تصویر نخست از نرگس محمدی را خوب به خاطر دارم، سال هشتاد و نه بود که در بازداشتگاه بیماری اش تشدید شد. از آنزمان”بیماری”و”حبس”و”مادربودن” سه واژه ای بودند که عصاره زندگی او را شکل دادند.
در تصویر دوم علی و کیانای دوقلو را میبینید. دونوجوان امروز و دو کودک دیروز.ایندو از همان نخستین ماههای زندگیشان قربانی خشونت شدند. در دفعات مختلف شاهد بازداشت پدر و مادر و تفتیش نامهربانانه خانه شدند. هر بار غریبه هایی را دیدند که یکبار پدر و چندبار مادر را با خود بردند. آنها در همان ابتدا در گفتگوهای کودکانه در رویایشان آدمها را تقسیم بندی کردند. آدم خوبها پدر و مادربودند و آدم بدها همانها که آنها را بردند. این خاطرات هیچگاه از ذهن آنها پاک نمیشود هنوز هم ماهیت آن آدم بدها برایشان سوال هست. رنج نرگس محمدی فقط سرکوب آزادی اش نبود سلب حق مادر بودن هم بود. خشونتی که فرزندان متحمل شدند دهها برابر خشونت به نرگس محمدی است.اما هیچ کس جای مادر نیست تا رنج دوری از فرزند را تحمل کند.استبداد از آنجا که ماهیتش ضد همبستگی است خانه ها را ویران وخانواده ها را به فروپاشی می رساند. از سال نود،زندگی نرگس محمدی پیچیده تر شد چرا که به میل خود گزینه هجرت را نپذیرفت و با بچه ها خواست در ایران بماند.
آخرین تصویری که از او در ذهنم مانده همان خواندن شجاعانه دریغا شیرآهنکوه مردا ” بر تابوت هدی صابر بود در بهشت زهرا در یک فضای امنیتی ترسناک.نرگس محمدی شخصیت خاصی دارد که در تصویر سوم بارز است. سمج و سرسخت. او در سال نود و سه هم به خاطر فعالیت های حقوق بشری و منتقدانه اش بازداشت شد و بعدها مجموعا به شانزده سال زندان محکوم شد که ده سالش را باید تحمل میکرد. او در زندان هم سکوت نکرد. فرزندانش مجبور شدند به فرانسه بیایند. هجرت زندگی اش را پیچیده تر کرد. ممانعت تماس تلفنی با فرزندان شد ابزار شکنجه او. انتقال اخیرش به زندان زنجان برای وادار کردنش به سکوت بود. حالا از زندان زنجان نامه زده کرونا گرفته در اتاقی محبوس است. بدون امکانات و بدون حق اعطای مرخصی. گفته یک سال هست از شنیدن صدای فرزندانش محروم شده. حتی اجازه انتقال کتاب را سلب کرده اند. حتی به دستور وزارت اطلاعات و قوه قضائیه امکان خرید گوشت را همندارد.
استبداد تمام زندگی نرگس محمدی را هدف قرار داده. خانواده، فرزند، وطن، آزادی حتی حق خرید گوشت حتی حق شنیدن تلفنی صدای علی و کیانا.این نبرد یک اراده با یک ساختارست. تجربه میگوید باید بسیار نگران چنین نبردهایی بود. استبداد میخواهد با شکستن اراده نرگس بگوید کرونا اگر انسان را تنها تر میکند اما شما در ساختار ما بی پناه تر هم هستید.