صدایی که می‌ماند!

« …صدای انعقاد نطفه‌ٔ معنی، و بسط ذهن مشترک عشق، صدا، صدا، صدا، تنها صداست که می‌ماند!» (فروغ)

موسیقی علمی و معنوی ایران، از زمان «موسیقی کبیر» فارابی تا کنون، «نیاندیشیده»‌ مانده و یا به‌نحو شایسته و بایسته مورد مهر و نظرورزی قرار نگرفته است. این سنت گرانقدر، همچون «صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن»، نیازمند نوزایی و بازاندیشی است. همان موسیقی‌ای که به تعبیر افلاطونی، به دل‌ها روح و به اندیشه بال می‌بخشد، و در نظر شوپنهاور، تجسم ذات جهان است و نغمه‌ای که جهان متن اوست، و به باور نیچه، زندگی، بدون موسیقی خطایی بیش نخواهد بود!
تجدد راستین اما، جز «ازسرگیری» سنت چیست؟ برای شروعی دیگر و آغازی نو، گام نخست، تصلب‌گشایی، واسازی، و زنگارزدایی از رسوب سده‌ها زوال و رکود و انحطاط است. نوآوری‌های استاد شجریان در ابداع سبک ارائه و ساختِ سازهای جدید و دانش و اشراف وی نسبت به تاریخچهٔ سنت موسیقیایی ملی نشانگر درک همین ضرورت و داشتن درد و دغدغهٔ نوزایش و پیرایش‌گری سنت است.
در زمانه و زمینه‌ای که صبح روز تعطیل نیز، در عید سعید غدیر، یعنی روز وصایت به پیروی از الگوی «عَبَر-مرد» و «انسان کامل»، باید با صدای گوش‌خراش «ضایعاتی خریداریم!» وانت‌های دوره‌گرد از خواب برخیزی، یعنی در سرزمینی که ضایعات بیش از اصل کالاها خریدار دارد، تشخیص بهترین(صدا)ها دشوار می‌نماید.
بر فراز همهٔ آلودگی‌های صوتی مسلط بر شهری در حال ساخت-و-ساز مدام، این امید اما همچنان در ما زنده است که «تنها صداست، که ذوب ذره‌های زمان خواهد شد»، و هر لحظهٔ آینده و در راه، باردار فریادهای رسا و شیوای گذشته خواهد بود.
چنانکه در فضای پسا-طلوع دههٔ شصت، یک صدا می‌توانست فرق داد و «بی‌داد» را فریاد ‌کند. و آن کدام صدا؟ یکی از چند صدای برتر جهان. صدایی از خراسان؛ سرزمین ایمان و آزادگی، سلحشوری و عرفان، که اینهمه در «اذان» استاد تبلور یافته بود.
داشتن استعداد طبیعی در هر سپهری، بهترین و عالی‌ترین بودن در هر رشته‌ای، اعم از هنر و ورزش، یا فنّ و دانش، موهبتی یزدانی است که برای ماندن در حافظهٔ تاریخی مردم کفایت نمی‌کند. زیبایی از سویی، در پویش استعلایی و برتری‌جویی خود، نیکی و درستی و راستی را نیز می‌طلبد. استقلال استاد در طول سالهای خلاقیت هنری نشان از بهره داشتن او تعهد اخلاقی و اجتماعی داشت.
و از دیگرسو، هر نمادی و ندایی نیازمند چشم و گوشی است که ارج‌اش‌را بشناسد، قدرش را بداند و آن راه گشوده را ادامه دهد. صدای استاد را پس از او خوشبختانه فرزندان برومندش، مژگان و همایون، پژواک اند.
آن صدا اما امروز ناخوش از مرارت و ملالت ایام است؛ آنان که «از سلاله‌ٔ درختان»اند را «تنفس هوای مانده ملول می‌کند!»
پس در زادروز این صدا، و در این « شب سکوت کویر»، خواهش و نیایش ما در جشن «بهترین‌(ها)»، جز این نیست ‌‌که باآرزوی شفا و بازیافت کامل سلامت او، ارج‌شناس و گوش‌سپار صدایی باشیم که همواره خواهد ماند:
«ﺑﺒﺎﺭ ﺍی ﺑﺎﺭﻭﻥ، ﺑﺒﺎﺭ! …ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﻋﺎﺷﻘﺎی ﺍﻳﻦ ﺩﻳﺎﺭ، ﺑﻪ ﺩﺍﻍ ﻋﺎﺷﻘﺎی بی‌ﻣﺰﺍﺭ…»

منبع: شرق

مطالب مرتبط

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

مطالب پربازدید

مقاله