فاطمه گوارایی

میراث شاه‌حسینی و ما

تصویری که از او در ذهنم حک شده است صحنه‌ای است که دارد خاطره آزادی‌اش از بازداشت چندین ماهه‌اش را در سال ۱۳۴۲ گزارش می‌کند: زمانی که آزاد شده و قبل از رفتن به نزد خانواده به نزد اللهیار صالح می‌رود تا خود را معرفی کند. اللهیار می‌پرسد کی آزاد شده‌ای و جواب می‌شنود که همین الان! اللهیار با تعجب می پرسد یعنی تو اول از همه به اینجا آمدی چرا ؟ باز می‌شنود که من یک سربازم! سرباز نهضت! و وقتی آزاد شدم گفتم اول از هر کاری خودم را به نزدیکترین پایگاه معرفی کنم!  و تو بعد از شنیدن این خاطره که تعداد آنها بسیارند نمی‌دانی با این آدم که تمامی سلولهای بدنش از جنس مبارزه ساخته شده است چه باید بکنی! جان شیفته‌ای بود که در فراق آزادی می‌سوخت ! به همین خاطر هم هست که برای شاه حسینی تاریخ ورود به عرصه مبارزه نمی‌توان تعیین کرد. انگار از زمانی که بوده، در مبارزه بوده است به عبارتی می‌توان گفت با مبارزه زاده شده است!

****

 

اگر بخواهیم میراث شاه حسینی را برای نسلهای بعد از او فهرست کنم لیست بلند بالایی خواهد شد در اینجا تنها به برخی از عناوین آن اشاره می‌کنم:

 

▫️مبارزه را جز لاینفک زندگی و نه جدا و  نه کنار که همراه و هم پای زندگانی دانستن

 

▪️مبارزه را تکلیف دانستن و به عمل به باور اعتقاد داشتن

 

▫️توامان دیدن مبارزه در سه عرصه‌ی ضداستبدادی، ضداستعماری و ضدارتجاعی

 

▪️ وفاداری تمام به مبارزه و خدشه ناپذیر دانستن اصول آن

 

▫️معتقد نبودن به استفاده از هر روش، هر شیوه و هر وسیله برای رسیدن به هدف

 

▪️رعایت مسائل اخلاقی و مقدم دانستن آن بر همه چیز حتی بر مبارزه

 

▫️مردمی بودن و با همه اقشار مردمی مراوده داشتن و منتقد شدید متصل نبودن رهبری حرکت با بدنه اجتماعی(شاه‌حسینی تلاش بسیاری می‌کرد تا رهبران ملی از نزدیک با مردم ارتباط داشته باشند بردن مهندس بازرگان به میان مردم در شبهای ماه رمضان نمونه‌ای از این تلاشها بود )

 

▪️پای‌کار بودن و هیچگاه از زیر بار مسئولیت با بهانه‌های مختلف شانه خالی‌نکردن . برای شاه‌حسینی اولویت اول زندگانی مبارزه بود و البته در انجام مسئولیت، تناسب توان  و قوا و امکانات را در نیز کاملا در نظر می‌گرفت

 

▫️اصالت به کارکردن و در واقع از عرق جبین ارتزاق کردن

 

▪️رسیدگی به آسیب‌دیدگان حوادث طبیعی و مشکلات وضعیت اقتصادی و فعالیتهای سیاسی اعم از هر دین و مذهب و گرایش سیاسی ( نمونه وارطان سالاخانیان)

 

▫️برخورداری از اطلاعات وسیع و کلان و سوء استفاده نکردن از آن در روابط و مناسبات سیاسی و اجتماعی

 

▪️رعایت صداقت و عدالت در ارائه اطلاعات تاریخی و عدم تفسیر به رای

 

▫️برخورداری از امانت در همه ‌چیز به خصوص در مسائل مالی

 

▪️دریافت نبض جامعه از طریق وسعت ارتباطات  با محافل گوناگون، اقشار مختلف و گرایشات متعدد

 

▫️اهمیت به عنصر اقتصاد و پشتوانه مالی در مبارزه و فعالیت به عنوان پیش نیاز هر اقدام

 

▪️کار کردن با نسلهای مختلف از اللهیار صالح تا فروهر و از فروهر تا مصطفی شعاعیان و مهندس سحابی و در سوی دیگر از تختی تا صابر،  از سیاست تا امور خیریه و از امور خیریه تا ورزش و ….

 

▫️توجه به نیازهای نیروهای درگیر در حرکت و مبارزه و تلاش جهت حل مشکلات نیروها. شاه حسینی به تجربه دریافته بود که نباید فقط به کنش توجه داشت خود کنشگر و مسائل و مشکلات او نیز برای داشتن برد بیشتر در حرکت واجد اهمیت بسیار است

 

▪️دربند نام نبودن و منتظر تقدیر شدن نماندن

▫️استفاده بهینه از وجود محافل سنتی

 

▪️اواویت منافع ملی بر هر چیز

 

▫️داشتن شجاعت و صراحت در بیان حق

 

▪️رعایت حقوق حتی دشمنان خلق

 

▫️ارتباط فعال و خلاقانه با تمام محافل موجود در فضای سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی ایران ، شخصیت ها ،گروه ها ، احزاب از محافل مذهبی سنتی و مساجد و تکایا و حسینیه ها گرفته تا بازار و تجار و بازرگانان و از نیروهای ملی و مذهبی (سنتی و نواندیش) گرفته تا سوسیالیستی و از محافل ورزش سنتی گرفته تا مدرن و … ، از مبارزان قدیمی تا جوانان . شاه حسینی با تمام احزاب، سازمانها،جبهه‌ها، گروهها و محافل فعال موجود در ایران رابطه داشت . نحوه اقدام او  به ما می‌آموزد که هر نیرو و امکانی قابل توجه است اگر که در جای درست از آن بهره گرفته شود . در واقع او به ما می‌آموزد از کنار هیچ چیز نباید به سادگی عبور کرد. و ….

 

بر این لیست عناوین بسیاری را می‌توان افزود اما ان چیزی که این سرو نهضت ملی ایران را برجسته می‌سازد همانا صداقت در گفتار و پایداری در رفتار است که از او عصاره فضیلتی به نام حسین شاه‌‌حسینی ساخته ‌است!

 

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله