اصطلاح «ملی- مذهبی»، می تواند در دو مفهوم بکار برده شود. مفهوم محدود و خاص آن، بیانگر گروهی ویژه و تشکیلاتی خاص هست که با هویت ویژهای شناخته شدهاند و در راس آن مرحوم مهندس عزت الله سحابی قرار داشت. در مفهومی وسیعتر شامل گروههای موازی دیگری میشود که نهضت آزادی مادر فکری آنان محسوب میشود، و ریشههای فکریشان را میتوان در اندیشههای مصدق، شریعتی، طالقانی، و بازرگان جستجو کرد. و حتی میتواند به معنایی «نواندیشان دینی» را در بر گیرد. اما در برداشتی گستردهتر، این توصیف میتواند شامل همه کسانی باشد که هم زمان دو دغدغه متقارن دارند: دغدغه دین و دغدغه وطن.
.
نوزایی تارنمای «ملی- مذهبی»، باری دیگر، ما را در برابر این پرسش قرار میدهد که امروز چه نیازی به جریان فکری «ملی- مذهبی» هست؟ و در گستره فکری و سیاسی امروزه، از این جریان فکری، که هویت خویش را با این دو مؤلفه بیان میکند، چه کارکردی می توان انتظار داشت؟
اصطلاح «ملی- مذهبی»، می تواند در دو مفهوم بکار برده شود. مفهوم محدود و خاص آن، بیانگر گروهی ویژه و تشکیلاتی خاص هست که با هویت ویژهای شناخته شدهاند و در راس آن مرحوم مهندس عزت الله سحابی قرار داشت. در مفهومی وسیعتر شامل گروههای موازی دیگری میشود که نهضت آزادی مادر فکری آنان محسوب میشود، و ریشههای فکریشان را میتوان در اندیشههای مصدق، شریعتی، طالقانی، و بازرگان جستجو کرد. و حتی میتواند به معنایی «نواندیشان دینی» را در بر گیرد.
اما در برداشتی گستردهتر، این توصیف میتواند شامل همه کسانی باشد که هم زمان دو دغدغه متقارن دارند: دغدغه دین و دغدغه وطن.
بی تردید، واژه های «ملی» و «مذهبی»، فقط حالت نمادین ندارند بلکه در بطن خویش حامل اهداف و آرزوها و دغدغه هایی هستند. این دو واژه، هر کدام، نه تنها آرزوها و دغدغه هایی را به تنهایی بازگو می کنند، بلکه «همراهی» و «ترکیب» این دو واژه، خود در بردارنده پیامی سوم و دغدغه ای دیگر می باشد.
همراهی و ترکیب دو واژه «ملی » و «مذهبی»:
صرف نظر از بار مفهومی دو واژه «ملی» و «مذهبی»، همراهی و ترکیب این دو واژه، حامل پیامی و راهکاری سوم است. پر واضح است که در این اصطلاح عام، این دو دغدغه قاعدتا بایستی در مفهومی بکار برده شوند که نه تنها هیچ گونه تقابل و رو دررویی با یکدیگر نداشته باشند بلکه بایستی حتما همخوانی و همسویی داشته و مکمل یکدیگر باشند. زیرا در صورت تقابل این دو گزاره، آنها یکدیگر را خنثی خواهند کرد، بلکه همخوانی آن دو مفهوم، چونان بالهایی همگون، می تواند سیر پرواز را هموار کند، و در بردارنده آن پیام سوم (همخوانی) باشد.
همین شرط اساسی، یعنی هم خوانی این دو شاخصه (ملی- مذهبی)، در بطن خویش، تفسیر و برداشت این دو شاخصه را نیز با خویش حمل می کند. در این اصطلاح، هر گونه تفسیری از یکی از این گزاره ها که آن را در برابر و در تعارض و تقابل با گزاره دیگر قرار دهد، پیشاپیش نقد و نفی شده است. لذا این هویت «ملی، مذهبی» هر گونه تفسیری از یکی از این گزینه ها که در برابر دیگری قرار گیرد را پیشاپیش به نقد و چالش می کشد.
هر کدام از این دو شاخصه در برابر چالش هایی دو سویه قرار دارند. یک سوی این چالش ها، جریانات هوادار این گزاره ها (البته هوادارانی با برداشتی متفاوت) هستند و در سوی دیگر این چالش، جریانات معارض با آن شاخصه قرار می گیرند.
چالش ها در برابر گزاره «ملی»:
در برابر گزاره «ملی»، کنشگران عرصه های سیاسی در ایران، از دیر باز، علیرغم تاکید همگانی بر این خصیصه، عکس العمل هایی متفاوت و حتی متضاد نشان داده اند. از یکسو با ملی گرایی افراطی مواجه بوده و هستیم که به بهانه تمایلات ناسیونالیستی، به انکار سایر مولفه های هویت ایرانی پرداخته و در افراطی ترین شکل، خود را در ستیز با سایر شاخصه ها، مثل مولفه های مذهبی می داند.
در گونه ای دیگر از این برداشت های افراطی، احساسات ملی گرایانه تبدیل به تمایلات نژادپرستانه می شود و در این راستا سخن از «ملیت برتر» و «نژاد برتر» زده شده و با جریانات نژادپرستانه همسو می شود. در شکل های جدید، شاهد نوعی استفاده عوامگرایانه از این احساسات می باشیم.
در منتهی الیه آن سوی دیگر این تفکرات، و در برابر آن جریان افراطی، با کنشگرانی مواجه بوده و هستیم که با برتری بخشیدن به ایسم ها و ایدئولوژی ها، و با باور به نوعی انترناسیونالیسم و جهان گرایی، احساسات ملی را به «هیچ» انگاشته و در آرزوی آرمان های فرا ملی، اولویت را به آن آرمانها داده و هنگامی که آن آرمان ها را در تعارض با تمایلات ملی گرایانه خویش می بینند، به سادگی احساسات ملی را قربانی آن آرمان برتر می کنند. آن «آرمان برتر» می تواند گاهی در شکل «کمونیسم جهانی» جلوه کند و گاهی در نقاب «جهان اسلام» بروز پیدا کند. در نظر اینان، «حب وطن»، به معنای «حب ارزش ها» تفسیر می شود، آن ارزش ها می تواند، باورهای دینی باشد یا گرایشات ایدئولوژیکی.
در شکل های جدید، گاهی ارزش های مدرن تر نیز ممکن است که همین حالت آلترناتیوی و جایگزینی را پیدا کنند. به عنوان نمونه، تمایل به ارزش های دموکراسی، با نادیده گرفتن ارزش های ملی، می تواند آرزومندان به دموکراسی را با تحلیل ها و برداشت های ویژه ای از مفاهیمی از قبیل «مداخله بشر دوستانه»، به سمت نادیده گرفتن ارزش های ملی که در «استقلال کشور» جلوه پیدا می کند سوق دهد.
در چنین نگرشی، در فضای بسته و دَم کرده کشور، مداخله خارجی برای رسیدن به ارزش های دموکراسی امری موجه و مشروع تلقی شده، و درجه خاصی از مداخله خارجیان برای رسیدن به ارزش های والای دموکراسی و آزادی را در تعارض با استقلال ملی کشور، نمی بینند.
«ملی- مذهبی ها» خواه نا خواه در برابر این جریانات، از هر دو سو، با چالش هایی مواجه بوده و هستند. البته همین گزاره «ملی»، در مفهومی وسیع تر، آنان را پیوند میدهد به دغدغه های کنشگرانی در عرصه های دموکراسی، حقوق بشر و استقلال و حاکمیت کشور، و بین آنان و این کنشگران همخوانی و همسویی ایجاد می کند.
چالش ها در برابر گزاره «مذهبی»:
در برابر این گزاره نیز، از روزگارانی کهن، شاهد افراط و تفریط هایی بوده و هستیم. مسلمانانی که با تفسیری خشونت آمیز از دین، راه هرگونه همزیستی با سایر باورها را بسته، و حتی در دایره دین باوران، فقط تفسیر خویش را از آموزه های دینی، منطبق با پیام وحی می دانند، خواه ناخواه، در برابر سایر تفاسیر از دین، و در برابر غیر همکیشان خویش، روش حذف را پیشه می کنند. این حذف در شدیدترین شکل خویش به شکل حذف فیزیکی خواهد بود، و در صحنه سیاسی کشور، در راستای حذف «غیر خودی ها» از صحنه های سیاسی و اجتماعی کشور جلوه گر می شود. فقط باورمندان به آن تفسیر خاص از دین در زمره «خودی ها» قرار خواهند گرفت.
در این تفسیر، درجه شهروندیِ هموطنان، نه بر مبنای تساوی است و نه بر مبنای درجه وابستگی ها و از خودگذشتگیها و افتخارات ملی آنان، بلکه شهروندان درجه یک که از بالاترین حقوق شهروندی برخوردار هستند، مومنان و باورمندان به آن ارزش های مذهبی هستند. در مورد سایرین، حداکثر آن است که با درجه ای از ارفاق، وجودشان به عنوان شهروند درجه دوم، تحمل می شود.
از سویی دیگر، و در نقطه ای مقابل، با گرایشات مذهب ستیزگرایانه ای مواجه هستیم که عامل همه بدبختیها و ناکامیها را مذهب (اسلام) دانسته، و از موضعی پرخاش گرایانه و ستیزه جویانه به نفی و انکار ارزش های مذهبی می پردازند.
«ملی- مذهبی ها» با چنین هویتی ، خواه یا ناخواه ؛ مواضع فکری و سیاسی شان در نقطه مقابل آن دو اندیشه دیگر قرار خواهد گرفت و بیشترین تنش ها را با آن دو اندیشه دیگر داشته و از جانب آن دو اندیشه دیگر نیز مورد بیشترین تهاجم قرار خواهد گرفت. یکی «افراطیون مذهبی»، که تفسیری جز تفسیر رسمی حاکمیت از اسلام نمی پذیرند و در سویی دیگر «مذهب ستیزانی» که بدون غربال سره از ناسره، یکسره به هر چه که رنگ و بویی مذهبی دارد تاخته و راه نجات را در حذف و انکار کلی اندیشه های مذهبی می دانند.
از بد روزگار، این دو نگرش، بسان بسیاری از پدیده های افراط گرایانه، بیشترین تریبونها را در اختیار دارند، البته یکی در داخل و دیگری در خارج. در هیاهوی فریادهای افراطیون، که آرزومند جامعه ای تک ساحتی و تک صدایی هستند، پژواک صداهای «اعتدال گرا» گم می شود و کمتر بگوش می رسد.
«اسلام گرایان افراطی، حداکثر گرا و تمامیت خواه» در اینجا همراه و هم مسیر «مذهب ستیزان» خواهند شد. تفسیر خشونت آمیز از اسلام را اسلام گرایان افراطی مطرح کرده و پذیرفته اند، و دقیقا مذهب ستیزان هم، تنها همین تفسیر (خشونت آمیز) از اسلام را به رسمیت می شناسند. این دو گروه به تفسیری یگانه از اسلام باور دارند، اولی مبلغ و مروج آن تفسیر است و دومی با به رسمیت پذیرفتن آن تک صدایی، و ترویج آن تک صدایی، به کمک ترویج آن تفسیر آمده تا با مطرح کردن آن تفسیر، به عنوان تنها برداشت صحیح از اسلام، زمینه های حمله بر اصل و اساس باورهای مذهبی را فراهم کند.
و جالب آنکه، مذهبیون افراطی که در این تفسیر از اسلام (خشونت گرا و مطلق اندیش)، بیشترین نزدیکی را با مذهب ستیزان دارند، کمترین هم اندیشی را با افکار «ملی – مذهبی» داشته، و دقیقا در نقطه مقابل «ملی مذهبی ها» قرار می گیرند. خصم اصلی خویش را نه تنها مذهب ستیزان، بلکه مفسران نوع دیگر و نواندیشان مذهبی می پندارند.
در حالی که در این صف آرایی ها، سایر نیروهای غیر مذهبی، ملی گرا، لاییک ها و یا حتی سکولارها (به استثنای مذهب ستیزان) می توانند همسنگر نیروهای ملی- مذهبی باشند. تجربه های تاریخی کشورمان از جنبش مشروطه تا کنون، گواهی صادق بر این نکته هستند.
اینجاست که رسالت «ملی- مذهبی ها» در برابر «ایران» و «اسلام»، رسالتی مضاعف می شود و چالش هایشان نیز چالش هایی عمیقتر خواهد بود.
پردازش به نقد گذشته این جریان، بیان کاستی ها و موفقیت های آنان، تبیین دیدگاه هایشان مخصوصا در مورد تبیین نقش مذهب در کارزار سیاسی، بازنگری و به روز کردن رابطه مذهب و حکومت، از پرسش های اساسی فرا روی آنان خواهد بود. پاسخ به این پرسش ها می تواند درجه توان یارگیری آنان را در پهنای سیاست مشخص کند.
در زمانه ای که ترمزها بریده شده، و انتظار پاسخگویی در برابر تاراج ارزش هایی ملی و مذهبی کشور، انتظاری بیهوده و آب در هاون کوبیدن تلقی میشود، انتظارات از «ملی- مذهبیها» و رسانه آنان «تارنمای ملی- مذهبی» سخت افزون میشود، که شاید «حلقه وصلی» باشند برای آنانی که دل در گرو «وطن» دارند، یا دغدغه «ارزشهای اخلاقی- معنوی- مذهبی»، و یا دغدغه «هر دو».
سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاههای گوناگون است