إبراهيم نوار | مترجم علی سرداری

سه زلزله سیاسی و یک معضل تاریخی پیش روی آمریکا در خاورمیانه

سیاست آمریکا در خاورمیانه اکنون با یک معضل بزرگ بین دو انتخاب خروج و گزینه ماندن و تقویت حضور خود مواجه است.
برای آمریکا ماه گذشته پر از تحولات متلاطم بود که با دوراهی انتخاب بین آن ها همراه بود. حالا می توان گفت که شدت این معضل با بازتاب سه زلزله بزرگ سیاسی تشدید شده است.

اولین زلزله با ماهیت ژئواستراتژیک توسط خود ایالات متحده ایجاد شد، زلزله عقب نشینی تحقیرآمیز از افغانستان در ماه اوت 2021 پس از بیست سال اشغال و جنگ مداوم.
این زلزله همچنین با پایان عملیات رزمی در عراق پس از سال 2016 و کاهش نیرو در سوریه از سال 2018 به بعد نیز مرتبط است و یکی از مهم ترین پیامدهای آن این بود که خلأ نظامی گسترده و عمیقی را پشت سر گذاشت که روسیه، ترکیه، ایران و سازمان های افراطی مسلح، وفادار به هر یک از آن ها یا وابسته به آن ها، به سرعت برای پر کردن آن اقدام کردند.

دومین زلزله ،که ماهیت سیاسی داشت، توسط خود اسرائیل و با نتایج انتخابات عمومی سال گذشته و با به قدرت رسیدن صهیونیسم دینی افراطی در تل آویو در دسامبر رخ داد که منجر به جنگ داخلی سیاسی شد.
از سوی دیگر اسرائیلی‌ها و موج جدیدی از خشونت علیه فلسطینی‌ها به کار بردند و آن تأثیر منفی از خود در روابط دولت اسرائیل و دولت آمریکا به جا گذاشت.
این اختلاف  تا آنجا پیش رفت که وزیر امنیت اسرائیل گفت که کشورش دیگر ستاره پنجاه و یکم پرچم آمریکا نیست.
نخست وزیر همچنین از رد فشارهای آمریکا در خصوص این قانون که استقلال قوه قضاییه را تضعیف می کند آن را تحت کنترل دولت و اکثریت پارلمانی در کنست قرار می دهد، نیز خبر داد.
اگرچه اختلاف بر سر اصلاحات قضایی رابطه ائتلاف استراتژیک بین دو طرف را تضعیف نخواهد کرد، اما زمان وقوع این مناقشه تردیدهایی را در مورد ادعای واشنگتن مبنی بر رهبری اتحاد جهانی کشورهای دموکراتیک ایجاد می کند و همچنین نفوذ منطقه ای خود را دراین میانه تضعیف می کند، زیرا این اختلاف با پیامدهای منفی جدی بر حقوق ملی مردم فلسطین و رابطه واشنگتن با شرکای عرب خود و از جمله عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس مرتبط است.
استراتژی دفاع ملی ایالات متحده مبتنی بر دیدگاه بازدارندگی یکپارچه و رقابت بین اتحادها و نه بین کشورها است.

در مورد زلزله سوم، در پس معضل گزینه های آمریکا در خاورمیانه، زلزله ای سیاسی در ماهیت روابط بین المللی-منطقه ای است که توسط چین، روی داد که تنها کشوری در جهان است که نیت و توانایی آن را دارد که بتوانددر خاورمیانه وارد شود.
این روند بر اساس آن چه در «استراتژی دفاع ملی» آن آمده است که توسط دولت بایدن در اکتبر سال گذشته منتشر شد تا نظم جهانی را دوباره ترسیم کند.
ابتکار مورد حمایت چین و دعوت از عربستان سعودی و ایران برای از سرگیری روابط بین آن ها، معادلات توازن قوا را که واشنگتن به دنبال ایجاد آن در منطقه بود، با ایجاد دو محور درگیری در منطقه، یکی به ریاست ایران و متحدانش، برهم زد و دیگری به رهبری اسرائیل و ایالات متحده و کشورهای خلیج در پشت سر آن ها.
دیپلماسی چین در عمل توانست با ایجاد پل نزدیکی بین عربستان سعودی و ایران، پروژه آمریکا برای خاورمیانه را خدشه دار کند که در صورت موفقیت  آن می تواند منجر به مدیریت مناقشات بین آن ها از طریق مسالمت آمیز و نه جنگ حل شود و هم تل آویو و هم واشنگتن در سطح منطقه ای و جهانی با وجود دو محور برخوردی در منطقه  از آن سود می برند.
علاوه بر این، زلزله سیاسی ایجاد شده توسط چین، دریچه وسیعی را برای توسعه روابط نظامی و اقتصادی بین این کشور و کشورهای حاشیه خلیج فارس باز می کند.

اکنون واشنگتن چگونه  پاسخ خواهد داد؟
ماه گذشته نشانه‌هایی از هراس آمریکا در مورد پیامدهای منفی آنچه در خاورمیانه اتفاق می‌افتد، وجود داشت.
واشنگتن، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح ایالات متحده، ژنرال مارک میلی، وزیر دفاع وقت، لوید آستین را به منطقه اعزام کرد و پیش از آن ها از ابتدای سال جاری، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی از منطقه بازدید کردند.
مشاور امنیتی جیک سالیوان و نیروهای آمریکایی نیز در تعدادی از مانورهای نیروهای نظامی با اسرائیل و با کشورهای عربی به منظور اثبات حضور نظامی خود و اعتبار بخشیدن به این حضور به ویژه با تشدید فعالیت‌ها شرکت کردند. فرماندهی نظامی مرکزی، که امسال چهلمین سالگرد تأسیس آن (1983-2023) است.

در پی حمله پهپادها به پایگاه نظامی آمریکا در الحسکه (شمال شرق سوریه) که منجر به مجروح شدن 12 سرباز آمریکایی، کشته شدن یک پیمانکار آمریکایی و زخمی شدن یک نفر دیگر شد، دستور کار فرماندهی مرکزی نیز با عملیات نظامی واقعی علیه گروه های طرفدار ایران همراه بود و با همکاری اسرائیل با حمله به تأسیسات گروه های حامی ایران در 23 مارس به آن پاسخ داد.
هم چنین در حالی که فرماندهی نظامی آمریکا در خاورمیانه از نظر عملیاتی سرگرم مانورهای نظامی در دریای عرب و عملیات در شرق مدیترانه و سوریه بود، این فرماندهی، ژنرال مایکل کورلا، در واشنگتن مشغول ارائه شهادت به سنا بود. مجلس نمایندگان نیز در مقابل کمیته نیروهای مسلح مربوط به خود، با همراهی  فرماندهی ارتش آمریکا در آفریقا، ژنرال مایکل لنگلی، و مقامات ارشد وزارت دفاع، از جمله دکتر سلست والندر، دستیار وزیر دفاع در امور امنیت بین‌الملل؛ این شهادت‌ها در چارچوب چیزی است که ما می‌توانیم آن را «کمپین بازنگری و ارزیابی مجدد» نقش ایالات متحده و حضور نظامی آن در خاورمیانه، با توجه به عواقب سه زلزله ژئوپلیتیکی بزرگی که به آن اشاره کردیم، در نظر بگیریم.
شهادت ها و بحث هایی که در جلسات علنی در هر دو مجلس کنگره انجام شد، وضعیتی از سردرگمی شدید را در مورد برنامه آینده ایالات متحده در منطقه  رانشان می دهد.

شهادت دکتر والندر و ژنرال کورلا نشان می دهد که تناقض شدیدی بین مسئولیت های فرماندهی مرکزی مطابق با استراتژی دفاع ملی برای سال 2022 و توانمندی های نظامی موجود در آن وجود دارد.
بر اساس شهادت کورلا، اجرای مهمترین اولویت های نظامی موجود در استراتژی منطقه به فرماندهی نظامی مرکزی سپرده شده است. بر اساس شهادت والندر، آن اولویت ها به شرح زیر بود:

نخست، حفظ گزینه های نظامی معتبر برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای.
دوم، مبارزه با فعالیت های بی ثبات کننده ایران در منطقه.
سوم، گیج کردن سازمان های افراطی خشونت آمیز مانند القاعده و داعش در چارچوب تعهد به ادامه جنگ با تروریسم.
چهارم، تضمین آزادی دریانوردی از طریق خطوط دریایی بین المللی.
پنجم، همکاری با اسرائیل برای حفظ امنیت آن.
بر اساس استراتژی دفاع ملی، اگر چین دشمن اصلی آمریکا در سطح جهانی باشد، ایران این ویژگی را در منطقه کسب می کند.
از این رو قدرت حمله دیپلماتیکی که پکن با واشنگتن انجام داد تا عربستان سعودی را که هنوز به عنوان “شریک” آمریکا طبقه بندی می شود و ایران را که به عنوان دشمن طبقه بندی می گردد، به یکدیگر نزدیک کند.
در اینجا لازم به ذکر است که استراتژی دفاع ملی ایالات متحده بر اساس چشم انداز بازدارندگی یکپارچه و رقابت بین اتحادها و نه بین کشورها ساخته شده است، بنابراین موفقیت آن به توانایی های فردی ایالات متحده بستگی ندارد، بلکه بیشتر به ایجاد اتحادهای گسترده تر بستگی دارد. اما برای ایجاد اتحادهای گسترده تر با بیشترین تعداد کشورها علیه چین و روسیه است..

قرائت صورتجلسه علنی کمیته نیروهای مسلح در مجلس نمایندگان  رانشان می دهد ،که ژنرال کورلا از شکاف بین توانایی های نظامی و وظایف محول شده به فرماندهی مرکزی نظامی که ریاست آن را بر عهده دارد،ازطرفی ایشان از آن شکایت دارد. وی صراحتاً اعلام کرده است که درخواستی برای افزایش توانمندی نیروهای خود، چه در مورد تسلیحات متعارف مانند هواپیما و چه تسلیحات غیرسنتی مانند تجهیزات نظامی بدون سرنشین ارائه کرده است.
اگرچه کنگره و وزارت دفاع هنوز روند بررسی و ارزیابی مجدد نقش نظامی آمریکا در خاورمیانه را تکمیل نکرده است، اما در هفته آخر ماه گذشته تصمیماتی برای تقویت نقش فرماندهی مرکزی اتخاذ شد، وزارت دفاع تصمیم گرفت که ازهوا پیماهای تحاجمی از « A  – 10»، در این ماه به نیروی هوایی فرماندهی ملحق شوند که هواپیماهای تهاجمی کمتری نسبت به F-16 و F-15 هستند.
این فرماندهی همچنین دارای دو گردان ضد موشکی پاتریوت ارتش ایالات متحده است. سخنگوی رسمی فرماندهی مرکزی ارتش همچنین از باقی ماندن گروه رزمی نیروی دریایی آمریکا به سال 1979 و سه اتفاقی که دنیا را تغییر داد

 

منبع القدس العربی

مطالب مرتبط

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

مطالب پربازدید

مقاله