امروز اگراراده مردم برای گشایش فضای داخلی، نباشد یا بیان و ابراز نشود، معلوم نیست که مجموعه دولت روحانی هم در این زمینه، چندان اراده جدی و مستقلی داشته باشد و طبیعتا رهبریت ج.ا. نیز حرکتی نخواهد کرد. اینجاست که به نظر میرسد این سه زبانه باید با هم به حرکت در آیند. یعنی هم مطالبات مردم باید تداوم داشته باشد و به صورت مطالبه فراگیر در همه اقشار جامعه تکرار شود و هم نهادهای قدرتمند سیستم، این پیام را بشنوند و هم دولت روحانی، به عنوان یک دولت مسئول، پاسخگوی این مطالبات باشد.
امروزه این پرسش اهمیت اساسی یافته است که «آیا دولت کنونی توان آن را دارد که فضای باز در داخل ایجاد کند؟».اما پاسخ این سئوال مهم می تواند مثبت یا منفی باشد.
آقای روحانی با نشان دادن کلیدی به مردم، اظهار داشت که قفلهایی در مملکت وجود دارد؛ هم در فضای بسته داخلی و هم در روابط خارجی، و هر قفل نیز کلیدی دارد. وعده انتخاباتی او آوردن کلید بود. این مدعا که هر قفلی کلیدی دارد کاملا صحیح و بجاست، اما برای گشودن قفل ها، کلید یک ابزار است، بستگی به این دارد که کلید چگونه به حرکت درآید. پس پاسخ به پرسش مهمی که امروزه در توانایی دولت برای گشایش داخلی مطرح است، بستگی به این دارد که آیا کلید درست به حرکت و چرخش در میآید یا نه؟
شاید ساده انگارانه باشد که گمان کنیم بازیگر این کلید فقط دولت روحانی است. به همان زبان تشبیه انتخاباتی روحانی، باید گفت این کلید در واقع، نه تنها یک زبانه بلکه شاید دو و یا سه زبانه داشته باشد، زبانه های این کلید سه طرفه و سه سویه هستند.
اولین زبانه کلید «اراده و خواست مردم» بود و هست. دومین زبانه «اراده و هماهنگی رهبر ج.ا.» و سومین زبانه «اراده و تلاش روحانی و دولتش» است. دلیل انتخاب روحانی به هم همگونی و همسویی این سه اراده با هم بود.
اگر اراده اول وجود نداشت و مردم به صحنه نمی آمدند و خواست خود را برای تغییر ابراز نمی کردند، طبیعتا شاید رهبر نظام هم بگونه ای دیگر عمل می کرد، بدون تردید در همه قضایای مثبت ماه های اخیر، از انتخاب روحانی گرفته تا مذاکرات خارجی؛ رهبر ج. ا. نقش عمده ای داشته است، همچنانکه در قضایای منفی پیشین از کارکرد دولت سابق تا رسیدن به وضعیت بحرانی نیز، نقش ایشان غیر قابل انکار است. در همین انتخابات اخیر، چند روز مانده به انتخابات، رهبر ج. ا. برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی اعلام کرد که رای حق مردم و«حق الناس» است. تا قبل از آن، چه در گفتمان وی و چه در گفتمان بنیانگذار جمهوری اسلامی، رای به عنوان تکلیف محسوب میشد و پس از انجام تکلیف (رای دادن)، مردم بایستی به خانههاشان رفته و کاری به نتیجه آن نمیداشتند؛ اما وقتی رهبر ج. ا. هم به حق بودن و امانت بودن اشاره کرد یعنی چراغ سبزی بود که آرا خوانده شود.
اگر به حوادث خارجی هم نگاه کنید بدون تردید در مذاکرات خارجی رهبر ج.ا. نظر مثبتی داشت، چون اگر مخالف بود به راحتی می توانست جلوی آن را بگیرد. اگر رهبر ج.ا. چنین اراده ای را چند سال پیش می کرد می توانستیم چند سال پیشتر از این، با ضایعات کمتری به همین نقطه برسیم. اما چرا رهبر چند سال پیش، چنین اراده ای نکرد؟ ممکن است گفته شود این تغییر فقط تاثیر تحریم ها بود، اما نبایستی از نقش مردم و اراده مردم غافل بود. مردم در جنبش سبز، رای خویش را حق خویش خواندند و همزمان اراده خویش را نشان دادند که خواهان تغییرات هستند، در انتخابات اخیر نیز بگونه ای دیگر بر تغییرخواهی خویش پافشاری کردند. این نمایش و بروز اراده مردم، نقش عمده ای در تغییر کارکردهای نظام در ماههای اخیر داشته است.
اکنون در مسائل داخلی هم، چرخش این کلید سه زبانه به همین ترتیب است. مردم اگر در مطالبات خودشان پافشاری نکنند یعنی اگر زبانه اول کلید به حرکت در نیاید و مردم اصراری بر باز شدن فضای سیاسی و احقاق حقوق خویش نکنند، بعید است که زبانههای دیگر به حرکت در آیند.
به عنوان نمونه، سوابق آقای روحانی نشان می دهد که تا قبل از این انتخابات، ایشان مواضع اصلاح طلبانه ای نداشته است، چیزی که ایشان را به این سمت سوق داد اراده و خواست مردم بود که ایشان با آن اراده هماهنگ شد.
امروز اگر این اراده مردم برای گشایش فضای داخلی، نباشد یا بیان و ابراز نشود، معلوم نیست که مجموعه دولت روحانی هم در این زمینه، چندان اراده جدی و مستقلی داشته باشد، در نتیجه زبانه دیگر به حرکت در نمیآید و اگر این زبانهها به حرکت در نیایند طبیعتا رهبریت ج.ا. نیز حرکتی نخواهد کرد. اینجاست که به نظر میرسد این سه زبانه باید با هم به حرکت در آیند. یعنی هم مطالبات مردم باید تداوم داشته باشد و به صورت مطالبه فراگیر در همه اقشار جامعه تکرار شود و هم نهادهای قدرتمند سیستم، این پیام را بشنوند و هم دولت روحانی، به عنوان یک دولت مسئول، پاسخگوی این مطالبات باشد.
اگر این زبانه ها به حرکت در آیند، گروه های فشار، نهادهای موازی اطلاعاتی و همه اینهایی که مانع و سدّ گشایش در فضای بسته داخل هستند توسط رهبر ج.ا. قابل کنترل هستند. این اقلیت تندروهیچ علاقه ای نداشت که روحانی رئیس جمهور شود و امروز هم هیچ علاقهای ندارد که دولت روحانی چه در زمینه داخلی و چه در زمینه خارجی موفق شود، با مذاکرات مخالفت میکند، همان گونه که به شدت با باز شدن فضای داخلی مخالفت می کند. اما اینها توسط، ضلع و زبانه دیگر این کلید، یعنی رهبر ج.ا. قابل کنترل اند. چنانکه در انتخابات اخیر، وی اینها را به گونه ای کنترل و مدیریت کرد.
دولت روحانی با توجه به وعدههای انتخاباتی اش، اکنون نمیتواند بگوید که من تلاش کردم ولی نگذاشتند. مثلا در مورد تدریس به زبان مادری، امروز فرهنگستان زبان فارسی مخالفت میکند. در مورد حصرها و حبسها نیز برخی نیروها و نهاد های امنیتی مخالفت میکنند. آقای روحانی فرد بیتجربهای نبوده و کارآزموده نظام و کاملا آشنا به همین سیستم وروابط و مناسباتش بوده است، و اگر وعدهای داده حتما با توجه به همین موانع بوده و بنابراین، اینک باید تمام تلاش خویش را به کار گیرد که آن موانع را بردارد.
بخشی از این تلاش، بر عهده مردم و نهادهای مدنی جامعه است و بخشی بر عهده دولت است. بسنده کردن دولت به لابی کردنهای پشت پرده، برای افکار عمومی کافی نیست، افکار عمومی باید در جریان اقدامات قرار بگیرد. نمی توان گفت که دولت تلاش کرد ولی موفق نشد، باید تلاش دولت را دید و شنید. در همین دو مثال (تدریس زبان مادری و رفع حبس و حصرها)، اینها توقعاتی بوده که از کمپین انتخاباتی روحانی انتظار می رفته است، حتی به هنگام معرفی کابینه، با توجه به اینکه وزیر دادگستری همسنخ مطالبات کمپین انتخابات نبود (یعنی اگر بنا بود مردم به ایشان به عنوان وزیر دادگستری رای می دادند به نسخه اصلی و شفافی که نمایانگر آن طرز تفکر باشد به عنوان رییس جمهور رای می دادند که ایشان وزیر دادگستری اش باشد نه به نسخه بدلی) گفته شد که ایشان معرفی شدند برای اینکه با تندروها تعامل کرده و حصر و حبس ها را بردارند. اینک پس از چند ماه می بینیم که خود ایشان هم مدعی العموم شده است. لذا اگر این فضای یاس تداوم پیدا کند، دوران ماه عسل دولت روحانی با رای دهندگانش کوتاه خواهد بود.
میتوان با عاریت گرفتن اصطلاحی از فلسفه، گفت که اینجا «علت موجده»، «علت مبقیه» هم هست. علتی که امروز سبب بقا و تداوم دولت می شود همان علت اولیه وجود آورنده آن هست. علت به وجود آمدن پدیده ای به نام دولت روحانی و ریاست جمهوری وی، آن آرایی بود که آن آرا ناشی از آن وعدههای انتخاباتی بود که شور و شوقی در روزهای نزدیک به انتخابات ایجاد کرد. تداوم آن شور و شوق، در گروی وفای به آن وعده های انتخاباتی است.
بسیاری از نیروهایی که به روحانی رای دادند بر اساس رابطه ارادتمندانه و تبعیت نبود، بلکه براساس وعده هایی بود که داده شده و افراد پای آن وعدهها آمدند. در راستای تحقق آن وعده ها، اگر این زبانه ها بتوانند با هم و هم سو و هم آهنگ به حرکت درآیند، امیدوارکننده است زیرا «مغزی» داخل قفل تکانی خواهد خورد و گشایشی ایجاد خواهد شد (همانگونه که در انتخابات اخیر اتفاق افتاد)، وگرنه ساچمه های داخل قفل، قفل خواهند کرد.
سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.