کودتای نوین

همانگونه که آکاهید کودتای 28 مردادالگویی شد برای اجرا در حداقل 13 کشور دیگر اما آن الگو دیگر کهنه شده ومناسب این زمانه نیست به دو دلیل :
-عصر اطلاعات : در آن ایام چنان ارتباطات کم بود که بیشتر مردم آمریکا از کودتای ایران ومشابهاتش خبری نداشتند چه رسد به سایر کشورها .اطلاع ما هم از کشورهای دیگر قربانی این کودتا بسیار ناچیز بود. اما امروزه مشکل می توان خبر را پنهان داشت و حداکثراربابان قدرت خبر دروغ را جایگزین خبر راست می کنم . امروزه یک قدرت در جهان نیست وآمریکا به تنهایی یا با همکاری یک کشوردیگرنمیتوندعمل کند .لذا به دنبال اجماع -در هر اندازه ممکن- میروند
اما خواست اصلی قدرت ها برجای خود است . یعنی سرکوب دولت های مستقل و افزایش نفوذ خود درجهان.کودتای نوین بر دو پایه استوار است 1- . همراه کردن افکار عمومیّ-2- همراهی کشورهای دیگر .پس از کسب این دو به دنبال فرصتی می گردد تا ضربه نهایی را وارد کند . در این نوشته ونزدئلا مورد بررسی است ولی برای ملموس تر شدن آن شواهد مشابهی از ایران آورده می شود
کودتای نوین: دولت های قدرتمند می کوشند از دخالت مستقیم در کشورهای دیگر پرهیز کنند . به ویژه پس از حمله به عراق و افغانستان که هم ازنظر مالی و هم تلفات جانی و به دنبال آن از نظر سیاسی برایشان بسیار گران تمام شد. لذا برای آماده کردن شرایط کودتا ازدو ابزار دیگر بهره می گیرند 1- تحریم اقتصادی 2- وسایل ارتباط جمعی
تحریم اقتصادی :با این ترفند نه تنها رابطه خود را با کشور مورد نظر قطع می کنند بلکه با نفوذی که دارند و با قوانین المللی که وضع کرده اند رابطه کشور مورد حمله را با بیشتر کشورهای دنیا دچار مشکل می کنند . آمریکا با در دست داشتن نظام بانکی جهان و قدرت اقتصادی بسیارش تمام مبادلات اقتصادی آن کشور را دچار مشکلات فراوان می کند.
عوارض : رشوه خواری وفساد اما تحریم اقتصادی تنها مستقیم به اقتصاد کشور جهان سومی را صدمه نمی زند بلکه آن چه صدمه اصلی را میزندعوارض جانبی آن است .از جمله ان کشورناگزیر به دنبال راه های ممکن برای دور زدن این تحریم ها بر می آید، که لازمه آن پنهان کاری است . واین به دست دلالان انجام می شود ، وهمین آغاز فساد است. بیشتر این افراد شارلاتان و متقلب خواهند بود. کسانی که در تاریکی به دنبال پرکردن جیب خود هستند . راز موفقیت آنان تنها آشنایی با شبکه های مافیایی و قاچاق فروشان جهانی نیست، بلکه برای انجام این معاملات پنهان به حمایت مقامات دولتی نیازمندند. ولازمه این کارها یافتن مقامات فاسد یا آماده فساد است .لذا فساد هر روز گسترش بیشتری می یابد . مهمتر آن که لازمه ادامه حیات این رشوه خواران حذف نیروهای سالم است . لذا مثل لکه ای که روی میوه خراب پیدا می شود ،به زودی بیشتر میوه را فاسد میکند
چنین می شود که امثال بابک زنجانی یک راننده کم سواد در کوتاه مدت صاحب میلیاردها ثروت می شود. وی با خود صدها مقام دولتی رافاسد می کند ،تا جایی که کامیون های طلا در ترکیه پیدا می شود و دوباره نا پدید می شود.بدین سان فساد و رشوه ودزدی به سرعت رشد می کند .تاجایی که قضات هم آلوده می شوند و به قول معروف هرچه بگندد نمکش می زنندوای به وقتی که بگندد نمک . مهمتر آن که نظام اخلاقی جامعه آلوده می شود لذا با آن که جلوگیری از فساد و برقراری امنیت از عوامل اصلی محبوبت چاوز بود در سال 2011 آدم ربایی نسبت به سال 1999 بیست برابر شد.
این نابسامانی ها به مخالفین امکان می دهد که از فرصت استفاده کرده و هروز دردسری تازه بیافرینند . در ونزوئلا طبقه متوسط و طبقات مرفه از اصلاحات چاوز بسیارناراضی بودند .زیرا او امتیاز وسیعی به اقشار پائین داد. بودجه زیادی را به باسوادکردن فرودستان ،بهداشت عمومی ،سالم کردن محیط کار، کم کردن ساعات کار وغیره اختصاص داد. در نتیجه فقر عمومی که در سال 2003، 54 درصد بود در سال 2007 به 27 در صد رسید .بنا به گزارشات یونسکو 20 میلیون ونزوئلایی در سال 2012 از کمک دولتی بهره مند میشدند . 66درصد سالمندان از مزایای باز نشستگی بر خوردار شدند.آموزش از مهد کودک تا دانشگاه رایگان شد. یک سوم مردم در برنامه های آموزشی شرکت می کردند. از نظر نسبت تعداد دانشجو به کل جمعیت در رده پنجم دنیا شد. و باآن که او یک سوسیالیست نیود، و از نوعی سرمایه داری حمایت می کرد، و باتمام نیرو به دنبال جذب سرمایه گزاران خارجی بود، مخالفینش او را سوسیالیت و مارکسیست خواندند . اینان در دشمنی با وی تا آنجا پیش رفتند که از آمریکا خواستند نفت ونزویلا را، که منبع اصلی درآمد دولت بود، تحریم کند . وبعد هم به کمک آمریکا در سال 2002 کودتا کردند، و در 11 آوریل چاوز رادستگیر وزندانی کردند. اما بلافاصله مردم به خیابانها ریختند و پس از سه روز کودتا خنثی شد و او به مقام خود باز گشت
هرچند چاوز انتقام نگرفت ،و حتی آنان را در دولت شریک کرد، ولی بازآمریکا موفق شد ضربه سنگینی به او بزند. زیرا اوبه شدت به اپوزیسیون بد بین شد. و برای اولین بار از “سوسیالیزم قرن 21” صحبت کرد، و آن را جایگزین شعار “دولت بولیواری” کرد . عنوانی که از نام بزرگترین قهرمان استقلال آمریکای جنوبی گرفته شده بود. سیاست او متکی بر ” سوسیال دوکراسی” و”دموکرات مسیحی” بود، نه ضد سرمایه داری. ولی معتقد بسیار به استقلال اعتقاد داشت، وهمین عامل اصلی در گیری او با آمریکا بود
وفاداری بجای کارآیی
.محاصره اقتصادی ،جنگ روانی و تبلیغات شبانه روزی علیه چاوز و، بمباران تبلیغاتی علیه او از طریق شبکه های مختلف ، اندک اندک تاثیرخود را می گذاست . جامعه هرروز بیشتر دوقطبی می شد .حکومت به این نتیجه می رسید که مخالفین همه عوامل بیگانه هستند، و ازآمریکا و کاندا ویا کشورها همسایه تحریک می شوند. لذا برای بقای خودش باید هرچه بیشتر کارها را به طرفداران خودش بدهد .در سال 2004 که دوماه کارگران و کارمندان شرکت نفت اعتصاب کردند، تمام 000، 19 آنان را اخراج کرد، و طرفداران خودش را جایگزین آنان کرد، که معلوم است با دادن کاری فنی به جمع غیر متخصص صدمه سنگینی به صنعت نفت کشور زد. وهمین سیاست را در بسیاری از نهادها دولتی به کاریرد
بی اعتماد ی به غیرخودی سبب شد که رهبری که به دلیل حمایت مردم از هیچ مخالفی بیم نداشت شروع به خرید وسیع اسلحه از شوروی وتقویت نیروهای نظامی کرد. کسی که در 1999 برای تشکیل ” مجمع قانون اساسی ” نگران آن نشد که از1171 کاندیدا 900 نفر از مخالفین او باشند، که حاصلش آن شد که 95% کرسی ها را طرفداران او بردند. اما هم او پس از کودتای 2002 شروع به خرید وسیع اسلحه از شوروی کرد .عبارتی با وجود شکست کودتا ناگزیر به رفتن راهی شد که آمریکا خواستار آن بود
همچنین او دوبار قانون اساسی را باز نویسی کرد ،و در هردو ضمن آن که اصلاحات مهمی به نفع فرو دستان و بومیان یی قدرت کرد ، هر بار خواستار قدرت بیشتر برای رئیس جمهور شد . تا جایی که دوستانش به او اعتراض کردند که تو هر سه قوه را به دست گرفته ای، و این یک دیکتاتوری غیر رسمی است
رهبر هراسیده
از عوارض محاصره اقتصادی و تبلیغ شبانه روزی علیه سیستم جامعه هرروز قطبی تر شد.. حکومت هراسیده برای حفظ قدرت خود هرروز مزایای بیشتری به طبقات فرودست میداد .آنان را بی رویه استخدام می کرد . کارهارا به دست افراد وفادار با تخصص ناکافی می سپرد.و اینان هم بقایشان را در اطاعت می دیدند. رشوه و دزدی هرروز گسترش بیشتر می یافت .و حکومت جسارت و آگاهی لازم برای سرمایه گذاری بنیانی و ساختن یک اقتصاد سالم وتوامندرا نداشت . محدودیت هال مالی ، لزوم راضی نگهداشتن وفاداران سبب می شد که دولت جسارت ،امکان و آگاهی سرمایه گذاری در بخش های پایه ای را نداشته و هرروز اقتصادش بیشتر وابسته به نفت شود .وهمین تک محصولی شدن آن را آسیب پذیرتر کند.از آن سوی طبقات متوسط هم هرروز بیشتر از نظام دلزده شده و مشتری تبلیغات آمریکا و ایادی داخلیش شوند.
در سال 2012 نظام متوجه خطر شده بود. مواد غذایی ومایحتاج اولیه کمیاب شده بود،قیمت نفت سقوط کرده بود. آمریکا بدهی هایش را کامل نمی داد . نابسامانی اقتصادی هم فساد و رشوه خواری را بیشتر می کرد.ولی هنوز نظام آنقدر توانا بود که پس از مرگ چاوز مادورا با انتخاب آزاد زیر نظارت سازمان نظارت کارتر درسال 2013 انتخاب شد.
خطا ها ونارسایی
سیاست خطا،برنامه ریزی اقتصادی زیان بار ، رشوه خواری ، فداکردن مصالح کشور برسر منافع شخصی، سپردن کارها به دست کار ندان ها و انواع دیگر مشکلات ویژه کشور خاصی نیست. اما در کشورهای قدرتمند، به دلیل ثروت بسیار، و وجود نهادهای مدنی قوی ، و وجود مردم خو گرفته به قانون، دیر یازود جلوی ضرر گرفته می شود. در حالی که همین امور در کشورهای جهان سوم نظام ها را تا سرجد نابودی پیش می برد. درست مثل سرما خوردن یک انسان ضعیف وپیر که به ذات الریه و مرگ می تواند کشیده شود، در حالی که یک جوان سالم پس از چندروز آن را از سر می گذارند .دولت های قدرتمند با آگاهی به این مهم کشوری را که هدف میگیرند. باضربه های پیاپی از سویی آن را ضعیف و گیج و سردرگم می کنند، واز سویی با کمک دستگاه های عریض و طویل تبلیغاتی خود هم ضعف هارا ده هابرابر بزرگتر نشان می دهند، وهم دست آورد های آن را نادیده می گیرند.و با این سیاست آن کشوردر چشم جهانیان ورشکسته، دیکتاتور،منفور اکثریت ملت نشان داده می شود.ونزوئلا یک نمونه است.
مرحله دخالت.
حال که بخش اول ، یعنی نا مشروع نشان دادن حکومت مورد نظر انجام شده ،موقع عمل بخش دوم ،وتمام کردن کار ونابودی قربانی است .دیده اید در فیلم های مربوط به حیوانات دسته ای از سگ ها قصد شکار گاومیش قوی ونیرومندی را می کنند. گاو میش سگی را که نزدیک می شود با یک لگد بیست متر دورتر پرت میکند. ویا شاخ خود شکم سگ مهاجم بعدی را پاره می کند .این حملات تکرار می شود، وهربار سگی زخمی یا کشته می شود. ولی درهرحمله سگ گازی از گاومیش می گیرد.و کم تعاد این زخم ها و خونریزی وستیز طولانی گاومیش را چنان ضعیف می کند که دیگر نمی تواند بدود . واین جا است که سگ ها گستاخ تر و گستاخ تر شده ،و دسته جمعی حمله می کنند، گاو میش سخت زخمی شده از ضعف زانو میزند، یا ایستاده و نومید بر خود میلرزد . در این موقع است که سگها حمله نهایی را می کنند و اورا تکه می کنند
کودتا های نوین از این دست است . با ایجاد مشکلات حکومت مورد نظر را ضعیف تر و ضعیف تر می کند .با تبلیغات وسیع آن را نه در چشم جهانیان که در چشم بسیاری از مردم خودش نا مطلوب نشان می دهد.دراین مرحله نیاز به نقطه ای برای شروع حمله نهایی است .در “کودتای نوین “این نقطه به دست نیروهای داخلی باید فراهم شود، تا بتوان آسان تا همراهانی از دیگر کشورها یافت.این دست نشاندگان رامی شود از میان جاه طلبان،فریب خوردگان ، تحول طلبان مستاصل مزدوران خود فروخته، یا هر کس یا نیرویی که در مبارزه با قدرت حاکم پیروزی به هر قیمتی را می خواهد، و غم استقلال مملکت را ندارد پیدا کرد.
.این دست نشاندگان بسته به سیاست ارباب خود وشرایط می توانند بخشی از کشوررا تسخیرو اعلام استقلال کنند و بعد از قدرت بزرگ یاری خواهی بخواهند مثل لیبی . اما در جایی که حکومت حاضر به برگزاری انتخابات با نظارت بین المللی شود چه می توان کرد، به ویژه که احتمال بسیار داده شود که حکومت اکثریت می آورد.خوب بهترین راه آن است که اپوزیسیون اعلام کند درانتخابات شرکت نمی کند و بعد هم سروصدا کندکه انتخابات تقلبی بود و بعد هم جمعیت وسیعی از طرفدارانش را به هر طریقی به خیابان بیاورد وسایل ارتباط جمعی بلند گوهای تبلغاتی غرب آن را بیشتر از واقعیت نشان می دهد. ، آیا این به معنی اکثریت داشتن در انتخابات است. اگر قراربود دوربین تلویزیون ها معیار شود که هیچ مقامی در قدرت نمی ماند ،و هوچی گری پیروز می شد مثل اوکراین . شرایط که مساعد شد، گام بعد می تواند یک حمله نظامی باشد ،یا13 بیلیون دلار پول ضبط شده ونزوئلا در آمریکا را به اپوزیسیون بدهند تا در مقابل دولت فقیر شده قادر به خرید بسیاری شود. به این ترتیب آمریکانه عوارض حمله به عراق را باید تحمل کند، نه بدنامی کودتا علیه مصدق .حتی کارش راهم اقدامی “بشر دوستانه” بخواند. علاوه بر آن که در مورد ونزوئلا،مخارج عملیاتش را هم از پیش نقدمی کند.
پس از کودتا طرفداران حکومت سر نگون شده آرام نخواهند نشست ، و برای گرفتن مجدد قدرت به میدان می آیند. در اینجا است که حکومت جدید دست به کشتار وسیع می زند. زیرا می داند به کسی و قدرتی نباید پاسخگو باشد. و آمریکا و همراهانش در این کودتا حمایت بی دریغ از این حکومت می کنند. همان اتفاقی که در مصر شاهدش بودیم.کشتاری که در مصر بی سابقه بود:
بدین سان اگر کودتای نوین ،که طرح های اولیه وخام تر آن در اوکراین و لیبی و مصر موفق شد، ولی در سوریه و ترکیه شکست خورد، ،اگر در ونزوئلا پیروز شود ، مثل کودتای 28 مرداد، الگویی خواهد شد برای اجرا ی آن در بسیاری از کشورهای دیگر.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله