یدالله جوانی اعلام کرد محمد خاتمی «برانداز» است و نمیتواند نامزد انتخابات شود٬ سپاه نهادی «سیاسی و نظامی» است٬ دخالت این نیرو در حوادث سال ۸۸ «قانونی» بوده و اگر موسوی پیروز میشد اعتراضها ادامه مییافت.
... با توجه به پیادهسازی این راهبرد، بانکیمون چارهای جز ارائه پاسخ منفی به همه درخواستها نداشت و بر این اساس با بهانه کمبود وقت از همه دیدارها صرف نظر کرد که به این ترتیب توطئه دشمن در این زمینه خنثی شد...
شورای هماهنگی راه سبز امید از هموطنان آگاه میخواهد با استفاده از تمامی ابزارها و امکانهای مشروع و قانونی و مسالمت آمیز که در اختیار دارند، صدای اعتراض خود را نسبت به ادامه یافتن حبس غیرقانونی و ضدانسانی رهبران و فعالان جنبش سبز بلند کنند؛ و در هنگامهی برگزاری اجلاس نمایشی و پرهزینهی سران عدم تعهد در تهران، از اطلاعرسانی در مورد وضع زندانیان آزادهی جنبش سبز، و تعقیب خواستههای مشروع خود به شیوههای مسالمتآمیز ممکن دریغ نکنند.
منابع موثق میگویند عمل پزشکی صورت گرفته برای وی «تیلتتست» است و یکی از عروق قلبی وی دچار انسداد کامل شده که بهدلیل ریسکی بودن شرایط باید تحت نظر کامل قرار داشته باشند.
در شرایطی که مطابق روند پزشکی، بیمار باید 48 ساعت تحتنظر قرار داشته باشد اما این اتفاق رخ نداده و مهندس موسوی در کمتر از 24 ساعت از بیمارستان خارج شده است.
1391/06/03
اردشیر امیر ارجمند با تایید خبر بستری شدن میرحسین موسوی:
اردشیر امیر ارجمند سخنگوی شورای راه سبز امید ضمن تایید خبر بستری شدن مهندس میر حسین موسوی یکی از رهبران جنبش سبز ایران گفت :« این خبر صحت دارد و با توجه به اینکه آقای موسوی قبل از حصر در سلامت کامل به سر می برده مسئولیت جان وی بر عهده شخص آقای خامنه ای است. »
1391/06/03
برخی از گزارش های تایید نشده از بیماری قلبی یکی از رهبران جنبش سبز خبر می دهند
براساس این گزارش، موسوی صبح پنجشنبه بهدلیل انسداد عروققلبی تحت عمل آنژیوگرافی قرار گرفته که سهساعت بهطول انجامیده است. وی پس از عمل دوباره به سیسییو منتقل شده و گفته میشود غیر از مشکلات قلبی مشکلات جسمی دیگری نیز دارد که ممکن است اقامت وی در بیمارستان را طولانیتر کند.
حصر و حبس غیرقانونی و فاقد هرگونه مبنای حقوقی آقای میرحسین موسوی، خانم زهرا رهنورد و آقای مهدی کروبی از بهمن ۱۳۸۹ تاکنون بهروشنی نمایانگر وضع سرکوب سیاسی در ایران است. تعطیلی غیرقانونی احزاب سیاسی، توقیف اجباری مطبوعات مستقل، افزایش مدام فشار بر کنشگران دانشجوئی و فعالان حقوق زنان و بیتوجهی به حقوق اقلیتها و فعالین آنها، تنها بخشی از واقعیت تلخ زندگی در ایران است.