داوری متولد ۱۳۷۳ در استان کهگیلویهوبویراحمد، دارای مدرک کارشناسی عمران از دانشگاه آزاد یاسوج و دانشجو مقطع کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه گلستان شیراز است. او بهدلیل فعالیتهای کارگری و مدنی، پیشتر نیز بارها بازداشت و محکوم شده بود
محمد داوری، عضو حزب اعتماد ملی، سردبیر تارنمای «سحام نیوز» (ارگان خبری حزب اعتماد ملی)، و آموزگار، از محبوسین اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، طی نامه ای از زندان اوین به محمد خاتمی، خطاب به وی می گوید: ” شما یکی از آنانی هستید که باید در برابر تاریخ پاسخگو باشد، امروز شما فقط مسئولیت فردی ندارید و به جهت شخصیت حقیقی ، مورد خطاب قرار نمی گیرید . جنابعالی دو دوره رییس جمهور بوده اید و در هشت سال گذشته هم از نظر کثیری از ایرانیان که همچنان به پروژه دموکراسی خواهی چشم دوخته اند، یک عنصر کلیدی و تاثیرگذار در این مسیر می باشید . بنابراین چشمهای زیادی به شما دوخته شده است و هر حرکت و تصمیم شما، تبعات بسیاری خواهد داشت.”
برادر محمد داوری پنج شنبه گذشته دار فانی را وداع گفته بود اما این زندانی سیاسی اجازه شرکت در هیچ کدام از برنامه های برادر خود را نیافت و خانواده اش امیدوار بودند که برای مراسم شب هفت وی بتواند از حق مرخصی خود استفاده کند، که هنوز از مرخصی خبری نیست.
برادر محمد داوری پنج شنبه ی گذشته دار فانی را وداع گفته بود اما این زندانی سیاسی اجازه شرکت در هیچ کدام از برنامه های برادر خود را نیافت و خانواده اش امیدوار بودند که برای مراسم شب هفت وی بتواند از حق مرخصی خود استفاده کند.
محمد داوری، معلم و روزنامه نگار محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در واکنش به سخنان احمد خاتمی در نماز جمعه تهران ادعاهای علیه واقعیات زندان های غیرقانونی را مورد نقد قرار داد.
اما آنچه که وظیفه خود می دانم این است که اعلام کنم بعنوان یکی از افراد مطلع به دلیل انجام گفتگو با بازداشتی های کهریزک و خانواده های کشته شدگان با نظارت و اطلاع شخصی آقای کروبی و در قالب سردبیر سایت خبری سحام نیوز آمادگی دارم درصورت برگزاری علنی دادگاه شهادت دهم که چه جنایت هایی در بازداشتگاه کهریزک بوقوع پیوسته است حداقل اسنادی که بنده به آن استناد خواهم نمود انجام مصاحبه ۶ ساعته با ۱۰ تن از بازداشتی های کهریزک و گفته های خانواده های کشته شدگان می باشد.
مادرم سپاس، سپاس که راضی نشدی برای رضایت تو سرخم کنم و التماس نکردی و نگذاشتی التماس کنم و می دانی و می دانم چقدر آنها در حسرت این التماس ها مانده اند و چقدر حقیرند آن نوکران و بیچارگان.