حل مساله حصر و آزادى زندانيان سياسى می تواند هم در پیشبرد امور داخلی و هم در امور خارجی کمک کننده به دولت باشد. سكوت و فراموشى نتيجه معكوسى خواهد داشت.
آيا براى موفقيت دولت در امور خارجی، فعلا بايد چنین مطالباتى نداشته باشیم؟
برخی می گویند ما باید فعلا چنین مطالبه ای نداشته باشیم تا دست دولت در امور خارجی باز باشد و در آن زمینه موفق بشود. باید گفت اتفاقا موفقیت خارجی دولت منوط به موفقیت داخلی است. مذاکره کنندگان خارجی می دانند که این دولت را چه طرز تفکری بر سر کار آورده و دولت با چه شعارهایی آمده است و چه هوادارانی دارد؛ اما اگر امروز دولت نتواند این هواداران را اقناع كرده و به عهد خویش وفا کند مذاکره کنندگان خارجی احساس خواهند كرد که دولت پشتوانه داخلی خود را از دست داده و در مذاکره اعتماد و احترام لازم را نخواهند داشت.
مضافا بر اینکه اگر امروز، این دولت نبود و حتی اگر تندروترین کاندیدا روی کار آمده بود، این مذاکرات ادامه پیدا می کرد. اگر چه ممکن است ادبیات این مذاکرات متفاوت می بود. یعنی اینگونه نیست که این دولت ابداع کننده و اختراع کننده مسیر مذاکرات باشد. بر سر کار آمدن این دولت و اجازه برای اینکه این دولت سر کار بیاید، مولود و محصول آن روند بود نه اینکه دولت، تولید کننده آن روند باشد. بنابراین دولتی که زاییده و نتیجه آن روند است و این روند همچنان ادامه پیدا خواهد کرد؛ نمی تواند به بهانه پیگیری اموری که او محصول آنهاست، سایر امور (یعنی آزادیهای زندانیان سیاسی و محصورین و ساير آزادیهای مصرح در قانون اساسی) را نادیده بگیرد.
آيا در سكوت و آرامش مساله حصر راحت تر حل می شود؟
اگر منظور از آرامش؛ که گفته می شود «در آرامش مسئله حصر راحت تر حل می شود»، نبودن اعتراضات خیابانی است؛ اتفاقا مدتی است که در ایران چنین آرامشی حاکم است. اما اگر منظور این است که کسی صحبت نکند و تقاضای آزادی نکند، اين منطقى نيست زيرا اگر اصرار بر مطالبات نباشد، مطالبات خود به در خانه نخواهد آمد. اصرار بر مطالبات است که ما را به آن نزدیک می کند.
اتفاقا دقيقا مساله بر عكس است يعنى شايد مساله حصر و به نتيجه نرسيدن آن به اين دليل باشد كه صداى اين مطالبات آنگونه كه بايستي فراگير شود نشد، اگر همراهان دولت روحانی همان گفتمان زمان انتخابات را با صدای رسا ادامه می دادند و اگر صداي اين مطالبات بلندتر و رساتر بود چه بسا زودتربه نتيجه مي رسيد.
اجراى حقوق اساسى مردم با طرح و تشدید مطالبات مردم، قابل انجام خواهد بود. یعنی اینطور نیست که اگر مردم سکوت کنند این کار در سکوت انجام بگیرد. اتفاقا تجربه سی و اندی ساله ج.ا نشان داده که گاهی آرامش و سکوت، مثل آرامش و سکوتی که در دهه 60 برقرار بود نتیجه عکس می دهد و ما شاهد فاجعه خواهیم بود. فاجعه در شرایطی اتفاق افتاد که ما دعوت می شدیم به آرامش و سکوت. به آسیب دیدگان آن فجایع گفته می شد که به خاطر مصالح انقلاب، به خاطر جنگ و… سکوت کنید. عده ای به خاطر مصلحت انقلاب، عده ای به خاطر ترس و عده ای به دلایل دیگر سکوت کردند. در آن سکوت و آرامش نه تنها فضای جامعه باز نشد بلکه فضای جامعه به سمت قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 پیش رفت.
علاوه بر منطق بشری، منطق دینی نیز همین را می گوید. در اینجا سکوت، با تفکرات دينی و سفارشات قرآن و نهج البلاغه نيز مغایر است. در قرآن آمده است برخی از افرادی که مورد ستم قرار گرفته شده بودند و به خود ستم کرده بودند هنگام جان کندن ملائکه به آنها می گویند این چه وضعی است؟ به خودتان بد کرده اید. آنها پاسخ می دهند ما مستضعف بودیم روی زمین مورد استضعاف قرار می گرفتیم و دیگران به ما ستم می کردند. ملائکه به آنها اعتراض می کنند که آیا شما نمی توانستید حرکتی کنید؟ زمین خدا بزرگ نبود؟ تا هجرت و حرکتی کنید؟ اینجا هجرت نشان از حرکت است. یعنی شما در برابر ستمی که به شما می شود حرکت کنید و آن ستم را برطرف کنید. اگر نمی توانید ستم را برطرف کنید لااقل نسبت به ستم، جاخالی بدهید. اگر نسبت به ستم، بى تفاوت باشيد و حرکتی از شما صورت نگیرد، در آن ستم شریک هستید. بنابراین، مطالبات باید با صدای رسا گفته و تصریح بشود. فردی که مطالباتش را مطرح نمی کند، فردی که کوچکترین حرکتی نمی کند، حتی در تعلیمات قرآنی، چنین انسان هایی محکوم شده اند.
«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا * إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً فَأُولَئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا» (نساء: 97 – 98).
علی (ع) در نهج البلاغه دقیقا به این نکته تصریح می کند که افرادی که به قدرت رسیدند به راحتی حق مستضعفین و افراد طبقه پایین جامعه را نمی دهند (مستضعف می تواند مستضعف در قدرت باشد يعنى كسي كه سهمى از قدرت ندارد)، مگر اینکه تلاش و جدیت و مطالبه کنند، حق جز با تلاش و کوشش به دست نمی آید: ذليل و ترسو ستم را از خود بازنمى دارد، و حق بدون تلاش به دست نمى آيد» لاَیَمْنَعُ الضَّیْمَ الذَّلِیلُ وَ لاَیُدْرَکُ الْحَقُّ إِلاّ بِالْجِدّ» (خطبه29 نهج البلاغه).
علی به مالك اشتر مى نويسد كه سخنگوى نيازمندان بايد بدون ترس ونگرانى ولكنت وترديد با توسخن بگويد «حَتّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِع»، و سپس جمله اى نقل مى كند و مى گويد «من اين جمله را بارها از رسول خدا شنيده ام كه هيچ امت و قومی به مقام قداست و رشد و ترقی نمیرسد مگر آنكه ضعيف در مقابل قوی بايستد و بدون آنكه زبانش به لكنت بيفتد، حق خود را مطالبه كند». فَاِنّى سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ (ص) يَقُولُ فى غَيْرِ مَوطِن: «لَنْ تُقَدَّسَ اُمَّةٌ لايُؤْخَذُ لِلضَّعيفِ فيها حَقُّهُ مِنَ الْقَوِىِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِع».
در زیارت نامه هایی که مربوط به عاشوراست، قرنها بعد، هنوزه نفرین می کنیم و بدگویی می کنیم از کسانی که حوادث عاشورا را شنیدند و سکوت کردند و با سكوتشان به تداوم ستم رضايت دادند. شاید برخي از آنها مى خواستند در جو آرامش داستان عاشورا خاتمه پیدا کند. اما سکوت آنها منجر به تداوم ستم بر شیعیان در طول تاریخ شد، لذا آنها هم مورد انتقاد قرار می گیرند.
بنابراین، اگر با منطق دانش سیاسی روز نگاه کنیم؛ دولتی می تواند مقتدرانه در مذاکرات خارجى اهداف خویش را پیش ببرد که پشتوانه مردمی و حمایت رای دهندگان را داشته باشد.
در گفتمان سیاسی داخلی نیز اگر این مطالبات مطرح نشود ممکن است ما به سمت یاس و دلسردی و فراموشی برویم. تجربه تاریخی نيز نشان می دهد که باید مطالبات را گفت و گفت و گفت. آنقدر گفت که این مطالبات همه گیر و فراگیر شود. منطق اسلامی؛ نهج البلاغه و قرآن هم همین رویه را تایید می کند که طرح مطالبه و خواسته حق باید دائمی و مداوم باشد تا به نتیجه برسد.
به قول مولوی: «سایهٔ حق بر سر بنده بود/ عاقبت جوینده یابنده بود
گفت پیغامبر که چون کوبی دری / عاقبت زان در برون آید سری
چون نشینی بر سر کوی کسی / عاقبت بینی تو هم روی کسی
چون ز چاهی میکنی هر روز خاک /عاقبت اندر رسی در آب پاک».
سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.