به مناسبت سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران(1360-1311) ضمن گرامی داشت یاد و خاطره آن شهید بزرگوار؛ معرفی چهره واقعی و زمینه های شکل گیری شخصیت او می تواند برای نسل جوان امروز ما آموزنده باشد. از این رو در پاسخ به سوالات مطرح شده برخی از خاطرات گذشته خود را نیز به این مناسبت در اینجا بازنشر می کنم.
در دوران تحصيل دانشكده فني دانشگاه تهران (1340-1335) با نام دكتر چمران بعنوان شاگرد ممتاز دانشكده فني و عضو فعال انجمن اسلامي دانشجويان آشنا شدم. معروف بود كه در كلاس درس ترموديناميك شادروان مهندس بازرگان، مصطفي چمران در اين درس از مهندس بازرگان نمره 22 گرفته است. مهندس بازرگان 2 نمره به جزوه دانشجو اختصاص ميداد. او با بهرهمندي از هوش و استعداد
فوقالعاده و خط و ذوق هنري سرشار علاوه بر نمره 20 امتحانات درسي، 2 نمره كامل جزوه را نيزگرفته بود.
يادآوري اين نكته در اينجا خالي از لطف نيست كه در آن دوران عموماً اعضاي انجمن اسلاميدانشجويان و فعالان جنبش دانشجوئي از شاگردان خوب و ممتاز دانشگاهها بودند، علي شريعتي، مهدي بهادري نژاد، علي اكبر معينفر، ابراهيم يزدي، عزت اله سحابي، كاظم سامي، حبيب اله پيمان، هاشم صباغيان و… در زمره اين دانشجويان دهه سي هستند.
در 16 آذر ماه سال 1332 كه كماندوهاي رژيم شاه به صحن دانشكده فني يورش بردند و سه تن از دانشجويان را به شهادت رساندند، مصطفي چمران ورودي مهر سال 32 در صحنه حضور داشت و چند سال بعد در سال 1341 مشاهدات و احساس خود را با قلم بسيار شيوائي به رشته تحرير درآورد و در نشريه شانزده آذر شماره مخصوص شهيدان 16 آذر منتشر گرديد و يك اثر ماندگار از خود بر جاي گذاشت. اين گزارش دقيق ترين و جامعترين روايت از 16 آذر است و در چند دهه گذشته به دفعات
تجديد چاپ شده است. متن اين گزارش نمودار احساس لطيف و شناخت عميق دكتر چمران از مسائل سياسي ـ اجتماعي ايران است.
بعد از کودتای سال 32 و تشکیل نهضت مقاومت ملی دکتر چمران در دوره دانشجویی در کمیته نهضت مقاومت ملی دانشگاه تهران فعال بود و از جمله کادرهای تربیت شده این دوره از فعالیت نهضت مقاومت ملی است. البته دکتر چمران در سال 1336 که با رتبه اول از دانشکده فنی در رشته الکترومکانیک فارغ التحصیل می شود با استفاده از بورس تحصیلی در سال 1337 برای ادامه تحصیل به آمریکا می رود.
در سال 1341 كه براي ادامه تحصيل در رشته دکترای حمل و نقل و ترافیک ابتدا به كشور آلمان و سپس به آمريكا رفتم، در آنجا ضمن همكاريهاي اجتماعي و سياسي از نزديك با دكتر چمران آشنا شدم، توانائيهاي ذهني و روحي و ابعاد مختلف شخصيت او مرا تحت تأثير قرار داد. انجمن اسلامي دانشجويان در آمريكا و كانادا در همان سال به همت دكتر مهدي بهادري نژاد و همكاريهاي دكتر يزدي، دكتر چمران و جمعي از دانشجويان مسلمان ساير كشورهاي اسلامي پايه گذاري شده بود و در سالهاي بعد با شكل گيري گروه فارسي زبان انجمنهاي اسلامي دانشجويان در آمريكا و اروپا بستر فرهنگي ـ اجتماعي گسترده و تأثيرگذاري پديد آمد كه در تحولات سالهاي قبل از انقلاب نقش مهمي ايفا كردند.
دكتر چمران با رفتار هوشمندانه و متيني كه داشت در سازمانهاي دانشجويي و سياسي ايرانيان مقيم آمريكا از احترام و منزلت ويژهاي برخوردار بود و در جذب همكاري افراد رفتار بسيار نافذي داشت. او با سازمان دانشجوئي و جبهه ملي آمريكا با حضور جمعي از نيروهاي ملي قديمي ازجمله دكتر شايگان، دكتر محمد نخشب، دكتر ابراهيم يزدي و… تشكيل شده بود همكاري نزديك داشت و مسئوليت تهيه نشريه ” انديشه جبهه ” را بعهده داشت.
در يكي از سفرهائي كه به شرق آمريكا داشتم در ايالت نيوجرسي چند روزي ميهمان دكتر چمران بودم. در آنجا شاهد زندگي عارفانه او با همسر آمريكائيش بنام “پروانه” بودم كه چمران اين نام را بر او گذارده بود در حاليكه تخلص خود او “شمع” بود و مناسبات آنها واقعاً چون شمع و پروانه بود. درزيرزمين منزل دكتر دستگاه تكثيري وجود داشت كه نشريه انديشه جبهه تهيه ميشد و خود او كارهاي اجرائي نشريه را نيز انجام ميداد.
دكتر چمران خود تعدادي از مقالات اين نشريه را تهيه ميكرد. باتوجه به شرايط اجتماعي ـ سياسي ايران بعد از 15 خرداد سال 42 و به بنبست رسيدن خط مشي مبارزات قانوني و علني، تدارك مبارزات مسلحانه و بسترسازيهاي فرهنگي ـ اجتماعي در آمريكا نيز مورد توجه قرار گرفته بود. به همين علت بخشي از مقالات به معرفي انقلابهاي جهاني به ويژه انقلاب الجزاير و جهاد از نگاه قرآن و نهج البلاغه اختصاص داشت. دكتر چمران مقالاتي درخصوص جهاد داشت و با قلم روان و شيواي خاص خود جايگاه جهاد را در فرهنگ اسلامي ارائه ميكرد.
در سال 1341، دكتر چمران به همراه جمعي از فعالان سابق نهضت مقاومت ملي مقیم خارج از کشورازجمله دكتر شريعتي، دكتر يزدي، مرحوم صادق قطب زاده و مرحوم پرویز امین، نهضت آزادي ايران خارج از كشور را تأسيس كردند. بعد از 15 خرداد سال 42 و تحليل شرايط ايران، در راستاي گفتمان و تجربه جهانی برای ایجاد تحول در شرایط اختناق و سرکوب، سازمان سماع ( سازمان مخصوص اتحاد و عمل) را، بر پایه استراتژي مبارزه مسلحانه، پايهگذاري كردند و جمعي در مصر براي پیگیری مبارزات مسلحانه با رژيم شاه، آموزشهاي لازم را فرا گرفتند که اسناد آن در کتب تاریخی ازجمله تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران تالیف سرهنگ غلامرضا نجاتی، انتشارات رسا، منتشر شده است. دكتر چمران در دوره اول آموزشي، آموزشهاي لازم را فرا گرفت و در دورههاي بعدي خود مسئول آموزش بخش مهمي از برنامه بود.
در مدت چند ماه اقامت در مصر و كسب آموزشهاي لازم و زندگي جمعي در كنار دكتر چمران بيش از پيش با سجاياي اخلاقي، انساني، منش عارفانه و روح ايثارگري و فداكاري او در راه عقيده و ايمان در كنار توانائيهاي جسمي و ذهني او آشنا شدم . در اين سفر تاريخي دكتر يزدي را همسر و همه فرزندان او همراهي ميكردند ولي دكتر چمران ابتدا به تنهائي به مصر آمده بود و از اين جهت هزينه هاي سنگيني بر خانواده او تحميل شد. به همين علت بعد از پايان چند دوره آموزشي دكتر چمران به آمريكا مراجعت كرد و همراه با خانواده به مصر برگشت تا دورههاي آموزشي بعدي را دنبال كند.
به دلائل چندي سازمان سماع پس از مدتي متوقف شد اما دكتر چمران به دعوت امام موسي صدر و با معرفي مهندس بازرگان در اوایل سال 1350 به لبنان برگشت و تا پيروزي انقلاب سال 57 مدرسه فنی جبل العامل شهر صورواقع در جنوب لبنان و جنبش امل را پايه گذاري كرد و نقش مؤثري در تربيت نسل جوان جنبش و شيعيان لبنان ايفا كرد.
در ارديبهشت سال 57 كه بعد از يازده سال ممنوعيت خروج از کشور، توانستم به خارج بروم ازجمله در جنوب لبنان با شهيد دكتر چمران ديدار داشتم . اين ديدار در شرايطي صورت می گرفت كه ارتش اسرائيل جنوب لبنان را تا ارتفاعات مشرف به مدرسه صنعتي صور اشغال كرده بود و نيروهاي فلسطيني منطقه را ترك كرده بودند. اما دكتر چمران با شاگردان و همرزمان خود در مدرسه فنی صور مانده بودند و در مقابل صهيونيستها مقاومت ميكردند. شرايط سخت زندگي دكتر چمران و برنامه روزانه او با جوانان جنوب لبنان و حالت عاشقانه او در راه خدمت به محرومين در حالي كه به علت شرايط سخت زندگي عملاً خانواده خود را از دست داده بود، تعالي روحي و عرفان، او را براي تحمل شرایط سخت در راستای برنامه کمک به انسان هاي محروم آماده ميكرد. مقايسه شرايط زندگي دكتر چمران در آمريكا و شغل علمي بسيار برجسته او در شركت بل (Bell) و مسئوليت او كه طراحي اقمار مصنوعي بود و در بازديدي كه در سال 1342 از آنجا داشتم مرا در جريان جزييات پروژه خود قرار داده بود با وضعيت زندگي او در لبنان، منش و بينش و اوج تعالي روح لطيف انساني او و عشق خدمت به مردم محروم را نشان ميدهد.
دكتر چمران بعد از پيروزي انقلاب عاشقانه براي سيراب كردن عطش روحي خود و خدمت، به ايران آمد، سمت های معاونت در امور انفلاب، بعد از آقای دکتر یزدی که به وزارت امور خارجه رفتند، و سپس وزير دفاع دولت موقت را پذيرفت. دکتر چمران عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و هيئت امناي روزنامه ميزان بود. او در انتخابات اولین دوره مجلس از طریق لیست ” همنام” که مدیریت آن با دوستان مهندس بازرگان بود به مجلس راه یافت. بعد از آغاز جنگ تحميلي، نماینده امام در شورایعالی دفاع بود و ستاد جنگهاي نامنظم را در اهواز تشكيل داد و با بهرهگيري از هوش و تجربيات نظامي و مهندسي خود و در حاليكه از كمترين امكانات نظامي برخوردار بود شهر اهواز و خوزستان را از اشغال ارتش عراق نجات داد و سرانجام در همان جبهه نيز شهيد شد و عاشقانه و عارفانه به معبود خود پيوست که این بخش از زندگی دکتر چمران و رویدادهای پیرامون آن نیاز به تفصیل بیشتری دارد.
در بهمن ماه سال 59 پس ازپذیرش استعفای بنده از مسئوليت مدیریت شهرداري تهران به جبهه هاي جنوب رفتم و در اهواز در محل ستاد جنگ هاي نامنظم چند روزبا ایشان ديدار داشتیم . در اين ديدار دكتر كمال خرازي و مهندس مهدي چمران نيز حضور داشتند . جا دارد روزي اين دو بزرگوار درد دل دكتر چمران و مسائلي كه در ستاد مزبور و منطقه عليه او ميگذشت براي ثبت در تاريخ بازگو كنند و دوستان و بدخواهان او را در آن شرايط بحراني معرفي كنند.
در اين سفر دكتر چمران به من گفت ما نياز به مديريت مهندسي و پشتيباني جبهه داريم و شما باتوجه به سوابق آموزشي و شغلي ميتوانيد به ما كمك كنيد . بازديد از جبهه هاي جنگ، شرايط خطير منطقه و روحيه ايثار و فداكاري و صداقتي كه در جبهه حاكم بود و احساس وظيفه و تكليف جايي براي تأمل و درنگ باقي نمي گذاشت. باتوجه به اطلاعاتي كه درخصوص مشكلات ستاد دريافت كرده بودم، پيشنهاد دكتر چمران را مشروط پذيرفتم و خواستم موافقت شورايعالي دفاع را كه اتفاقاً اكثراً در اهواز حضور داشتند براي اين مسئوليت كسب كنند. به تهران مراجعت كردم تعدادي خودرو لندرور و استيشن و آنچه در حساب شخصي موجود داشتم براي ستاد جنگهاي نامنظم فرستادم چون به پول و وسيله نقليه نياز مبرم داشتند. پس از چندي كه تلفني از آقاي مهندس مهدي چمران درخصوص نظر شورايعالي دفاع سئوال كردم گفت : “موافقت نكردند”!
سوالی که امروز می تواند برای نسل جوان ما مطرح باشد ، همانگونه که در خصوص مهندس سحابی نیز عنوان کردم ، این است که شخصیت هایی چون دکتر چمران چه زمینه های تربیتی داشته اند که در طول چند دهه زندگی پر فراز و نشیب همراه با شرایط بسیار سخت همواره ” پایدار ” بوده و تردیدی در پیمودن راه انتخابی خود پیدا نکرده اند؟ بررسی زمینه های تربیتی این اشخاص، همانگونه که در کتاب یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران به کوشش آقای دکتر ابراهیم یزدی، انتشارات قلم، آمده است، نشان می دهد که این افراد در دوره دانشجویی ابتدا با معارف قرآنی طالقانی در مسجد هدایت و افکار و اندیشه های مهندس بازرگان و گفتمان روشنفکری دینی آشنا می شوند و پس از شکل گیری شخصیت فرهنگی – اجتماعی خود وارد عرصه فعالیت های اجتماعی و سیاسی شده اند. دکتر چمران نیز این فرایند را طی کرده بود وطی چند دهه تلاش مستمر تا زمان شهادتش به اندیشه و گفتمان مهندس بازرگان وفادار بود و در هر شرایطی با حفظ ایمان و توکل عارفانه به “عمل صالح” پرداخته است. شاید برخی اظهارات دکتر چمران در دوران جنگ تحمیلی از جمله تاکید خود او در گفت و گوهای دیدارمان در بهمن ماه 1359 در ستاد جنگ های نا منظم اهواز که گفت: ” بسیج مردم در جبهه های جنگ مرهون نفوذ کلام امام است” و “مهندس بازرگان نمی توانست چنین نقشی داشته باشد”، موجب سوء تفاهم و مبنایی برای برداشت های ناصوابی از هویت فکری دکتر چمران و گاهی حذف گذشته او شده است. در حالی که چنین اظهار نظری کاملا کارشناسی و واقعبینانه بوده است و مهندس بازرگان و یاران آن زنده یاد در نهضت آزادی ایران نیز نه تنها هرگز چنین ادعایی مبنی بر توان بسیج توده های مردم را نداشته اند بلکه به خاطر چنین واقعیت اجتماعی در ایران، در طول چند دهه تلاش های خود، همواره بر سیاست ” تعامل تعالی بخش” با روحانیت تاکید داشته اند. در این خصوص قبلا توضیحاتی داشته ام.