اخیراً تغییر در اظهارات مقامات بسیاری از کشورهای غربی در سیاست هایشان در قبال موضوع به رسمیت شناختن کشور فلسطین افزایش یافته است.
یکی از اظهارات جدی درباره این پدیده جدید سیاسی از سوی (پدرو سانچز)، نخست وزیر اسپانیا است که در بیانیه مهمی که در آن بر علل سیاسی درگیری فلسطین و اسرائیل تاکید کرده مطرح شد. سانچز معتقد است که پایان دادن به جنگ بین اسرائیل و حماس بر اساس راهحل دو کشوری است. بر این اساس، وی معتقد است که دولت فلسطین باید به عنوان گامی که راه را برای «تشکیل کنفرانس صلح بینالمللی به رهبری اسپانیا» هموار میکند، به رسمیت شناخته شود. ” نخست وزیر اسپانیا با اشاره به اینکه بیش از 130 کشور ، کشور فلسطین را به رسمیت شناخته اند، گفت: «این در حالی است که ایالات متحده و برخی از کشورهای اتحادیه اروپا این کار را نکرده اند.» وی در ادامه این انتقاد تهدید کرد که در صورت عدم پذیرش اتحادیه اروپا،در این مرحله اسپانیا کشورفلسطین را به رسمیت خواهد شناخت.
دیوید کامرون، وزیر امور خارجه بریتانیا چند روز پیش در این زمینه اظهاراتی داشت که در آن اعلام کرد کشورش آماده به رسمیت شناختن کشور فلسطین است و این اقدام را به ایجاد یک “افق سیاسی برای فلسطینیان” مرتبط دانست.
اما تغییر بزرگ و بیسابقه از سوی ایالات متحده آمریکا صورت گرفت که همیشه با تشکیل دولت فلسطین مخالف بود، و با استفاده ازحق «وتو» خود برای جلوگیری از پذیرش فلسطین به عنوان یک کشور در سازمان ملل تلاش می کرد.
در همین چارچوب، ماتيو ميلر ، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا چهارشنبه گذشته در یک نشست خبری اعلام کرد که واشنگتن از تشکیل کشور فلسطین حمایت می کند و رسانه های آمریکایی گزارش دادند که آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه از وزارت مطبوعه اش خواسته است تا موضوع گزینههای سیاسی در مورد به رسمیت شناختن احتمالی یک کشور فلسطینی از سوی آمریکا و بینالملل، را بررسی و طرحی در این راستا ارائه کند. ، اما توضیحات میلر درباره بیانیه بلینکن، شناسایی یک کشور فلسطینی را به پایان جنگ غزه و «ضمانتهای امنیتی واقعی برای اسرائیل» مرتبط میکند.
علیرغم ماهیت کلی مثبت این روند غربی ، تفاوت های سیاسی بسیاری بین موضع روشن اسپانیا و مواضع بریتانیا و آمریکا وجود دارد. اظهارات سانچز مستقیماً به جنبه سیاسی مناقشه فلسطین با اسرائیل اشاره دارد، در شرایطی که روایت اسرائیل و سیاست های کشورهای غربی متحد آن بر مسئله امنیتی متمرکز شده است، زیرا فداییان فلسطینی در جنگ کنونی “حماس” با اسرائیل از سوی آمریکا و بریتانیا به عنوان یک سازمان تروریستی طبقه بندی شده و از آن به عنوان خرابکار یاد می شود.
اظهارات جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به وضوح این اختلافات را نشان می دهد.بعد از اینکه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، با رد قاطع دولت فلسطینی مواجه شد، بایدن الگویی را برای یک کشور فلسطینی خلع سلاح شده باشد، پیشنهاد میکند.
اظهارات جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، روشن می کند، که پس از رویارویی بنیامین نتانیاهو با وی و وزرای او که خواهان پرتاب بمب های اتمی بر فلسطینی ها و «خروج داوطلبانه» آنها از غزه است تا یک کشور فلسطینی « خلع سلاح شده»وجود داشته باشد ، این اختلافات را با وضوح بیشتر ی می توان لمس کرد.
بایدن برای حمایت از پیشنهاد خود خاطرنشان کرد که کشورهای عضوی در سازمان ملل وجود دارند که دارای ارتش نمی باشند، در واقع همینطور است، اما مطمئناً در مورد فلسطین و اسرائیل صدق نمی کند، کشورهایی که ارتش ندارند. مانند آندورا، میکرونزی و نائورو کشورهایی هستند که با اسپانیا، فرانسه و ایالات متحده آمریکا و استرالیا معاهدات دفاعی دارند یا با سیستمهای امنیتی منطقهای مرتبط هستند. اما درمورد فلسطین، صحبت های آمریکایی ها از “تضمین امنیتی واقعی برای اسرائیل” اصرار بر گسترش کنترل امنیتی کامل آن بر هر منطقه ای است که تحت حاکمیت فلسطینی هاست، به این معنی که اسرائیل هر زمان که بخواهد بدون رضایت فلسطینی ها می تواند به سرزمین های فلسطین حمله کند. ، چیزی که در مورد هیچ یک از کشورهای عضو سازمان ملل صدق نمی کند، رابطه اسرائیل و فلسطین یک معاهده امنیتی یا دفاعی منطقه ای نیست، بلکه یک رابطه اشغالگر و شهرک سازی است و در شرایط کنونی غزه نیز ، رابطه نسل کشی و پاکسازی قومی وجود دارد که دیوان دادگستری اروپا آن را به عنوان گرایش به نسل کشی توصیف کرده است. این بدیهی است که کشوری بدون حاکمیت، در معرض جنایت، تروریسم، نسل کشی و پاکسازی قومی قرارمی گیرد.