یک سال بعد از آن ماه دی

اعتراضات دیماه با وجود مرگ جان گداز محرومان بدون کس و کار قدرتمند تا کنون دو برنده داشته است. راست افراطی و براندازان نظام به شکل انقلابی.
جریان اول برنده راهبردی بوده است چون دولت را فشل کرده خودش بازیگر شده است. حتی دولتی که قرار بود از اصناف مالیات واقعی تر با کمک دستگاه رایانه ای بگیرد را به عقب نشینی وادار کرد.یعنی در همین مورد کوچک هم دولت عقب نشست.
اما براندازان هم تا کنون برنده تاکتیکی بوده اند چرا که در فضا فشل شدن دولت روحانی مانور براندازی تاثیر گذار می شود اما این براندازی راهبردی نیست. چرا که حکومت ایران توان نظم برقراری نظم به وسیله سرکوب را دارد.این حکومت در منطقه نفوذ دارد این نفوذ امکان معامله ،نه رابطه راهبردی با امریکا را هم گاهی فراهم می کند.
اصلاح طلبانی هستند با محوریت طیف خاتمی و روحانی که تلاششان اصلاح رفتار حکومت است.
فرض سومی هم است که مجموعه عواملی باعث شود که نظام به سمت اصلاح ساختاری برود که بازی پیچیده ای میطلبد.
ضلع سوم در جریان اصلاح طلبی که اصلاح طلبی جامعه محور خوانده می شود می تواند به فرض سوم کمک کند.
اما ایده من این است که باید موسوی و کروبی صدای تعدیل ساختاری نظام را بلند کنند.
این ضلع سوم می تواند با نگاه مدنی فضای اجتماعی را تاثیر گذار باشد هم راست را عقب بزند و هم روحانی را جرات دهد هم به خاتمی یاد اوری کند که این میزان وا دادن کار درستی نیست. هم به همه ایرانیان این وعده را بدهد که حق برابری شهروندی را تضمین خواهد کرد. این ضلع سوم به نقشه راهبردی اقتصادی و سیاسی و سیاست خارجی نیاز دارد.
به هر دلیل موسوی و مجموعه اش تمایلی به موضع گیری ندارد،پس ضلع سوم قدرتمندی شکل نخواهد گرفت . تنها راه چاره می ماند حمایت و انجام از اعتراضات مدنی و صنفی به مثابه نشان دادن قدرت جامعه مدنی ژله ای ایران به حکومت است.
می توان گفت که یک سال بعد از اعتراضات دیماه که همه را غافلگیر کرد و برخی را هم متوهم و بسیاری را هم منفعل .
وضع جامعه ما خوب نیست،در چنین شرایطی حفظ امید اما بدون توهم بسیار مهم است.
روحانی طلاق خود را از اصلاح طلبان حکومتی انجام داده است اما اصلاح طلبان نمی خواهند روحانی را طلاق دهند.
اصلاح طلبان بورکرات هم میدان دار اصلاح طلبی هستند با هم اختلاف دارند. واعظی میان کارگزاران و روحانی کاشته است.
اصلاح طلبانی مانند حجاریان و تاج زاده تاثیر معنی داری ندارند.
جریان عمده روزنامه نگاری ایران خط ساز نیست،بیشتر توجیه گر روحانی شده است.
در چنین شرایطی صدای جامعه چه می تواند باشد.1- اگر اصلاح ساختاری هدف باشد.اما این هدف بلند نیاز به راهبرد و تاکتیک دارد.
2- همبستگی جامعه مدنی و جنبش های پراکنده ان لازم است. ادامه اعتراضات صنفی و مدنی لازم تر است.
3- در کنار این راهبرد نگاه تاکتیکی به انتخابات هم زمانی موجه است که با شعار لغو نظارت استصوابی همراه باشد در غیر این صورت انتخابات معنی ندارد.
بدل های اصلاح طلب در مجلس نشان دادند که ناتوان هستند.قرار هم نیست که اصلاح طلبان به مسند نشینند و بقیه هزینه بدهند تازه اصلاح طلبان هم به مال و مال برسند.
معنی انتخابات ازاد هم به معنی حضور دوجناح در قدرت نیست بلکه حضور شهروندان در قدرت است.
هدف اصلاح ساختاری به راهبرد حضور و تقویت جامعه مدنی و اعتراضات مدنی نیاز دارد و کنش انتخاباتی با شرط لغو نظارت استصوابی معنی دارد .
به عبارتی به ناچار بازی در عرض در جریان است. اما راه امید باز می شود اگر برنامه باشد در راهی که باز می شود می توان نتیجه گرفت.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله