توسعه صنعتی که در این دو دهه اخیر در مناطقی مانند عسلویه، پارسیان، کنگان و…. صورت گرفته، چه پیامدهای اجتماعی با خود به همراه آورده است؟
واقعیت این است که امروزه آنچنان شرایط اقتصادی و توسعه با مسایل اجتماعی در هم پیچیده شده و به هم پیوند خورده اند که امکان تفکیک حوزه های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی ممکن نیست . با شروع به اجرای پروژه های صنعتی در عسلویه بافت جمعیتی آنجا به سرعت دگرگون شد.
بررسي مبدأ مهاجرتها در دهه هاي 1385ـ1365اين مسئله را روشن میکند. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران از تعداد مهاجريني كه در دهه 1365-1375به اين عسلویه وارد شدند، 61درصد به مهاجرين خارج از استان بوشهر، 22درصد درون شهرستاني )شهرستان كنگان( و بقيه به ساير شهرستانهاي استان بوشهر اختصاص داشته است در فاصله سالهاي 1375ـ1385سهم مهاجرتهاي برون استاني 79درصد و مهاجرتهاي درون استاني و درون شهرستاني به ترتيب 11 درصد و 8درصد بوده است. اين آمار بيانگر تغيير و دگرگوني شديد بافت اجتماعي عسلويه و دیگر مناطقی است که به آن اشاره کردید . سئوال این است که چرا فقط 16.6درصد جمعيت را بوميان روستايي تشكيل ميداده اند. در برهم خوردن تعادل جنسي جمعيت از دیگر آثار مهم این جابجایی بزرگ جمعیت بود. 90 درصد مهاجرين ورودي به عسلويه را مردان تشكيل ميداده اند. به علاوه سیل و رود جمعيتي با فرهنگها و آداب و رسوم متنوع به يك بافت روستايي همگن سنتي، مسائلي نظير احساس ناامني، بي اعتمادي و خطر در ميان بوميان، و احساس بيگانگي و عدم تعلق به مكان، و بروز رفتارهاي ناهنجار در ميان غيربوميان را پدید آورد که نتیجه قهری دیدگاه اقتصادی حاکم بر برنامه ریزان در این منطقه بود. تغییرات مورد اشاره در ميان گروههاي سني تا 45 15ساله بسيار گسترده تر بود. بنابراين در حالی که جمعيت مهاجر ورودي به بخش عسلويه را به طور عمده مردان و در گروههاي سني كار و فعاليت ) تشكيل ميدادند ، عدم توازن جنسيتي با شدتي كمتر در نقاط شهري و با شدتي بيشتر در نقاط روستايي رخ داد. نکته مهمی است تغییرات در روستاها با بافت کاملا سنتی بسیار گسترده تر از شهر بود زیرا جمعيت حاضر در منطقه ويژه پارس جنوبي به عنوان نقاط روستايي بخش عسلويه محسوب شد و اكمپهاي كارگري نیز در نواحي روستايي بر پا گردید. به هر حال بخش عسلويه به دليل استقرار منطقه ويژه پارس جنوبي، بويژه در مراحل اوليه احداث و راها ندازي، به دليل نياز فراوان به نيروي كار انساني به ويژه غيرماهر و نيمه ماهر به يك مقصد مهاجرتي قابل توجه، براي جويندگان شغل تبديل گرديد. به نظر من آنچه بیش از همه در این میان تحت تاثیر قرار گرفت سرمایه اجتماعی بود. بررسی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های ســرمایه اجتماعی در ســکونتگاههای شهری و روستایی منطقه پارس جنوبی نشان میدهد: میزان عضویت در گروههای مختلف، با درصدی کاهش همراه بوده ، و سطح اعتماد نیز در بین ساکنان منطقه کاهــش یافته است .از این گذشته تمایل به فعالیت جمعی و مشارکت افت نشان میدهد. در مناطق مورد اشاره میزان ناهمگونی به خصوص در زمینه عوامل اقتصادی و اجتماعی بسیار زیاد گزارش شده و پراکندگی زیادی به وجود آمده است. به همین دلیل میزان مراوده با همســایگان در سطح به ویژه در شهر، ناچیز عنوان شده است. شاخص امنیت به عنوان یکی دیگر از شاخصهای سرمایه اجتماعی است که بررسی آن نشان میدهد لا اقل در سطح شهرها و به خصوص برای زنان و دختران پایین میباشد زیرا بیشتر زنان از احســاس ناامنی به دلیل ورود مردان غریبه در جامعه شهری رنج میبرند و به همین دلیل با پنهان کردن خود در فضای خانه سهم کمتری در استفاده از فضاهای شهری دارند.بنا براین بررسی ســرمایه اجتماعی محلی و اثرات آن نشان میدهد که هر چند میزان مشــارکت مردم در طرحهای صنعتی در حد مطلوب بوده ، اما توســعه اجتماعی و توســعه اقتصادی در منطقه برابر نبوده و در بُعد سرمایه اجتماعی در سطح محلی ســکونتگاههای روستایی و شهرها آســیبهای زیادی مانند بر هم زدن نسبت جنسی و تعادل گروههای اجتماعــی، انفکاک اجتماعی، انقطــاع فرهنگی و تاریخی و تخریب روابط اجتماعی پدید آمده است.
به این ترتیب اگرچه سالها است روند تخریب سرمایه اجتماعی در ایران آغاز شده اما در منطقه عسلویه سرعت تخریب به مراتب بالاتر بوده که اثرات نامطلوب جبران ناپذیری بر وضعیت اجتماعی آن داشته است.
این نوع از الگوی توسعه در سطح جنوب در چه نسبتی با ساختارهای اجتماعی بوده؟ به عبارت دیگر آیا زمینه و بستر اجتماعی برای این الگوی توسعه فراهم بوده است؟
اگرچه رشد اقتصادي به گسترش و فزايندگي شبكه هاي توليدي مبتني بر صنايع يا اقتصاد ناحيـه اي و به تبع آن افزايش فرصتهاي اشتغال و درآمد اشاره دارد ، اما توسـعه مفهومی عمیق تر است که علاوه بر اقتصاد با ابعاد ديگري نظير ابعاد اجتماعي و محيطي نيزتوجه دارد. در واقـع توسعه بايد با تكيه بر توانهاي منطقه و محـيط اجتمـاعي- اقتصـادي پايـداري را جهـت جـذب سرمايه گذاري فراهم آورد وبه ايجاد تغييرات اساسي كيفـي در سـاخت اجتمـاعي، سياسي، فرهنگي منجر شود تا موجب ارتقـاء كيفيـت زنـدگي افـراد جامعه گردد. فرایند توسعه با اتکا به ساختارها و نهادهای اجتماعــی، عمیقتــر و پایدارتــر خواهد بود و میتوان توســعه را با کنشهای اجتماعی ناشــی از افزایش تمایل به مشــارکت و اعتماد اجتماعی غنی سازی نمود.
وقتی مناطق كمتر توسعه يافته به يكباره شاهد تحولات بزرگ اقتصادي و جمعيتي و اجتماعي ميگردند ميبايست با آن سازگار شوند. ايجاد چنين سازگاري و انطباقي نيازمند بسترسازي مناسب و تغيير و پذيرش تدريجي است؛ اما معمولاً سرعت تحولات اقتصادي در چنين مناطقي، اين فرصت را فراهم نمينمايد و در نتيجه منجر به آسيبهاي اجتماعي متعدد ميگرد. با توسعه صنايع گاز و پتروشيمي و تحولات اقتصادي ايجاد شده در منطقه عسلویه و ورود نيروي كار مورد نياز براي اين امر، تغييرات شديدي در ابعاد مختلف جمعيتي و اجتماعي مراكز جمعيتي همجوار اين صنايع رخ داده که کمترین برنامه ریزی برای آماده سازی روانی – اجتماعی جامعه محلی برای مواجهه با آن انجام نشده بود.
آنچه در عسلویه اتفاق افتاده توسعه نبوده بلکه با خوش بینانه ترین ارزیابیها میتوان آن را رشد اقتصادی نامید که به توسعه نامتوازن آنجا منجر شده است. هجوم اكولوژيكي اشاره دارد به مسایلی و مشکلاتی که بعضـاً در پـي احداث مؤسسات صنعتي در مناطق ايجاد ميگردد و از طريق عوامل مختلف مخصوصا مهاجرت مسایل عدیده ای را پدید میآورد. هجوم كارگراني كـه مايلنـد در مجـاورت محل كار خود سكونت داشته باشند بـا افزايش تعداد و وسعت موسسـات صـنعتي در آن منطقـه به بحران های جدی ختم میشود. ،در نتیجه سـاكنين بـومي تحـت فشـار انـواع آلودگيها و مشكلات ايجاد شده، محله مسكوني خود را ترك نموده یا در کنار غریبه ها بمانند که موجب تغيير و آسيبهاي اجتماعي میشود. آسيبهاي اجتماعي، آن دسته از پديدههاي رفتـاري خـارج از هنجارهـاي پذيرفته شده جامعه اند كه در نتيجـه نابسـامانيهـاي اقتصـادي – اجتمـاعي و ناهنجـاريهـاي فرهنگي – تربيتي و شرايط نامناسب زندگي بروز مـيكننـد.
عسلویه چنین روند آسیب شناختی را طی کرده زیرا برای اقدامات انجام شده در حوزه اقتصادی و صنعتی کمترین توجهی به پیش زمینه های اجتماعی و فرهنگی نشده است. مشکل مهندس مداری و اقتصاد مداری در این پروژه ها چنین بلایی را بر سر مردم آنجا نازل کرده است.
به زعم شما اصلی ترین مساله اجتماعی که توامان با این توسعه به وجود آمده، چیست؟
در صورت ايجاد پتانسيل اقتصادي بويژه از نظر ايجاد فرصتهاي شغلي، در نقاط دور دست و توسعه نيافته و كمتر توسعه يافته، مهاجرتهابه آن سمت افزایش قابل توجهی مییابند.. در چنين شرايطي اجتماع محلي منطقه عسلويه در يك دوره زماني نسبتاً كوتاه از سال 1377 شاهد تحولات عظيم صنعتي در محيط پيراموني خود بوده است و از آنجا كه نوع صنعت توسعه يافته در اين منطقه، هيچگونه سنخيتي با شيوه معيشتي پيشين جامعه نداشته است، فرصت همگام شدن و انطباق با اين تحولات براي آنها به حد كافي وجود نداشته و در نتيجه تعارضاتي در زمينه مسائل اجتماعي مختلف در مراكز جمعيتي حادث گرديده است. از جمله اين تعارضات ميتوان به آسيبهاي اجتماعي مختلفي مانند بيكاري، اعتياد )بويژه پايين آمدن سن اعتياد و چاق مواد مخدر، سرقت، فساد و انحرافات جنسي و اخلاقي، و پرخاشجويي و بروز رفتارهاي ضد اجتماعي اشاره نمود. اما همان طور که میدانید در جوامعی که از سرمایه اجتماعی پایین برخوردارند جرم و آسیب های اجتماعی شایع تر هستند. بنا براین شاید بتوان گفت اصلی ترین مشکل اجتماعی در عسلویه سقوط سرمایه اجتماعی است و همان طور که مطالعات و گزارش های موجود نشان میدهند این وضعیت منجر به شیوع مشکلات مهمی در منطقه شده است که از جمله باید اشاره کنم به
– رفتارهاي مجرمانه نظير سرقت، درگيري فيزيكي و انحرافات جنسي و اخلاقي؛
– تنشهاي اجتماعي، عدم سازگاري و انطباق، و بروز رفتارهاي ضد اجتماعي؛
– اعتياد به مواد مخدر و پايين آمدن سن اعتياد؛
– پرخاشجويي، درگيريهاي زباني و فيزيكي، خودزني و خودكشي
در مطالعه ای دیدگاه ساکنان عسلویه درباره شایع ترین مشکلات و مسایل اجتماعی سوال شده و از نظر آنها به ترتیب كاهش امنيت اجتماعي ، افزايش اعتياد به مواد مخدر ، افزايش ميزان بي اعتمادي و دزدي ، مسائل و مشكلات اخلاقي و فساد ، افزايش ميزان بيكاري ،مسائل و مشكلات قومي، تضعيف روابط خانوادگي و فاميلي مهمترین مسایلی هستند که در منطقه شایع شده اند. بنا بر برخی شواهد احساس نـابرابري و محروميت نیز در میان اهالی بومی عسلویه بسیار بالا است که موجب نارضايتي آنها از وضـعيت زندگي شان در زمينه هائي چون اشتغال و امكانات اساسي زندگي شده است . این مسئله علاوه بر آنکه روند تخریب سرمایه اجتماعی را تشدید میکند، به ویژه شکاف بین افراد بومی و مهاجران را عمیق تر کرده و میتواند در آینده مشکلات جدی ایجاد نماید.
برای حل این مسایل اجتماعی چه راه حلی پیش روی سیاستگذاران و برنامه ریزان این مناطق پیشنهاد می دهید؟
برای ارائه راه حل باید اول مشکل را به خوبی بشناسیم. در حالی که سالها است در این منطقه چند ده ميليارد دلار سرمايه گزاری شده ، کماکـان زنـدگي بوميـان، زيرسـاختهـاي عمومي و شرايط کلي زندگي بيرون از مجتمعهاي صنعتي کاملاً توسـعه نيافتـه بـاقي مانـده اسـت. بـه عبارتي توسعه صنعتي سهمي در بهبود زندگي بوميان و ايجاد زيرساختهاي عمـومي توسـعه نداشـته است. در عوض پيآمدهاي ناگوار اجتماعي اين توسعه صنعتي بر مردم تحميل شده است. ايـن وضعيت به معناي ناپايداري طرحهـاي توسـعه و نامتوازن بودن آنها اسـت. بررسـي صورت گرفته نشان ميدهد:
– سطح امکانات و خدمات ارائه شده به ساکنان بومی منطقـه، قبـل و بعـد از اجـراي پـروژههـا، تغييـر محسوسي نداشته و از همين رو منافع کوتاه مدت طرحها براي بوميان ناچيز بوده است. در عوض انـواع عوارض و دشواريهاي ديگر نظير تورم، بروز آسيبهاي اجتماعي، شـلوغي محـيط زنـدگي، بـر هـم خوردن شبکه روابط و امنيت اجتماعي براي مردم بومی ايجاد شده است.
– به علت از بين رفتن فرصتهاي شغلي سنتي و معمول در منطقه و نداشتن مهـارتهـاي فنـي،
بیکاری در میان ساکنان بومی بالا است و آنها از آن منافع کوتـاه و بلندمـدت اسـتقرار صـنايع بي بهره مانده اند.
– توسعه صنعتي و سرازير شدن سرمايه ها نه تنها سطح خدمات اجتماعی بـه مـردم بـومي را افـزايش نـداده بلکـه مـستقر شـدن تأسيـسات و سـازمانهـايي جهـت اسـتقرار پرسـنل نفـت و آمـدن تکنولوژيهاي جديد سطح نابرابريهـا و شـکاف های اقتـصادي و رفاهی را بـراي مـردم روشن ساخته است و احساس فقر و نابرابری را افزایش داده و رضايت از زندگي به شکل آشکاري تهديد شده است.
– سيل مهاجرت کارگران مجرد و نبود امکانات و برنامه ريزي جهـت انتقـال خـانواده هـا بـه
بحرانهاي اجتماعي موجود در منطقه دامن زده و موجب گسترش بسياري از آسيبهاي اجتمـاعي در منطقـة شده است.
– بعد از سال ها که از آغاز فعاليت صنعتي در عسلويه ميگذرد، فقـدان در نظـر گـرفتن امکانـات
آموزش فني و حرفه اي سبب شده است تا سطح توان و مهارت نيروهاي بومي براي اشتغال در صـنايع ارتقا نيابد تا آنها نیز از مواهب توسعه صنعتي در منطقه بهره مند شوند.
– با توجه به اینکه مدیریت توسعه صنعتي عسلويه صرفاً بر عهده وزارت نفت به عنوان مجري يا کارفرماي طرحهـا سپرده شده است ، امکان برنامه ريزي فرابخشي بـه فراموشـي سـپرده شـده و بقيـه سـازمانهـا ووزارتخانه هاي دولتي از ارائه خدماتي متناسب با بار تحميل شده به منطقه شانه خالي کـرده انـد که در نتیجه چرخه توسعه نيافتگي منطقه را تداوم داده است.
– مطالعات نشان ميدهند کارکنان واحدهاي صنعتي در شرايط روحي نامناسبي به سر ميبرنـد، از آوردن خانوادههاي خود به منطقه امتناع ميکنند، زیرا شرايط زندگي در منطقه را نامناسب میدانند و برنامه اي بـراي اقامت طولاني در عسلويه ندارند. بنـابراين در درازمـدت نيـروي انـساني مناسـب و بـاانگيزه وجود ندارد و زيرساختهاي لازم براي تربيت چنين نيرويـي در بـين بوميـان نيـز ايجاد نشده است.
با توجه به این ابعاد گسترده آسیب شناختی منطقه چه میتوان کرد؟ مطمئنا برخورد مقطعی و موردی دردی را دوا نخواهد کرد . وضعیت کنونی عسلویه مرا به یاد وضعیت مشابع مسجد سلیمان میاندازد. شهری که اولین چاه نفت در آن فوران زد امروز با دهها مشکل اقتصادی اجتماعی فرهنگی و زیست محیطی روبرو است. نرخ بیکاری بسیار بالا است و تنها کسانی در شهر میمانند که جایی دیگر رابرای زندگی ندارند. به هر حال به نظر بنده عسلویه نیازمند تجدید نظر اساسی در سیاست های اجتماعی و تدوین یک برنامه جامع برای توسعه پایدار است . از مهمترین شروط پايداري طرحهاي توسعه متعدد سـه مولفه پايداري اجتماعي، پايداري مشارکت محلي، پايداري انساني هستند.
پایداری جلب مشاركت محلي شامل همه مراحل تصمیم سازی ، تصمیم گیری و ارزیابی ميشود. اگر منافع پروژه عسلویه در كوتاه مدت براي كليه اقشار اجتماعي در نظر گرفته شود و در درازمـدت نيـز
چشماندازي از منافع پايدار براي مردم محلي فراهم سازد، ميتواند عاملي براي جذب مشاركت محلـي باشد. مشاركت فرايندي است كه در خلال آن، افـرادي كـه تحـت تأثير پروژه قرار ميگيرند، در جهت دهي و اجراي طرحهاي توسعه دخيل ا ند و چنان نيـست كـه فقـط سهمي از منافع طرح را دريافت كنند که البته در وضعیت کنونی نه منافع کوتاه مدت و نهمنافع بلند مدت نصیب مردم عسلویه میشود.
پايداري انساني به اين معناست كه نيروي انساني مناسـب بـراي اجـراي پـروژه و رسـيدن بـه اهداف برنامه ريزي شده آن در درازمدت در دسترس باشد. در درازمدت هر پروژه ای در منطقه باید نيروي انساني داشته باشد كـه تغييـرات تکنولوژیک ايجـاد شـده در سـطح منطقـه را درك كـند و ازفرصتهاي ايجاد شده بهره مند گردد. در مبحث پايداري انساني ـ خصوصاً در طرحهاي ملي ـ بايد به هر دو گروه نيروي انـساني بـومي و نيروي انساني غيربومي توجه کرد. پايداري اجتماعي به اين معناست كه تغييرات ناشي از پروژه سـبب کاهش امنيت اجتماعي، تخريب روابط اجتماعي سالم، ايجاد آسيبهاي اجتماعي، افزايش فاصله طبقاتي، و افزایش تبعيض عليه گروههاي حاشيه اي و ضعيف نميشود. ورود تعداد زيادي نيروي كـار غريبه ـ بالاخص در مناطقي كه از قبل فاقـد امكانـات گـسترده شـهري هـستند ـ امنيـت اجتمـاعي و اقتصادي منطقه را تهديد ميكند. تورم ناشي از بالا رفتن تقاضاي كالا و خـدمات، بـالا رفـتن پتانـسيل جرم، افزايش ترافيك و حمل و نقل و … ميشود كه پايداري اجتماعي تهديد شود.
نهاد خانواده در مواجهه با این مسایل اجتماعی دچار چه آنومی های اجتماعی شده است؟
در عسلویه ما با دو فرایند متفاوت فروپاشی و بحران نهاد خانواده سرو کار داریم .از یک سو اغلب مهاجرانی که در عسلویه کار میکنند دور از خانواده شان به سر میبرند .اغلب آنها پس از 20-25 روز کار منطقه را ترک و برای 5 تا 10 روز نزد خانواده شان میروند. برخی کارگران نیز پس از دو ماه کار حدود یک هفته را در کنار خانواده شان میگذرانند. در هر حال این برنامه های نوبت کاری موجب بروز مشکلات متعدد در خانواده ها و آشفتگی آنها میشود. از سوی دیگر با بروز انواع مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی در منطقه ، خانواده های مردم بومی نیز در معرض بحران قرار میگیرند.
بر اساس مطالعاتی که در نیمه دوم دهه 1380 انجام شده وضعيت برق ساکنان منطقه بسيار نامناسب است. با توجـه بـه گرمـاي منطقه و استفاده از کولرهاي پرمصرف، در ساعات زيادي از روز و شب برق ساکنان قطع مـيشـد. در بررسي پيمايشي تنها ١٥/٥درصد اهالي وضعيت برق منطقه را رضايتبخش توصيف نموده اند. وضعيت نامناسب آب آشاميدني يكي از مسائل و مشكلات واضـح و روشـن مـردم اسـت. ايـن منطقه كلاً از داشتن آب آشاميدني محروم است و مردم بـراي تهيـه آب آشـاميدني خـود، بـه صـورت جداگانه نسبت به خريد آب به قيمت ليتري صد تومان یا بیشتر اقـدام مـينماینـد. ٨٨/٢درصـد پاسـخگويان هيچگونـه رضـايتي از وضـعيت آب منطقـه نداشـته انـد و تنهـا ٣/٥درصـد سـاكنين وضـعيت آب را رضايتبخش دانسته بوده اند. يكي از نكات قابل توجه در منطقه، کمبود گاز بـراي مـصارف خـانگي اسـت. در ضـمن انجـام تحقيق، هر كپسول گاز با قيمت ١٢٠٠تومـان و از شهرسـتان کنگـان خريـداري مـيشـد. ٩٥درصـد پاسخگويان نارضايتي کامل از وضع خدمات گاز در منطقه را اعلام کرده اند.کل منطقه عسلويه در زمان انجام تحقيق در تابـستان ١٣٨٤فاقـد امکانـاتي نظيـر سـينما، سـالن ورزش، پارک و بقيه امکانات رفاهي براي گذران اوقات فراغت بود. تنها پارک منطقـه واقـع در پـشت شهرداري عسلويه مدتي قبل از زمان انجام تحقيق و با نصب چند وسـيله بـازي کودکـان و در زمينـي خاکي که تا ساحل ادامه داشت تأسيس شده بود؛ درصد پاسخگويان از فقدان اوليه ترين امکانات رفاهي و فراغتي در شهر ابراز نارضايتي کرده بودند. آیا خانواده هایی که در چنین شرایط پر استرس و سختی زندگی میکنند میتوانند پایدار باشند؟ همین الان نهاد خانواده در سطح کشور در معرض بحران قرار دارد حالا چه انتظاری از خانواده های عسلویه باید داشته باشیم.
نسل جوان در درون این مسایل اجتماعی در چه وضعیتی به سر می برد؟
مطابق تحقيقات صورت گرفتـه در عسلویه ، به طور كلي ميزان وقوع جرائم و آسيبهاي اجتماعي در ميان برخی گروههاي از جمله گروه سني جوان بويژه در سنين زير 20سال؛ مردان مجرد ، كارگران غير ماهر و يا كم مهارت بالا تر است. بیکاری اول از همه جوانان را در معرض انواع مشکلات قرار میدهد. آمارهاي رسمي دقيق درباره ميزان بيکاري بوميان در عسلويه وجـود ندارد. لـيکن بـر اسـاس
بررسي پيمايشي نزديك به ٨٠درصد پاسخگويان عنوان کرده اند كه بيكاري در ميان مردم محلي بـسيارزياد است. هر دو نوع بررسي کمي و کيفي نشان دهنده آن است که درصد بيکاري ساکنان بومي منطقه زياد است. بيش از ٦٤درصد پاسخگويان خود را فاقد هرگونه مهارت فني يا حرفهاي دانسته اند و تنها ٣٥/٨درصد پاسخگويان عنوان کرده اند كه در زمينة خاصي مهارت دارند. اين گروه نيز انجام مـشاغلي نظير كشاورزي، رانندگي و بنائي را به عنوان حرفه و مهارت خود معرفي نموده اند. بسیاری از این افـراد در معـرض خطـرات گونـاگون، از جمله اعتیاد، مهاجرت و یا بیخانمانی هستند .
زنان و دختران چه آسیب هایی در این دودهه متحمل شده اند؟ آیا فرصتی هم به لحاظ اجتماعی برای آنها بوجود آمده است؟
به گفته یکی از مدیران فنی منطقه عسلویه “هر عقل سالمي وقتي بخواهد ٤٠يـا ٥٠هـزار نيـروي كـارگر را وارد چنـين منطقـه اي كنـد ميفهمد كه مسأله امنيتي، بهداشتي، روحي و رواني، فساد و اعتياد دارد و بايـد جـايي بـراي تفـريح و سرگرمي باشد. اينكه ديگر به پرسشنامه و تحقيق احتياج ندارد. مسأله اين است كه طرف مـيخواهـد چند ده ميليارد دلار روي تأسيسات و سخت افزار سرمايه گذاري كند، حاضـر نيـست یک ميليـاردش را روي ايجاد زيرساختها براي مهيا شدن شرايط زندگي انساني كه ميخواهد اينجا كار كند سـرمايه گـذاري كند”. ساکنان منطقه قبل از ورود صنعت در سطح بالائي از سلامت اخلاقي و اجتماعي بوده اند. اين در حالي است كـه شواهد نشان میدهد امروزه و پس از ورود صنعت، آنچه كه به وفور يافت مـيشـود، مـواد مخـدر و مـشروبات الكلي است كه عمدتاً با هدف مصرف كارگران و كاركنان وارد ميشود، اما اهـالي را نيـز آلـوده کـرده است. ديگر آسيبهاي اجتماعي مانند اخاذي و سرقت، قتل و فساد و فحشا نيز بـه منطقـه وارد شـده است و بسياري از اهالي و همچنين مسئولين منطقه وجود آنها را تایید کرده اند. اگرچه مردم بومی سلامت اخلاقي و اجتماعي خود را حفظ كرده اند و آسيبها كمتر به ميان اهالي راه يافته،اما به تدریج این آسیب ها در ميان جوانان بومي در حال افزايش است و اگر بـه همين منوال ادامه داشته باشد، زماني چند نميگذرد كه اين موضوع گسترش و شيوع خواهد يافت.
اصولاً يكي از پيآمدهاي اوليه ورود صنعت به بافتهاي اجتماعي سنتي، تضعيف اين بافتهـا وهنجارها و قواعد اجتماعي حاكم بر آنهاست و اگر نتواند هنجارهاي اجتماعي جديدي را جـايگزينيهنجارهاي قبلي سازد آن جامعه دچار آنومي و بي هنجاري خواهد شد و پس از گشايش اقتـصادي كـه در منطقه رخ ميدهد به تدريج بنيانهاي اجتماعي و اخلاقي سـنتي تـضعيف مـيشـوند. برخی شواهد وجود و گسترش فحشا را در میان افراد ی که از خانوادة خود دور هستند و هيچگونه تفريح سالمي نيز ندارند، تایید ميکنـد. مهم آن است که این شرایط ناگوار احساس امنیت را در میان زنان و دختران بومی بسیار کاهش داده است و زندگی را برای آنان سخت تر از گذشته کرده است به ویژه آنکه گزارش هایی از حمله افراد غیر بومی به دختران و زنان نیز شایع است.
آیا توسعه صنعتی در مناطق ذکر شده تهدیدی جدی برای پایداری اجتماعی آن مناطق محسوب می شود؟ به طور کلی پایداری اجتماعی در این مناطق وجود داشته؟ چه راهکارهایی برای افزایش پایداری اجتماعی این مناطق پیشنهاد می دهید؟
توســعه پایدار عرصه نوینی اســت که همزمان سیاســت ، فرهنگ اقتصاد، تجارت و صنعت را مورد توجه قرار می دهد و هم از محیط زیســت و همزیســتی با طبیعت و هم از حقوق برابر انسان ها حمایت میکند. مطالعات محيطي خاك و آب منطقه عسلويه نشان داد كه مقدار سرب در نمونه خاكهاي برداشتي، بيشتر از حد استاندارد ميباشد. از لحاظ فاكتور غني شدگي، عنصر استرانسيم در تمامي نمونه هاي خاك نشان از آلودگي خاكهاي منطقه دارد. همه این شواهد و حتی بیشتر از این دلایل قابل توجهی است که ضرورت ایجاد تغییر در نگرشهای مدیریت عسلویه را گوشزد مینماید. اتخاذ راهکارهای مناسب برای جلوگیری از اتلاف و مصرف بی رویه انرژی و البته اصلاح رفتارهای زیست محیطی روز به روز بیشتر احساس میشود، چراکه جلوگیری از به هدر رفتن منابع سوختهای فسیلی، علاوه بر دستیابی سریع تر به توسعه پایدار و حفظ منابع برای نسلهای بعدی، کاهش آلودگیهای زیست محیطی را که یکی از معضلات اصلی است، را در پی خواهد داشت. بانگاهی به فعالیتهای انجام شده در منطقه عسلویه درطول بیش از یک دهه مشاهده میشود که توسعه متوازنی درهمه بخشها دراین منطقه صورت نگرفته است. ورود صنعت به این منطقه پیامدهای مختلفی داشته است که درابعاد مختلف قابل تشخیص است.صنعتی که همراه با متعلقاتش هیچ سنخیتی با بستر و زمینه اجتماعی که درآن رشد کرده نداشته و به علاوه تلاش کافی هم برای پیونددادن زندگی جدید بازمینه سنتی از طریق توجه به توسعه محلی و منطقه ای نشده است. بنابراین در کنار ورود همه جانبه صنعت ومدرنیته همراهش، زندگی و اجتماع سنتی به حاشیه رانده شده و روز به روز مغلوبتر میشود. در واقع مغلوب بزرگ صنعت درمنطقه عسلویه توسعه پایدا ری ا ست که قریب به دودهه در صدر مباحث توسعه قرارگرفته و اکثر کشورهای جهان خود را ملزم به سیاست گزاری برای تحقق اآن میدانند در حالی که روند موجود درعسلویه به وضوح نشان میدهد این منطقه و پروژه ملی ما نه تنها درجهت توسعه پایدار حرکت نکرده بلکه با شدت و سرعت در جهت عکس آن است.
منبع: مجله گفتمان