شنیده های گوناگونی حاکی است
در میان اقشار کم درآمد نیز گرایش به رای دادن به هاشمی رفسنجانی دارد قدرت مند می شود.
طبق همین شنیده ها استدلالهای این اقشار در رای دادن به هاشمی گوناگون است. از جمله در یک منطقه فقیر نشین این است که :
او طرفدار سرمایه دارهاست . اگر روی کار بیاید کار زیاد می شود و برای ما هم بهتر می شود.
ویا: اگر بیاید با خارجی ها آشتی میکند و فشار روی ما کمتر می شود و وضع ما هم بهتر می شود.
ویا: اگر خانواده اش دزدند ولی یه چیزایی هم به ما خواهد رسید و وضع مان بهتر خواهد شد.
ویا: رهبر عامل همه این مسائل است. اگر او سر کار بیاید سر او را زیر آب میکند و وضع ما بهتر خواهد شد.
ویا (این نظر متعلق به کسی است که خانواده شان ماهواره ندارند): رهبر چون دیده وضع خراب است او را آورده تا به اوضاع سرو سامانی بدهد. شاید وضع ما بهتر شود.
ویا: الان باید یک نفر قوی بیاید تا وضع ما بهتر شود.
طبق یکی از شنیده ها در یک کلاس درس در مناطق کم درآمد از بیست نفر که نظر داده اند 17 نفر گفته اند به هاشمی رای میدهند، یک نفر به قالیباف و یک نفر به هرکس که خوش تیپ تر باشد! و یک نفر هم رای نمیدهد (او هم اگر رای بدهد به هاشمی رای خواهد داد). این بیست نفر از خانواده ای هستند که همگی در انتخابات قبل به احمدی نژاد رای داده اند.
بنا به برخی شنیده های دیگر در طبقات متوسط هم به خصوص در تهران گرایش عمومی به همین شکل است. برخی از این اقشار با مشائی آشنایی دارند . اما اکثرا رای خود را به هاشمی می دهند که میتواند با رهبر ج.ا در سیاست خارجی از موضع قوی تری تبادل و تقابل کند.
بنا به برخی شنیده ها هنوز برخی سبزها مردد و سردند ولی بسیاری از آن ها در پی حمایت از هاشمی و فعال شدن در ستادها هستند.
مسئله مهم: تردید در سلامت انتخابات
طبق برخی شنیده ها یک مسئله مهم در شهرها تردید بسیاری افراد در رابطه با خواندن آرا و درست برگزار شدن انتخابات است.
یکی از دشواری های طرفداران شرکت در انتخابات (وفعالان احتمالی در ستادهای بعدی) راضی و دلگرم کردن اقشار مختلف برای شرکت در انتخابات و غلبه بر تردیدهای شان برای رای دادن در حالتی است که معتقدند رای ها به درستی خوانده نخواهد شد.
بنا به شنیده های مختلف فضای شهرها دارد به سرعت سیاسی می شود و در محل های کار، تاکسی، اتوبوس و مترو بحث انتخابات مطرح است. نقطه محوری این بحث هم مسئله رای دادن یا ندادن و نیز تصمیم در مورد هاشمی است و دیگر نامزدها در حاشیه قرار دارند.
نکته قابل توجه دیگر ناآشنایی و یا صرف نظر کردن بسیاری از افراد از گزینه مشائی به خصوص در روستاها و شهرهای کوچک است.
هم چنین قابل تامل است که اکثر موافقان شرکت کردن در انتخابات در داخل کشور و اکثر مخالفان شرکت در انتخابات در خارج از کشور ساکن اند. البته این به آن معنا نیست که در داخل کشور مخالف شرکت در انتخابات وجود ندارد و یا در خارج از کشور مخالفان شرکت در انتخابات در اکثریت اند.
توجه به این نکته دقیق نشان می دهد شهروندانی که در داخل کشور زندگی میکنند با شاخص های عینی تری به نقش انتخابات و تاثیرگذاری آن در زندگی شان توجه می کنند. در خارج کشور نیز بسیاری از افراد موافق شرکت در انتخابات با توجه به همان شاخص ساکنان در داخل کشوربه مسئله می نگرند. اما بخش مهمتری از مخالفان شرکت در انتخابات در خارج از کشور ساکن اند و با ملاک های ارزشی و آرمانی تری به انتخابات و از جمله نامزد مطرح تر آن یعنی علی اکبر هاشمی رفسنجانی نگاه می کنند و با تکیه به برخی سوابق او به خصوص در دهه شصت رای دادن به وی را صحیح نمی دانند. اکثر موافقان حمایت ازهاشمی ضمن اشاره مشابه به همین سوابق اما در نتیجه گیری های خود نظری متفاوت دارند و با شاخص دیگری همچون وضعیت و رویکرد کنونی هاشمی و تفاوت او با سیاستهای طیف امنیتی – نظامی حاکم بر کشور که تبعات مهلکی برای ایران و مردم داشته است به انتخابات می نگرند.
این همه در حالی است که شورای نگهبان هنوز نظر نهایی خود را نداده است و روز سه شنبه خود می تواند آبستن حوادث و تحلیل های تازه ای باشد….