته عقیم اصطلاحی رایج بود در میان روشنفکران شیلیایی در دوران پینوشه و اشاره داشت به روشنفکرانی که آماده بودند در باره هر چیز کوچک و بزرگ در سراسر گیتی بنویسند و موضع گیری کنند اما زمانی که پای مسایل شیلی در میان بود سگوت میکردند. ویژگی فاخته عقیم این بود که نه صدای خوبی داشت و نه تخم میگذاشت. سکوت برخی نسبت به آنچه در آبان رخ داد آنها را بی شباهت به فاخته عقیم نمیکند. ما اخلاقا محکوم به سخن گفتن درباره آبان هستیم . ابهام زیادی درباره آنچه در آبان 98 در خیابانها رخ داد وجود ندارد.
بیتفاوتی خیلی مواقع، کنشی اعتراضی است؛ درواقع وقتی ملتی درباره وضعیت خودش، به نظام حکمرانی اعتراض میکند و این اعتراض سرکوب میشود و پاسخهای مناسب دریافت نمیکند و نتیجه نمیگیرد، دچار ناکامی میشود. این ناکامی ممکن است به مواضع و کنشهای پرخاشگرایانه منجر شود که گاه درونریز است؛ به این معنی که پرخاشگری متوجه خود جامعه و افراد میشود؛ بهعنوانمثال، منجر به افزایش خودکشی، اعتیاد و عرفانگرایی میشود؛ گاهی هم میتواند برونریز شود و در قالب اعتراضهای مدنی و جنبشهای اجتماعی خود را نشان دهد؛ بنابراین بیتفاوتی میتواند تا حدی محصول ناکامی باشد.
شناخت مفهوم اصلاح ساختار بدون شناخت دقیق مفهوم ساختار ممکن نیست. به همین دلیل برخی به اشتباه به دلیل کلمه "اصلاح" در عبارت"اصلاح ساختار" آن را بازسازی یا مترادف با اصلاح و اصلاحات (رفرمیسم) تلقی میکنند. در حالی که وقتی سخن از ساختار به میان میاید دایره بحث از اصلاح و اصلاحات به معنای رفرمیستی آن خارج میشود. پس از این درباره وجوه تمایز اصلاح ساختار به مثابه یک استراتژی با دو استراتژی رفرمیسم و انقلاب بحث خواهد شد. اما پیش از آن باید مفهوم ساختار بیشتر روشن شود.
یکی از مهمترین علل این توفیق نظام های مورد اشاره در امریکا و اروپا آن بود که در ساختارهای دمکراتیک بر خلاف نظام های اقتدارگرا پیدایش اپوزیسیون ضد نظام به حداقل ممکن میرسد. در واقع وجود جامعه مدنی قوی و انعطاف پذیری بالای ساختارهای مستقر، زمینه ساختاری بسیار کمی برای سازمان های معارض پدید میآورد. برای مثال جذب بیشتر نخبگان سیاسی در چرخه قدرت، تمایل آنها به جنبشهای انقلابی را به حداقل میرساند و اساسا مانع ایجاد فضا برای ایدئولوژیهای انقلابی میشود. علل ناکامی جنبش وال استریت در امریکا، جنبش ضد ریاضت اقتصادی در یونان و اسپانیا و جنبش مبارزه ملی برای کاهش هزینه ها در انگلستان جز این نبود.
در زمان و زمانه ای که هر روز 400 تا 1000 نفر به دلیل سیاست های غلط، مدیریت ضعیف ، فساد و ناکارآمدی جان میبازند و روزانه هزار خانواده را داغدار میکنند، مرگ روح الله زم چه حساسیتی را ممکن است برانگیزاند. حتما بعدها در نگارش وقایع این روز ها نامی از تک تک جان باختن بیماران مبتلا به کرونا نمیبرند اما از روح الله زم یاد خواهند کرد، نه به این دلیل که او چنین کرد و چنان نکرد،
ساختار اجتماعی توانایی هاي گروههاي محذوف جامعه را در تامین نیازهایشان محدود میکند. از این رو افراد قادر به تامین روزی و معیشت با استفاده از ابزارهاي مشروع نخواهند بود، زیرا جامعه به گونهاي تقسیم شده که امکان دسترسی به فرصتها براي افراد متناسب با پایگاه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی شان متفاوت است . این امر فشار بسیاري بر طیف گسترده اي از مردم فرودست جامعه وارد میکند. بنابراین گروهی از آنان برای حفظ جایگاه و موقعیت شان یا ارتقاء آن دست به جرایم میزنند .