این مطلب رابه بهانه سخنان پسر آقای عارف نوشته شده که طوفان به پا کرد اما به ریشه ها این ابراز نظر کمتر پرداخته شد اما سخنان در باره ژن مرغوب نکاتی را هم برملا می کند این یاداشت به آن می پردازد.داسشتان اقا زاده ادامه پید خواهد کرد مگر چاره ای اندیشیده شود.
1- داستان از این قرار است که دربار سلطنتی در زمانه خود مدل مناسب حکومت داری امرانه خوانده می شد .
نهاد دربار کارآمد نمایندگی منافع تمام جامعه را با سلسله مراتب اجتماعی و شان طبقاتی آنان می کرد. در میان دربارهای سلطنتی چین و ایران در این رعایت سلسله مراتب و حضور همه نمایندگان مردم در دربار سر آمد هستند.
این مدل حکومتی نقش خود را زمانه اش بازی می کرد.
2- بیت یا بیوت نهاد های مذهبی در ایران بودند که به شکلی موروثی تر نهادی برای رابطه مردم با مراجع مذهبی بوده و هستند. این نهاد ریشه خانوادگی دارد سنت جانشینی یا دست راست بودن پسر برای پدر در بیوت مراجع هم جایگاه مهمی دارند.
3- احزاب و نهاده های مدنی ،مدل نوین حکومت داری و مدیریتی هستند که مدل وارثتی جانشینی فرزند و بیت پروری و فامیلی داری را در تحت شعاع این دو نهاد قرار می گیرد. الویت مقام هم به این دو نهاد در سلسله مراتب تشکیلاتی سپرده می شود .
قدرت مسلط این دو نهاد جدید یعنی حزب و نهاد مدنی باعث می شود که حتی لابی خانواده و بیت و هم لابی سلطنت از طریق این دو نهاد وارد مناسبات قدرت و مدیریت کشور شوند این قاعده امروزی مدیریت های سیاسی و اجتماعی است.
اما حکایت ایران فرق دارد مشروطه علیرغم سر و صدای خود در جایگزین کردن حزب و نهاد مدنی به جای نهاد دربار ناکام ماند در نتیجه سلطنت در ایران بی ریشه تر شد ومقام شاه هم از دیکتاتوری به به خودکامگی نزدیک شد . پهلوی دوم هم با مدرنیسم ،مدرنیته نیاورد.
تا این که واقعه انقلاب وارد شد انقلاب وعده مردمی بودن داد. اما انقلاب بی ساختارمناسب برای مدیریت سیاسی و اجتماعی شد.
در خلا ساختارمدیریتی مناسبی ،ناگهان نهاد( بیت) سر برآورد .
بیت رهبری نظام با ویژگی (فرزند همه کاراش )رخ نمود این سنت بعد از انقلاب ادامه یافته است.
حکومت ایران ضد حزب و ضد نهاد است حتی با حزب خودی هم کنار نمی آید چرا که مقام ولایت مطلقه، با حزب و نهاد مستقل حکومتی هم همراه نیست در این ضدیت احزاب اصول گرا و اصلاح طلب با هم فرقی ندارد اگر چه شکل برخورد با نوع اصلاح طلب با اصول گرا متفاوت است.مثلا موتلفه را ذلیل و مشارکت را غیر قانونی می کنند.
احزاب بیرون از حکومت هم که باید نابود شوند یا هیچ کاره شود.
در نتیجه با وجود داشتن چندین صد حزب نامی و اسمی که فقط سهم خواهی می کنند، نام افراد و اشخاص تعیین کننده می شود.
اما مهم این است که این افراد و اشخاص هم خانواده دارند و برادر و فرزند که در عمل سنت بیت مراجع به چهره های مکلای نظام هم رسیده است.
کافی است که به نام ها در لیست انتخابات صنفی و مدنی و سیاسی و نام ها در شورای مرکزی احزاب و نهاد بنگرید متوجه می شوید که چه خبر شده است.
هر رئیس جمهور برادر یا فرزند یا خویشان نزدیکش افراد صاحب مقام و تبدیل به مقام دست راست یا چپ خویش می کند.
این سنت ادامه یافته است در حال حاضر پسر فلان اصول گرا یا اصلاح طلب رانتی ویژه ای را برخوردار است که می تواند یک ضرب وارد لیست شورای شهر یا مجلس شود.
به عنوان مثال خاتمی شده است رهبر اصلاحات اما رهبری که دیکته کردن بلد نیست ولی در عمل بر رفتار بیت ها و آقا زاده ها صحه می گذارد. در عین حال خاتمی هم برادرهای ذی نفوذ دارد که به خاطر خاتمی مشهور شده اند.
البته در این میان این آقا زاده و فامیل زاده ها ،خانواده خاتمی هنوز پاکدست هستند اما ذی نفوذ بودند سنت بیت های مکلا هم شده است .
دیگر بعید نیست فلان دختر یا پسر یک اصلاح طلب برای گرفتن یا پستی نظر کرده یا نور چشمی باشد و خاتمی هم بر این لیست صحه بگذارد .
جامعه هم باید تائید کند چرا که اگر به این فرد رای ندهد مانند احمدی نژاد می آید که همراه این احمدی نژاد ها ، پروین احمدی نژاد ها می آیند .
رهبری نظام حزب شکن است و نهاد کوب؛خاتمی و اصلاح طلبان هم تا کنون مجالی به نهاد مدنی و افراد مستقل مدنی نداده اند ضرورت قدرت اقتضا کرده است که با قافله حکومت همراه شود تا در قدرت بمانند.
خاتمی و اصلاح طلبان در انتخابات شورای تهران و مجلس نشان دادند چقدر به جامعه مدنی بها می دهند.ایشان یک فرد از جامعه مدنی را در لیست خود نگذاشتند اما از جامعه مدنی همراهی خواستند.
در این میان به به موسوی را امید بود که نگاه بیتی را کنار بگذارد. کروبی تمایلی به جامعه مدنی داشت امروز اینان در حصر هستند.
نهضت آزادی تحت فشار شدید است و م.م ها هم تحت فشار شدیدترمیباشند. مجاهدین انقلاب هم که تحت فشار هستند و بخش اصولی حزب مشارکت هم در سکنج قرار دارد این جریانات کمی تا مقداری از سنت پدر و پسری و بیت بازی فاصله گرفته بودند.
در این شرایط سخت در ادامه همان بیت بازی و بیت سازی حتی به وسیله مکلا ها هراز گاهی در هنگام رای خواهی اصلاح طلبان از جامعه مدد می خواهند زمانی هم که بازی را ببردند امثال اقای جلائی پور هم هستند که حریف می طلبند منتها نه از جناح مقابل بلکه از جامعه مدنی دست بسته ،که به ناچار به امثال ایشان رای داده است .
این هم رسم مردانگی و روز خانه ای پویای ولی شده که ما هر از گاه از ایشان می شنویم که جان سوز و نا امید کننده.
با نابودی دربار و بیت و بیوت و حزب و نهاد مدنی در ایران ،سرگردان در مدیریت کشور و جامعه هستند این سرگردانی هزینه ملی دارد.
اما رهبری نظام ،حزب و نهاد مدنی را می زند به هر قیمت . نتیجه اش بیت سازی مکلا و غیر مکلا می شود .
بعد می شود داستان پدر و پسری که ژن مرغوب دارند.
تا اطلاع ثانوی در روی همین پاشنه می چرخد .
