ياسين أقطاي | مترجم: علی سرداری

پلورالیسم دینی، انحصارگرای و سکولاریزاسیون

در باره نویسنده  و چکیده ای از زندگی ياسين أقطاي:
اقطای در تاریخ بیستم بهمن سال 1345 در شهرستان سیارد ترکیه متولد شد و تحصیلات ابتدایی، مقدماتی و متوسطه را نیز در همان شهرستان به پایان رساند . وی سپس مدرک کارشناسی خود را در سال 1990 از گروه جامعه شناسی دانشگاه فنی خاورمیانه در همان سالی که به این دانشگاه پیوست، اخذ کرد و همچنین در سال 1372 مدرک فوق لیسانس خود را گرفت و در سال 1376 مدرک دکترا را دریافت کرده و در سال 1378 به عنوان استادیار منصوب شد و در سال 1384 عنوان استاد (استاد دانشگاه) را از آن خود کرد.

متن:
ما در حوزه دینی مشکلات زیادی داریم و برخی از این مشکلات، دینداران را نسبت به عدم تفاهم، یاهرج و مرج یا عرفی شدن که در حال گسترش است، مضطرب و محتاط می کند. اما کسانی که از دین دور هستند، این بحث های دینی را بسیار دوست دارند و آن ها این شرایط را برای خود فرصتی برای دور کردن مردم از دین می دانند و با استفاده از استدلال های خود دینداران را علیه این موارد برمی گردانند و همچنین از سوی دیگر این سبک برخورد بسیار نگران کننده است.

به دلیل افزایش پلورالیسم دینی در محیط سالم، بحث هایی بین ادیان باعث بیگانه شدن مردم از دین و یا بیگانگی آن ها از دین نمی شود،بلکه برعکس است و به برکت این بحث ها همه ادیان می توانند خود را به وضوح بیان کنند و مبانی، استدلال ها و اصول خود را کاملاً آزادانه برای همه طرف ها مورد بحث در معرض بحث و گفتگو قرار دهند.
در این که تصمیم هر فردی در آن چه اتخاذ می کند و آن چه را که ترک می کند و این که مفاد اعتقادی که در دین دارند صحیح است یا خیر، نیز مربوط به او است.

در اصل بحث رویارویی با برداشت‌های آموزه‌های ادیان مثبت است، اما وقتی این رویارویی‌ها به یک روال زندگی روزمره تبدیل می شود، ناگزیر به نوعی سردرگمی یا ناآگاهی منجر می‌شود.

هم چنین رابطه کاملی بین دین و آرامش اجتماعی و عقلی وجود ندارد و به معنای دقیق تر، ما می گوییم که رابطه وجود دارد، اما مستقل از سایر عوامل اطراف آن نیست. این یعنی دین،صلح و آرامش می آورد، اما این منوط به آن است که محیطی حاصلخیز برای آن وجود داشته باشد.

آیا سورن کیرکگارد، نویسنده، الهی‌دان و اولین فیلسوف دینی دانمارکی که متون انتقادی در مورد دین سازمان‌یافته، مسیحیت و اخلاق نوشت،  در حقیقت چالش بزرگی برای جامعه‌ای کاملاً مسیحی نبود؟

همین چالش است که جامعه، دولت و فیلسوفان را پریشان کرده و فضای عمومی را آشفته کرد. او به شدت از کاربرد مسیحیت به عنوان یک دین دولتی انتقاد کرده بود، به ویژه آن چه که کلیسای دانمارک انجام می داد. او هم چنین درباره اخلاق مسیحی، نهاد کلیسا، تفاوت‌های بین براهین صرفاً عینی مسیحیت، تمایز بی‌نهایت کیفی بین انسان و خدا و رابطه ذهنی فرد با عیسی مسیح بحث می کرد .

البته دین صرفاً ادعایی نیست که نوعی اعتقاد فردی باشد که مردم باید تنها با آن زندگی کنند، بلکه  آن چسبی است که روابط انسانی و نظم اجتماعی ما را به هم پیوند می دهد.
در حقیقت؛ این کارکرد مهم واضطراب برای دین همیشه وجود داشته است، اما این  کارکرد بسیار نیز  فراموش می شود و حتی گاه مطلوب تر به نظر می رسد که فراموش نیز شود.

در حقیقت متدینان به نام دین، دائماً مردم را آزار می دهند و می گویند این دین است که باعث آرامش بین مردم می شود. لذا بحث دین را همیشه زنده و سر میز نگه می دارند، اما سیاستمداران  سعی می کنند این بُعد را کنار بگذارند، زیرا همیشه فکر می کنند که دین با قدرت و مدیریت ناسازگار است و از طرفی این نگرش ها هستند که حاکمیت را نمایندگی می کنند و به همین خاطر است دین نباید در قلب مردم جایگاهی داشته باشد.

در این روند نوعی ناراحتی جهان را فرا گرفته است که «نجدت سوباشی» استاد فلسفه دانشگاه استانبول از آن به عنوان «فرسودگی دینی» یاد می کند.

پس آیا این بيزاری دینی ناشی از مشغله شدید ما به دین است؟ یا به دلیلِ اختلافات معانی و انتظارات ما از دین است؟ یا به خاطر کشمکش های طاقت فرسا بین افرادی است که به نام دین مبارزه می کنند؟ یا به دلیل نزاع هایی که معنای حقیقت را تضعیف می کند؟ واضح است که چنین عباراتی افکار را تحریک می کند، ادراکات «معمولی» را مختل می نماید و عقل را خسته میگرداند.

بین دین و آرامش اجتماعی و عقلی رابطه کاملی وجود ندارد، یا به تعبیرِ دقیق تر می توان گفت رابطه وجود دارد اما مستقل از همه چیز پیرامون آن از عوامل دیگر نیست، یعنی دین آرامش می آورد، اگر محیطی حاصلخیز برای آن فراهم شود.
ممکن است  مردم دین را با ارائه وبا وعده های صلح آمیز در جامعه به کالایی تبدیل کنند که بتوان آن را خرید و فروش کرد، و با استفاده از این واقعیت که دین آرامش می آورد اما آن را به گونه ای عرضه کنند که برای مردم بسیار طاقت فرسا با شد. از سوی دیگر تبدیل دین به کالای بازار هرگز با ماهیت دین سازگاری ندارد. در ضمن این نوع نگاه به دین آن را از ایفای نقش خود باز می دارد. از طرف دیگر بروز اختلاف بین ادعاهای دینی امری کاملاً طبیعی است، اما خروج ازمسیر خود دین قطعاً منجر به از دست دادن دین که یکی از بزرگ ترین کارکردهای آن در روان انسان است، می انجامد. البته  نباید احساس خستگی دینی در بین مردم گسترش یابد.

بدترین چیز این است که یک گروه دینی -یا با یک دیدگاه دینی ویژه – دولت را به دست گرفته و بدون وارد شدن به بحث با سایر گروه های دینی، سعی در حذف آنها داشته باشد. گفتمان دینی که شامل گفتمان های ساده انگارانه است،یا مبالغه آمیز، یا متعصبانه است،آن گفتمانی  است ساده لوحانه که ممکن است در زمان خودش صدای بزرگی به پا کند ، در ضمن این نگاه هرگز در قلب مردم هیچ جایگاهی در آینده نخواهد داشت.

در حقیقت؛ تلاش برای انحصار دین توسط سودجویان که دین را بازار برای خود می بیندند این روند در درازمدت به درک دینی کمک نمی کند،از سوی دیگر در اکثر موارد این کارآفرینان انحصارگر چشم انداز استراتژیک بلندمدتی ندارند،چرا آنها به این راه متوسل می شوند چون در فهم دینی،به استدلال ها، شواهد و صادقت خود اعتماد ندارند. از آنجا که راستگویان در امر دینی ضرری نمیبینند ،نیازی نیست که آنها در جایگاه مدافعان قرار گیرند، بلکه فقط باید ثابت قدم بمانند و از اصول خود با خرد، اطمینان و تداوم دفاع کنند.

دين، دين خداست و وظيفه كساني كه به دين معتقدند اين است كه دين را به روشني و بدون تعصب و اجبار بيان كنند و این موضوع بستگی به مردم دارد که این پیام دين  را ببینند، در این پیام نه اجبار است و نه فریب و در آيه ديگر در خطاب به پيامبر.
محمد صلی الله علیه و آله و سلم (در حقيقت تو هر كه را دوست داري هدايت نمي كني، بلكه خدا هر كه را بخواهد هدايت مي كند)

بالاخره عرفی شدن دنیا یا خروج از دین کاملاً ترجیح مردم است و نیازی نیست مؤمن با دیدن این انتخاب ها از سوی مردم، از خودش تعصب نشان دهد و یک مسلمان هر آن چه را که به عنوان دین واقعی می داند به مردم خواهد گفت. ولى مسلمان در هنگام انجام این کار حق ندارد به روش هاى متعصبانه متوسل شود یا دیگران را آزار دهد یا در مقابل در ازای دعوت، یا در جهت گرفتن هرگونه ،منفعت مالى باشد. مثل همه انبیا که داستانشان در قرآن آمده است که در مقابل دعوت مردم مزد و ثواب و منفعتی درخواست نکردند.

 بنابراین؛ مهم‌ترین پرسش باید ضد همه جریان‌هایی باشد که ادعای دفاع از حقیقت را دارند: آیا از جنبش دینی که به آن دعوت می کنند از آن سود خواهند برد؟ از سوی دیگر آیا این جنبش دینی به منعی  برای سود اقتصادی تبدیل خواهد شد؟ از طرف دیگراین جنبش ها چه سودی برای مردم دعوت شونده خواهند داشت؟ چرا افرادی که قدرت طلب نیستند در بحث دین با حرص و تعصب رفتار می کنند و با عجله و اهتمام به سخنان کینه ورزی و شوق متوسل می شوند که این با شأن و حقیقت دین همخوانی ندارد؟

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله