سایت ملی – مذهبی: این نامه قبل از شکستن اعتصاب غذای نسرین ستوده نوشته شده است. هم چنین عنوان این نامه توسط سایت م م انتخاب شده است.
به نام خداوند هستی بخش
خانم ستوده
من نیز مادرم و خواستار عدل و عدالت،
احساس عجیبی به تو دارم. انگار سالهاست تو را میشناسم. تو، بچههایت و شوهرت را هر روز صدها بار یاد میکنم. در خلوت دل میگریم و میخندم و احسنت گویان، دل طوفانیام را آرام میکنم، ولی دوباره یاد کودک خردسالت میافتم، دختر نوجوانت که در این سن و سال فقط رازش را با تو میتواند در میان گذارد. صدایش را میشنوم که میگوید: «پس کجایی؟ کی میآیی؟»
یاد مادرت میکنم و انگار داغی از آتش روی قلبم میگذارند و سوزشش را با آهی عمیق از درون تسکینی میدهم و قطرات اشک روی گونههایم جاری میگردد. یاد خود و امثال خود میافتم که چه میخواستیم و به چه چیز رسیدیم؟!
تو واقعاً ستودهای و نامی است شایستهی تو.
این احساس مشترک شاید به خاطر تشابه اسمی است؛ سالهای دور، ولی نزدیک، وقتی که من نیز جوان بودم، نام چریکیام را خود انتخاب کردم و آن «ستوده» بود. امروز چهل سال بعد از آن دوران ستودهای دیگر – البته با اسم واقعی – از میان این همه گلهای پرپر شده به دادخواهی و وکالت مردم محروم و تحت ستم به پا خاسته.
عجب شجاعتی، عجب زنی، عجب انسانی و …؛ مرحبا بر این گذشت و فداکاری همچون «بابیساندز» ایرلند شمالی، با این همه دغدغهی زندگی که مادری و همسری و فرزند مادری حی و زنده، مادری که حتی حاضر نیست، خار در دستت برود. چگونه تحمل میکند این همه محرومیت و زندان تو را؟! شاید در این دنیای مادی، منطق پیامبرگونهی حلاج و عینالقضات و تو را کسانی درک و فهم و احساس نکنند، ولی واقعیتها خود را به خوبی نشان میدهند.
مبارزهی تو؛ مبارزهی عشق، عرفان، انسانیت و حقوق انسان با مادیات و تعلقات مادی است. این مبارزه تاریخی است و در کشور ما ادامه خواهد داشت ولی در شرایط کنونی تو «محکوم» هستی که زنده بمانی. زنده برای ما، برای زنان، برای مردم، برای آنچه که نامش را «آزادی» نامیدیم، برای فرزندانت، برای شوهرت، برای مادرت و برای …
با تضرع و با دلی پر از خون از تو میخواهم که زنده بمان، هنوز خیلی کار داریم.
درخشنده تیموریان
دهم آذرماه 1391
سایت ملی- مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.