شویینیسم به مکتب فکری اطلاق میشود که با نگاه وطنپرستی و قومپرستی افراطی و خاکگرایی کور، هرگونه اقدام کشور یا قوم خود بر علیه دیگران را مجاز میشمارد. این اصطلاح برگرفته از نام سرباز فرانسوی به نام نیکلا شوون است که در عهد ناپلئون بناپارت، هر حمله فرانسه به کشوری دیگر را تایید و ستایش میکرد ولو آنکه در چارچوب جاهطلبیهای غیر انسانی ناپلئون، از کشتهها پشتهها ساخته میشد و از رودهای خروشان خون قربانیان، اقیانوس سرخفام بهراه میافتاد.
بسیاری از جنگها از جمله حملههای ناپلئون (با هدف کشور گشایی) یا حمله هیتلر به کشورهای دیگر (با هدف سیطره نژاد آریایی و یهود ستیزی)، مغایر با موازین انسانی و اخلاقی و وطنگرایی انسانمدار بوده است. با وجود این، قدرت طلبی بیماروار، موجب بروز چنین جنگهایی و وطنپرستی کور بدون منطق، موجب حمایت سیاهیلشگرهای ابله از آنها شده است.
شووینیسم را به شکلهای دیگری نیز میتوان دید. در جایی که قومی یا اقلیتی خود را تنها قوم و اقلیت برگزیده خداوند میداند؛ در جایی که ملتی خود را سرور دیگران برایمثال در عرصهی هنر میداند:” هنر نزد ایرانیان است و بس”. این جمله یکی از مصادیق خودشیفتگی شووینیستی است که موجب غرور کاذب و دعاوی میانتهی میشود.
علی انصاریان، بازیکن سابق پرسپولیس و تیم ملی، افغانها را بهخاطر نوع گویششان که زاده شرایط جغرافیاییشان است و از قضا فارسی اصیل شیرین را برای ما تداعی میکند، به تمسخر میکشد آن هم در حین اجرای برنامهی تلویزیونی. هنوز اعتراضهای به حق جهانوطنان افغان به پایان نرسیده که اینبار جواد خیابانی دسته گل به آب میدهد و پیش از شروع بازی ایران و عمان، در توضیح فضای ورزشگاه میگوید:
“احتمال دارد (تماشاچیان) عمانیها بیشتر از ایرانیها باشند اما شور ایرانیها همیشه بیشتر بوده. همینطور شعور”.
چهرهی رسانهای یا فوتبالیست نامدار شدن، به معنای رسیدن به دنیایی متفاوت از سرباز فرانسوی، نیکلا شوون، نیست. گاهی خمیرمایهی وجودی برخی به گونهای شکل گرفته است که باید با وطنگرایی و قومپرستی کور، خاک به چشم دیگران بپاشند و به جای وصل روابط، آن را فصل کنند.