ضیاء نبوی

یا این همه سال زندان ارزشش را دارد؟

 

 

حکم چهار سال و هشت ماه زندان #بهاره_هدایت در دادگاه بدوی خیلی‌ها را شگفت‌زده کرد، خودش را اما بعید می‌دانم. یعنی برای فردی مثل او با شش بار سابقه بازداشت و هفت سال زندان، دیگر تشخیص اینکه دستگاه قضائی و امنیتی چه مواجهه‌ای با فعالیتهایش دارد قاعدتا کار سختی نیست!

او احتمالاً از همان زمان که دوباره وارد دانشگاه شد و به روال سابق، راه فعالیت دانشجوئی را برگزید و خاصه آنگاه که برای تجمع اعتراضی دانشگاه پلی‌تکنیک پیشاپیش اعلام حضور کرد، وضعیتی شبیه امروز را پیش‌بینی کرده بود.

اینکه بهرحال فعالیت‌هایش را تاب نمی‌آورند و دوباره زندان را در پیش روی خود دارد. یک چنین وضعیتی می‌دانم که برای خیلی‌ها پرسش‌برانگیز است.

سئوالی که شاید در عرصه عمومی طرح نشود اما در خفا ذهن را مشغول می‌دارد؛ اینکه واقعا آیا ارزشش را دارد؟ آیا اینگونه فعالیتهای پرهزینه، تباه کردن زندگی شخصی نیست؟ پس تکلیف خوشبختی فردی انسانها چه می‌شود؟

راستش این سئوالی است که بنظر باید خیلی دیگرخواه یا باورمند به عقاید خویش بود تا بدان پاسخ آری داد! ظاهرا نمی توان گفت “بله ارزشش را دارد” اما در عین حال تصدیق نکرد که در این میان جنس از سعادت فردی قربانی می‌شود!

غالب کسانی که از چنین موقعیتی دفاع می کنند، انگار پیشاپیش فرض گرفته اند که فقط با فایده عمومی حاصل از چنین کنشی می‌توان رنجهای فردی ناشی از آنرا توجیه کرد. اما اگر پرسش را به تمامی در ساحت فردی طرح کنیم چه؟

اینکه بپرسیم نسبت اینگونه فعالیت با زیست شخصی ما چیست؟ تکلیف ما با این رنجها (فارغ از فایده یا ضرر عمومی‌اش) در مختصات میل و اشتیاق فردی به زندگی کدامست؟ آیا می‌توان از چنین وضعیت مخاطره‌آمیزی صرفا از منظر علائق شخصی دفاع کرد؟ پاسخ شخص خودم به این پرسش بلی است.

یعنی حس میکنم اتفاقا می‌توان ورود به این چالشها، ستیزها و کشمکشها را از منظر وفاداری به میل خود دفاع کرد. از منظر اشتیاق به خودآئینی! از نگاه آدمی که علیرغم همه موانع می‌خواهد به تشخیص خود عمل کند! از لذت کسی که وقتی حس می‌کند همه دنیا قصد تسخیر اراده‌اش را دارند، از تسلیم شدن تن میزند! اینکه وقتی او را به گرفتن چیز عزیزی تهدید می کنند، براحتی از آن می‌گذرد و عبور می‌کند! مسئله اینجا در لذت و وجد ناشی از احساس قدرتی درونی است! از نوعی بیزاری‌ از تن دادن به تحقیر!

نوعی خجالت از عمل کردن بر اساس ترس! نوعی نفرت ازینکه زندگی‌ات را با ملاحظه دیگرانی زورگو تنظیم کنی! از سرشاری احساس عمل بر اساس میل و آری گفتن به سرنوشتی هر چقدر نامعلوم که ممکن است از پس آن بیاید.آری ازین منظر هم بگمانم ارزشش را دارد!

مطالب مرتبط

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

مطالب پربازدید

مقاله