دوازده سال از رفتن فقیهی ممتاز گذشت؛ او که عطای قدرت را وقتی که در تضاد با حقوق انسان دید به لقایش بخشید و اگر چه ساختار استبداد دینی محکم تر شد اما گواهی شد بر اینکه در قدرت میتوانی باشی اما به اخلاق پشت نکنی. درس ماندگار او نوشتن از اشتباهاتش بدون هیچ تعارف و تبصره ای بود و در زمانه ای که بسیاری خطاهایشان را با نسبت دادن خود به زمان و مکان خاص توجیه میکنند او شجاعانه از کج رفتن هایش در سیاست نوشت.
زبان ساده و صریحش در بیان خطاها درسی است برای همه مردودانی که یا اشتباهاتشان را نمی پذیرند یا آنقدر تبصره بر آن میزنند که خودانتقادی در نهایت میشود توجیه.
آیت حق منتظری علاوه بر خودانتقادی صریح، ویژگی ناب و کمیابی در بین سیاسیون پساانقلابی دارد: هم در قدرت از حقوق انسان دفاع کرد و هم بیرون از قدرت. آن هم دفاع جانانه از زندانیانی که کوچکترین قرابت فکری با او نداشتند و در آستانه رهبر شدن که لازمه اش سکوتی مصلحت آمیز بود. اما به درستی گفته بود این سکوت شاید با مرگش منتهی میشد و به جای نام آزاده، شرمساری نصیبش میشد.
اهمیت منتظری تحقق همان نقل قول معروف ولتر است که با تو مخالفم اما حاضرم جانم را در آزادی عقیده ات فدا کنم.
آیت حق هر چه گذشت بیشتر فقاهتش را در خدمت دفاع از حقوق انسانها قرار داد. دفاع او از حقوق بهاییان در میان مرجعیت شیعه کم نظیر است. بیتش مامنی برای بسیار بسیار زخم خورده جمهوری اسلامی شد؛ هم زمانی که در قدرت بود و هم زمانی که برون از قدرت.
در ابتدا اخراج از قدرت و انزوا نصیبش شد و توپخانه استبداد دینی خواست با تمسخرش چهره ای پیش پاافتاده از او بسازد. اما مگر غول رسانه ای جمهوری اسلامی حریف آزادگی شد؟
آیت الله، ساده حرف میزد اما در کنش ورزی اش برای آزادی پیشروترین بود. زمانی به خاتمی توصیه کرد به پشتوانه رای ملت در برابر استبداد بایستد. توصیه ای که گوشی خریدارش نبود و انتقاد صریحش از رهبر جدید به حصرش منتهی شد، همچنانکه انتقادش از رهبر قبلی به اخراجش از قدرت.
در حصر نه از التماس خبری بود نه از توبه. تا آخر بر مدار آزادی زیست و مراسم تشییعش شد صحنه نمایش تنوع جامعه ایرانی. شاید بسیاری با نگاه مذهبی اش مخالفت داشتند اما بر ایستادگی اش برای آزادی توافق داشتند برای همین میگریستند گویی پدری از دست رفته.
” منتظری مظلوم، آزادی ات مبارک” بسیار معنادار بود چرا که گاهی در ساخت استبداد دینی این مرگ با عزت است که میتواند معنا بخش آزادی باشد. حیات و مماتش نفی دیکتاتوری بود. او حامل این گزاره مهم بود “منش آزاده مهم تر از عقیده اوست. ”