در تلالو،انقلاب روحانیت این فرصت بدست آوردتا بر موج نارضایتی ملی سوار شوند و هدایت انقلاب را درنبود نیروهای اصیل انقلاب بدست گیرند.در این مقطع بعضی از نیروهای ملی مذهبی به روحانیت اعتمادوفکر می کردند این قشر درد جامعه،ازادی واستقلال را دارند.این امر برمبنای شناخت از یک مدل ملی روحانیت قرار داشت.که همیشه درصدر امور وبا نیروهای ملی همراه و از تفکر آزاداندیش ونوگرایی درهر دو امر سیاست ومذهب برخوردار بود. وی کسی نبود جز پدر ملت وانقلابیون اصیل ایران سید محمود طالقانی از اصیلترین انقلابیون ومبارزان چهل سال اخیر ایران.
در آن مقطع سید محمود طالقانی بنوعی عمل نمود که تمامی انقلابیون به این نتیجه رسیده بودندکه روحانیت پا درمیدان گذاشته یک طالقانی دیگرند،وتمامی روحانیت به همین صورتند.به اعتقاد همه در آن مقطع روحانیت که وارد گود مبارزه شده بودند نواندیش ونوگرا هستند.
اما در تلالو پیروزی انقلاب تنها کسی که میدانست این تفکرنقض دارد، شخص اقای طالقانی بودکه به هنگام پیشنهاد مقام نخست وزیری به مهندس بازرگان بایشان توصیه نمودکه بعلت عهد شکنی این قشر قبول نکند.چرا که او زاده این قشر بود ومعارض عملکرد آنها وهیچکس بهتر از وی آنان را نمی شناخت.
البته تمامی مبارزین که روحانیت را همانند آقای طالقانی فرض کرده بودند نمی دانستند که آقای طالقانی اصلا از لحاظ شخصیتی وتفکر، روحانی به معنی آخوند نبوده وهمیشه از سوی قشر آخوند وحوزه بنام سید سیاسی معرفی میشد. حال با این خصوصیت تمامی مبارزین جوان با تاسی از پدر طالقانی روحانیت را مبارز فرض کرده بودند واین اشتباه استراتژیک همه بود که آقای طالقانی را نشناخته بودندکه اصلا ایشان درکسوت روحانی هستند اما آخوند نیستند و نباید قشر روحانیت را با وی فرض گرفت واین اشتباه همه بود.
بقول یکی از دوستان ملی مذهبی خدا رحمتش کند گفته بود همه ما فکر میکردیم روحانیت همگی همانند آقای طالقانی هستند اما نمی دانستیم که طالقانی آخوند نیست البته این فکر بیشتر در نزد قشر جوان مبارز آندوره بود وچه اشتباه بزرگی که با خصوصیات پدر طالقانی این تفکر بوجود آمد واعتمادی را ساخت وبر مبنای آن رهبری انقلاب به آنان سپرده شد.
آقای طالقانی روحانی بود که هیچ وقت اعمال تفکر وشخصیتش وی را به روحانیت به معنی آخوند وملا نچسباند.او سید سیاسی بود که از روحانیت فقط ملبس به آن بود وی از لحاظ تفکرهزاران کیلومتر از این قشر فاصله داشت همانطور که سید جمال الدین اسدآبادی داشت.
امروز سالگرد درگذشت این اسوه روشنگری ونواندیش دینی، اسلامی است کسی که خیل عظیمی از جوانان امثال من را به انقلاب نزدیک کرد وما را در دین خود بر مبنای نواندیشی راسخ و پایدار نمود،وبنا به عهدی که با وی بستند،هنوز هم به آن پایبندهستند. اما رحلت پدر طیف نواندیش مبارز دینی را واقعا یتیم وبی پشتوانه نمود که نمی دانست در آن عهد دیگر به کدام دیوارسترگی تکیه زند.اعمالی که در حق این طیف نواندیش از سوی پاسداران شب اعمال شد نشان بزرگی بود از این خلا،عظیم که از نبود ایشان حاصل گردید.
خداوند او را بیامرزد که همیشه نواندیش، نوگرا، احیاگر، و مبارزی بود که یک دم از فعالیت باز نایستاد تا دعوت حق را لبیک گفت و ما را با قرآن در صحنه تنها گذاشت.