1. واقعیت این است که درباره رای دادن سیدمحمد خاتمی در انتخابات دیروز، هنوز دچار بهت هستم. برای من به عنوان فردی که سال‌هاس منتقد خاتمی‌ام و علیه او قلم زده‌ام، باز هم شرکت در انتخابات مجلس نهم - با توجه به سخنان رسمی و غیررسمی خود خاتمی - غیرقابل باور بود.

برتولت برشت اثری به نام «سقراط مجروح» دارد که آن فرزانه را اندیشه ورزی چیره دست می‌نمایاند که در عین حال دچاراین ضعف هم هست که به اندک هول و رعبی زهره‌اش آب می‌شود و بیش از همه از خون و کشتار بیزار است. از بد حادثه او را به جنگی می‌برند. وقتی چکاچاک سلیح و عربده جنگاوران را می‌شنود و گرد و خاک آوردگاه و کالبدهای به خون آعشته را می‌بیند، دلش سخت خالی می‌شود و بی‌سرو صدا به گوشه‌ای می‌گریزد. اما از شوری بخت هنگام گریز خاری بدخیم در پایش می‌خلد و از درد جانکاهش فریادی سهمناک بر می‌کشد. دشمنان که در همان گوشه کمین کرده بودند از صدای فریاد وی به وحشت می‌افتند و روی به هزیمت می‌نهند. سپاهیان آتنی هم فریادش را چون آوای هشداری می‌شنوند و به سویش می‌شتابند و کار دشمنان گریزان را یکسره می‌کنند. آنگاه وی را که، به گمان، می‌خواسته است یک تنه صفوف دشمن را درهم شکند بر دوش می‌گیرند و با عزت و شکوهی شایستۀ دلاوری بی‌بدیل، با غریو و هلهله به پایتخت بر می‌نشانند.

یک: روز 29 خرداد سال 88، آیت الله خامنه ای مردم را تهدید کرد که "... چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرج‌ها، آنهايند".
فردای آن جمعه، روز واکنش مردم به تهدید رهبر جمهوری اسلامی بود. همه به خیابان ها آمدند، صدها کشته و دهها شهید در خیابان های شهر... رأی داده بودند تا دروغ نشنوند و حالا برای جستجو به دنبال رأی های گمشده، تهدید به "خون ها و خشونت ها" شده بودند. شرکت در انتخابات و توقع سلامتِ آن، یکی از ساده ترین روش های اصلاح طلبانه در برابر حکومت است و وقتی همین روش ساده هم به انسداد برسد کار دیگری باید کرد. حق و تکلیف مردم روشن بود.

این مقاله‌ای است که حداقل شش ماه جلوتر از انتخابات دوره‌ی نهم مجلس شورای اسلامی (انتخابات 12 اسفند 1390) نوشته شد. در آن موقع مقاله را برای یکی از سایت‌های متعلق به جنبش سبز ارسال کردم که آن‌ها بر اساس مصلحت‌سنجی‌هایی از انتشار آن خودداری کردند و من نیز با خود گفتم که شاید واقعا وقت مناسبی برای انتشار آن نباشد و آسیب‌های نشر آن بیش از ثمرات‌اش باشد. من مایل بودم مواجهه‌ی مهندس بازرگان و خاتمی را در دوران اصلاحات منتشر کنم ولی آن موقع هم همین نوع مصلحت‌سنجی اجازه نداد.

آقای خاتمی عزیز
سلام
حدس می‌زنم که روزهای سختی را از سر می‌گذرانید، به غیر از انتقادات مخالفین و فشارهای حاکمیت لابد این روز‌ها بیش از هر زمان با انتقادات و پرسشهای اطرفیان خود مواجهید. (البته آن دسته از اطرفیانی را عرض می‌کنم که مثل ما از کار شما متعجب و حیران شده‌اند.) از شما چه پنهان حال ما هم این روز‌ها زیاد خوب نیست، نزدیک‌ترین دوستانمان در زندانند و خودمان تحت فشار و تهدید. حبس و حصر مظلومانه و ناجوانمردانه‌ی رهبران جنبش سبز-آقایان موسوی و کروبی- هم سخت بر وجدانمان سنگینی می‌کند.فساد، سرکوب و خفقان بیداد می کند و کشور به واسطه‌ی سوء تدبیر‌ها با تحریم‌های کمر شکن و خطر جنگ مواجه است. وضعیت اقتصادی کشور و فقری که سخت گریبان مردم را گرفته هم که محتاج توضیح نیست.

رای دادن سید محمد خاتمی یکی از مهمترین رویداد‌های انتخابات نهمین دوره مجلس بود. رای دیرهنگام و اعلام نشده وی اگر چه تاثیری بر پسامد انتخابات نداشت اما به لحاظ واکنش گسترده‌ای که ایجاد کرد حادثه ساز شد.
خاتمی هم مانند هر فرد دیگر حق دارد انتخاب خاص خودش را داشته باشد.یکی از عناصر اصلی فرهنگ انتخابات آزاد احترام گذاشتن به حق انتخاب شهروندان است. طبیعی است افراد انتخاب‌های خاص خودشان را خواهند داشت که لزوما خوشایند دیگران نیست. رای دادن وی برای نگارنده اقدامی عجیب نبود.

رای محمد خاتمی در انتخابات مجلس اگرچه بسیاری از منتقدان او را شگفت زده کرد اما این دستاورد مهم را به همراه داشت که بار دیگر بحث اصلاحات و مفهوم و الزامات روند تحول مسالمت‌آمیز را در میان اپوزیسیون، بویژه در جنبش سبز، مطرح ساخت. واکنش فعالان جنبش سبز به این ابتکار خاتمی، عیار پایبندی آن‌ها را به پلورالیسم سیاسی نشان خواهد داد. همچنین قابلیت آن‌ها را در مدیریت مخالفت با حکومت، خلاقیت در انجام تغییرات اساسی در روش مبارزه و سرانجام شهامت در انجام سازش و مصالحه به محک تجربه خواهد گذاشت.

در حاشیه‌ی حضور رسانه‌ای پرویز ثابتی

اکنون دیری است که شکنجه و خشونت نظام پیشین به واقعیتی رنگ باخته و غیرواقعی تبدیل شده است تا مطلق همه‌ی زشتی‌ها به حاکمیت دینی داده شود. پرویز ثابتی زیر هاله‌ی محافظی از ارزش‌های وارونه، که ما بوجود آوردیم، رو در روی جسم و جان آسیب دیده‌ی ما ایستاد تا واقعیت‌های مجعول ما را به ما بقبولاند و یک بار دیگر نیز نفی‌مان کند. ما او را در پست سابق‌اش ابقا کردیم ...

آقای پرویز ثابتی ! با دیدن مصاحبه تلویزونی شما در برنامه "افق" صدای امریکا ، برهرکسی که بهره ناچیزی از بشریت و وجدان در وجود خود داشته باشد ، ثابت گردید که شما پس از 33 سال از مخفی گاه خود سر بیرون نیاورده اید که ازمردم ایران و هزاران قربانی زنده و کشته ی شکنجه در دوران حکومت پهلوی ها ، پوزش بخواهید و به افشای شکنجه های مخوفی که در دوران مسئولیت شما درساوک رایج بوده است بپردازید ، بلکه آمده اید به مردم ستمدیده ایران و قربانیان شکنجه بگوئید که: اشتباه ساواک در این بوده است که می بایستی زیادتر شکنجه می کرده و زیادتر می کشته است تا از وقوع انقلاب جلوگیری شود!