نهضت سواد آموزی و تداوم بی‌سوادی در جامعه ایران

اگر نگاهی به  وضعیت با سوادی در ایران و جایگاه آن در بین کشورهای جهان بیاندازیم و در مقایسه با آنان قراردهیم می بینیم که در ميان 24 کشور منطقه رتبه 15 را دارا بوده است  و در بين 138 کشوري که سند جهاني آموزش براي همه را متعهد شده‌اند، در جايگاه 86 و در خاورميانه در رتبه 11 قرار گرفته است. حال با توجه به بررسی بعمل آمده سوالی که مطرح میگردد  این است که چرا پس از 33 سال با تلاشهای انجام شده و صرف منابع مادی و انسانی هنوز بی سوادی از جامعه ایران  رخت برنبسته و به عنوان یک مسئله مطرح است؟

يكي از شرايط لازم براي توسعه و رشد اقتصادي  یک کشور توجه به امر آموزش و دانش شهروندان  کشور می‌باشد. در کشورهای پیشرفته آموزش شهروندان  پیش نیاز رشد اقتصادی دانسته شده است و با توجه به تجربه کشورهای توسعه یافته هرچه برحوزه آموزش، سرمایه گذاری بیشتری صورت گیرد بهره وری بیشتری در حوزه اقتصاد مشاهده میگردد.از اینرو مسئله عمده ای که مورد توجه کشورها قرار گرفته  گسترش آموزش و پرورش عمومی و مبارزه با بی سوادی  می باشد .

بيسوادی مانع بزرگی بر توسعه یک کشور محسوب میگردد . ريشه‌كن كردن بيسوادی به عنوان يكی از موانع توسعه می ‌تواند در بهتر شدن کیفیت  زندگی نقش بزرگی را ایفاء نماید.در هر جامعه ای ارتباط و پیوستگی بین افزایش جمعیت باسواد  با رشد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و…آن جامعه وجود دارد. گسترش آموزش و مقابله با بی سوادی از مهمترین سیاستهای کلان کشورها محسوب می گردد.

از سال ۱۲۸۶، یعنی زمان تشکیل اولین کلاس‌های اکابر که  سرآغاز فعالیت‌های سوادآموزی در ایران بود و اولین سازمان رسمی تحت عنوان اداره تعلیمات اکابر در سال 1315 شکل گرفت تا به امروز،  مساله مبارزه با بیسوادی و آموزش و پرورش کودکان و بزرگسالان بیسواد ، موضوع اساسی برنامه های مختلف بوده و دولتهای وقت، آموزش سواد به بی سوادها  را یکی از اولویتهای برنامه های توسعه ملی خود اعلام نمودند و تلاشهای بسیاری در ریشه کن کردن بی سوادی در ایران بعمل آورده اند.

در 7 دیماه 1358 شمسی در راستای مبارزه با بی سوادی و ریشه کن کردن آن از جامعه ایران  سازمانی به نام نهضت سوادآموزی تشکیل ، فعالیت خود را آغاز و طرحهای گوناگونی را در راستای اهداف خود به مرحله اجرا در آورد. طرحهایی چون : طرح ضربتي، طرح سوادآموزي كارگران، طرح سوادآموزي نيروهاي مسلح، طرح مدارس، طرح مساجد، طرح آموزش مكاتبه اي، طرح سوادآموزي درزندانها، طرح لازم التعليم، مراكز يادگيري محلی، طرح آموزش فرد به فرد و…را می توان نام برد . با وجود اجرای این طرحها و دستاوردهای حاصله هنوز این سازمان تا هدف غایی خود که همانا محو بی سوادی از جامعه است بسیار فاصله دارد .حال اگر بخواهیم با استناد به آمار و ارقام رسمی،  عملکردد 33 ساله این سازمان را مورد بررسی قراردهیم می بینیم که در سالهای       ۶۵-۱۳۵۵،نزدیک به 11 میلیون با سواد به تعدا باسوادان کشور افزوده شده و نرخ باسوادی حدود ۱۴ درصد افزایش یافت اما از طرفی با وجود افزایش تعداد باسوادان و نرخ باسوادی، قدر مطلق تعداد بی سوادان کاهش نیافت و حتی معادل ۴۰۰ هزار نفر افزایش داشت . اگر به آمار سال 1385 و 1390 نیز  نظری بیافکنیم و مقایسه ای داشته باشیم باز تغییر چندانی در افزایش جمعیت با سواد کشور مشاهده نمیکنیم .در سال 1385 جمعیت بی سواد  بالای 6 سال کشور  15.40% بوده است و در سال 1390 جمعیت بی سواد  بالای 6 سال کشور 15.25%  می باشد  یعنی  می توان گفت که همچنان قریب به 10 میلیون جمعیت بی سواد بالای 6 سال در کشور وجود دارد. ((.بر اساس آمار نفوس و مسکن سال 1390 از 67.681.876 نفرجمعیت بالای 6 سال 57.361.682 نفر باسواد هستند یعنی به عبارتی تقریبا 84.75% جمعیت بالای 6 سال کشور باسواد و 15.25%  جمعیت بالای 6 سال کشور بی سواد می باشند و آمار نفوس و مسکن سال 1385 از63.920.157 نفرجمعیت بالای 6 سال 54.082.184 نفر باسواد نشان    می دهد یعنی 84.60%  جمعیت بالای 6 سال و 15.40% جمعیت بالای 6 سال بی سواد را نشان می دهد)).

  همچنین اگر نگاهی به  وضعیت با سوادی در ایران و جایگاه آن در بین کشورهای جهان بیاندازیم و در مقایسه با آنان قراردهیم می بینیم که در ميان 24 کشور منطقه رتبه 15 را دارا بوده است  و در بين 138 کشوري که سند جهاني آموزش براي همه را متعهد شده‌اند، در جايگاه 86 و در خاورميانه در رتبه 11 قرار گرفته است. حال با توجه به بررسی بعمل آمده سوالی که مطرح میگردد  این است که چرا پس از 33 سال با تلاشهای انجام شده و صرف منابع مادی و انسانی هنوز بی سوادی از جامعه ایران  رخت برنبسته و به عنوان یک مسئله مطرح است؟

از نظر نویسنده این سطور،  پاسخی که می توان به این سوال داد این است که سواد آموزی یکی از  مسائل در هم تنیده  چند وجهی اجتماعی- فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و… می باشد که نیاز به برنامه ریزی دقیق در سطح ملی دارد ، یک سازمان به     تنهایی نمی تواند در امر سواد آموزی  گام بردارد ، نیاز است  از ظرفیتهای سازمانهای دیگر استفاده نموده و از نهادهای مردمی درخواست یاری نماید.

امرسواد آموزی دارای مراحل چند گانه ای  است که شامل شناسایی ، جذب، آموزش و تداوم آموزش ، پشتیبانی، ارزیابی  بوده و زنجیر وار به یکدیگر متصل و پیوسته هستند ، توجه نکردن به هر یک از این مراحل می تواند  اقدامات انجام شده را ضعیف و در آنها نقصان و خلل ایجاد نماید. شروع مرحله با شناسایی افراد بی سواد آغاز می گردد که این خود مستلزم اجرای  یک سری برنامه ها واقدامات شناسایی در سطح کشور می باشد که نیاز به یک عزم ملی و همکاری بین سازمانی و نهادهای مردمی دارد ، پس از شناسایی افراد بی سواد باید تمهیداتی برای جذب آنان اندیشید  چرا که بسیاری از افرادی که بی سواد می باشند به دو دلیل عمده از آموزش محروم مانده اند  : یا از نظر جسمی ، روحی و ذهنی بیمارو ناتوان می باشند  و یا انکه به علت شرایط نا مساعد اجتماعی ،فرهنگی ،اقتصادی، جغرافیایی و… دچار محرومیت  شده اند و انگیزه ای برای سواد آموزی ندارند ، در این مرحله باید به علت محرومیت فرد از سواد آموزی توجه کرده و تلاش کرد تا حتی الامکان  موانع موجود بردا شته شده و انگیزه یادگیری را درفرد فراهم نماید  .

مرحله بعدی آموزش و تداوم آموزش می باشد که می تواند شامل تدوین و نظارت بر محتوای آموزشی ، سطح علمی آموزش دهنده ، محیط و مکان آموزشی  و زمان آموزش باشد . آنچه که باید درکنار موار یاد شده بدان توجه کرد تداوم آموزش است چراکه بسیاری ازافرادی که در کلاسهای آموزشی نهضت سواد آموزی شرکت کرده و تعلیم دیده بودند به جهت عدم تداوم آموزش و توجه لازم،  مجددا به دوره بی سوادی بازگشتند. هر سه مرحله قبلی نیاز به پشتیبانی دارد هم پشتیبانی مادی و هم پشتیبانی غیر مادی. باید منابع مالی لازم برای طرح سواد آموزی فراهم بوده  و بتوان طرح را از این نظر بخوبی پشتیبانی و  پیش برد و هیچگونه نقصانی درفرآیند اقدامات بوجود نیاورد. در پشتیبانی غیر مادی نیز به عنوان نمونه به  حمایتهایی که از سوی دستگاهای مجریه، مقننه و قضایی  می تواند صورت پذیرد و تبلیغات و اطلاع رسانیهای لازم در زمینه سواد آموزی  اشاره کرد …. مرحله نهایی که مرحله ارزیابی می باشد  نیازاست که برنامه ها و اقدامات انجام شده درمراحل قبلی مورد بررسی و بازنگری قرارگیرد تا پیامدهای مثبت و منفی هر مرحله شناسایی و پیامدهای منفی رفع و پیامدهای مثبت تقویت گردد.

درپایان این نوشته نگارنده معتقد است که تمامی این مراحل باید در یک ساختارسازمانی و قانونمند با برنامه و اهداف معیین قرا رگرفته، عوامل آن به طور مشخص تعریف شده و تحت یک مدیریت اگاه و کارامد هدایت گردد.

نویسنده پژوهشگر علوم اجتماعی و جامعه شناس است.

[email protected]

 سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه‌های گوناگون است.

مطالب مرتبط

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

مطالب پربازدید

مقاله