در رابطه با این نوع از سیاست که حالا هم پول در آن است و هم قدرت و هم اقتدار به شکل منفی آقای خامنه ای؛ نمی توان از درون چانه زد. آقای رفسنجانی بیرون آمده و فکر می کند از فرصت روحانی استفاده کند. وی فکر می کند این فرصتی است و شاید بتوان گفت آخرین فرصت برای اصلاح یا هر تغییری در ایران است.
در رابطه با نظرات و مواضع اخیر آقای هاشمی نکاتی به نظر می رسد:
اولین نکته ای که در این رابطه مطرح است این است که انتخابات گذشته یک رفراندوم بود. یعنی انتخاب آقای روحانی و بر سر کار آمدن ایشان بیش از یک انتخابات معمولی بود و نشان داد مردم در شرایط فعلی به چه کنش هایی فکر می کنند و این درس، درس بزرگی بود که مردم حاضرند پا به میان بگذارند و به ارزشهای دموکراسی احترام بگذارند و بدون تقلب در انتخابات کسی را انتخاب کنند. این انتخابات بیش از یک انتخابات برای روحانی بود بلکه یک رفراندوم بود.
دوم – رفراندوم در این رابطه هم بود که مردم رای منفی به دولت گذشته و نظام ولایت مدار دادند. احمدی نژاد نشان داد که لایق آن نیست که مملکت را اداره کند. مردم یک نه بسیار محکم و بزرگ به گذشته گفتند و خواستند آینده دیگری را مطالبه کنند و نیز دولت جدیدی را.
سوم – آقای رفسنجانی در شرایط فعلی از موقعیت ایجاد شده و از آمدن آقای روحانی استفاده می کند. وی فکر می کند این فرصتی است و شاید بتوان گفت آخرین فرصت برای اصلاح یا هر تغییری در ایران است.
آقای رفسنجانی نه تنها برای اصلاحات در ایران فکر می کند بلکه برای خودش هم در حال فکر است. به هر حال آقای رفسنجانی از تمام مواضع قدرتی که داشت در سالهای اخیر کنار گذاشته شده است. تنها در شورای مصلحت نظام که یک مقام انتصابی است قرار دارد. خیلی نقاط را از او گرفته اند و الان او می خواهد هم برای خودش و هم برای مملکت کاری بکند.
چهارم – انتخابات نشان داد که روند عمومی، گرایش به سمت نهادهای دموکراتیک است. هر کسی در صحنه سیاست ایران در شرایط فعلی حرفی برای زدن دارد باید در این رابطه بزند. رفسنجانی این را فهمیده است. خصوصا اگر ما در چهارچوب روند طی شده در گذشته باشیم یعنی سیاستی که آقای رفسنجانی در گذشته دنبال کرده است.
پنجم – آقای رفسنجانی در گذشته همیشه دوست داشت که در درون نظام، کارش را انجام دهد. در داخل چانه بزند و چانه زنی درونی بکند. نامه مفصل آقای رفسنجانی به آقای خامنه ای بعد از انتخابات 88 بعد از صحبتهای آقای خامنه ای در نماز جمعه شاید آخرین نامه ای باشد که رفسنجانی در آن سطح به خامنه ای می نویسد و می بیند که کارگر نیست. این هم مهم است که چانه زنی داخلی کاری نمی تواند بکند.
ششم – به هر حال آقای رفسنجانی در ایجاد چنین شرایطی بسیار دخیل بوده است. او کسی است که کمک می کند که آقای خامنه ای بتواند در ایران فقیه بشود. این یک نوع بازگشت به سیاست ایران است از زاویه دیگر. آقای رفسنجانی می خواهد گذشته خودش را از این طریق ترمیم کند. به نظرم اینها برای ایران نکته مثبتی است.
هفتم- نکته آخری که شاید بتوان در این رابطه گفت این است که درست است که بعد از روی کار آمدن روحانی، عده ای مثل عبدالله مومنی آزاد می شوند و کسان دیگری هم در شرایط فعلی در حال آزاد شدن هستند. اما اصولا روند به سمت اختناق است. یعنی کسانی که کوشش می کنند جامعه را امنیتی نگه دارند و در این راستا منافع دارند، به این راحتی حاضر به از دست دادن آن و بیرون رفتن از صحنه نیستند. در رابطه با این نوع از سیاست که حالا هم پول در آن است و هم قدرت، سپاه پشت سرش هست و هم اقتدار به شکل منفی آقای خامنه ای؛ نمی توان از درون چانه زد. آقای رفسنجانی بیرون آمده و فکر می کند از فرصت روحانی استفاده کند. در انتخابات گذشته هم دیدیم که اقبال به این نگرش بالاست و مردم حاضر هستند که از گذشته رفسنجانی بگذرند و آن را ببخشند. به هر حال روند حمایتی که از رفسنجانی می کنند، در رابطه با روندی است که در ایران در حال رشد است.
من فکر می کنم همه اینها دخیل در این است که آقای رفسنجانی از سیاست گذشته دست بشوید و روند جدیدی را در ایران شروع کند. دولت آنطور که اوضاع و احوال نشان می دهد در زمینه های اقتصادی و سیاسی مملکت شکست خورده است و تا چندین سال درگیر این موضوعات خواهد بود. بهترین مثال برای این موضوع همین مذاکرات هسته ای است.
نگرش مردم هم اصولا جایی دیگری است. پس از سالها اختناق مردم ما هنوز در صحنه هستند و حاضرند برایش تاوان هم بدهند. اگر یک سیاستمدار قدرشناس باشد و بفهمد که در کجای جامعه اش قرار دارد باید به گونه ای متفاوت عمل کند. کاری که رفسنجانی انجام می دهد هم در جهت مصالح ایران است و هم مصالح خودش.
سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.