علی سرداری

سخنی با برنده جایزه نوبل خانم نرگس محمدی

من در این نوشته بنا دارم به موضوع جایزه نوبل که به خانم نرگس محمدی داده شده است بپردازم اما پیش از آن به یک پیش درامد نیاز دارد که لازم است برای روشن شدن آن به دو موضوع اشاره کنم:

یک: به وجود آمدن اسرائیل در خاورمیانه به دست غرب بود وبا پشتیبانی آن ادامه یافته است ، ۷۵ سال پیش اسرائیل شکل گرفت وآن همراه گردید با قتل وکشتان فلسطنیان واخراج آنها از سرزمینی فلسطین تاریخی که آنها درهمه جای آن ساکن بودند ،هنگامی که اسرائیل تثبیت شد برخورد با فلسطین و فلسطنیان را به همان شیوه  ادامه داد ،از همه مهمتر دراین روند آمریکا وغرب همیشه پشتبان آن بودند وهستند.

فلسطینیان دراین مسیر نابرابر سعی کردند دردفاع از خود ازجنگ چریکی گرفته تا جنگهای رودررو،وکنشهای دبیلماسی  و سیاسی برای آزادی کشورشان ادامه دهند.اما با روندی که نمی توان آن را توصیف نمود،مواجه شدند ازجمله سپتامبر سیاه در اردن، وحمله شارون به لبنان واخراج سازمان آزادی بخش فلسطین ازآن کشور و تبعید به تونس که درآن کشورابو جهاد وابو ایازوابوهول که ازرهبران فلسطینی بودند را ترورکرد در همین راستا شارون قتل عام صبرا وشتیلا در لبنان را راه انداخت.

پس ازاین عملیات در اسرائیل جناح چپ روی کا رآمد مذاکرات با سازمان آزادی بخش فلسطین ودولت آن آغاز شد با نظارت آمریکا آن مذاکرات به بار نشست ومنجر به قرارداد اسلو گردید. این روند در ادامه با ترور رابین وروی کار آمدن جناح راست در جهت حذ ف قرار داد اسلو سمت و سو پیدا کرد . ودر نهایت به مسمومیت عرفات انجامید وسازمان آزادی بخش عملا از رده خارج گردید. اسرائیل به روند خود یعنی کشتار فلسطینیها واخراج آنها ادامه داد تا منجربه هفت اکتبر شد که در این نبرد تا کنون ۲۲۰۰۰ هزار کشته و۵۷۰۰۰هزارزخمی وتمامی غزه با بمبهای امریکایی ویران گردیده است  .

نقش اسرائیل درمنطقه آن بردو اساس استوار می باشد:

يک: وجود اسرائیل گره خورده به سیاست آمریکا وغرب وهمراه با آنها سیاستهایش را پیش می برد، ازهمه مهمتر درصورت خارج شدن آمریکا ازمنطقه به خاطردر گیری که با چین دارد، درآن صورت دارند زمینه اسرائیل را به عنوان حاکم منطقه مهیا می کنند.

دوم: اشغال گری وتصفیه نژادی ومهارمنطقه بر همان روالی که اززمان شکل گیریش وچود داشته  تامنطقه ازتوسعه ،رشد اقتصادی ،ِدموکراسی باز مانده و از همه مهمتر ادامه حاکمیت مستبدان منطقه به خاطر حضور اسرائیل ادامه می یابد.

از جانب دیگراین کشورنه به سازمان ملل ونه به نهادهای حقوق بشر ونه به هیچ نهاد بین المللی پاسخ گو نیست ازهمه مهمتراودراین منطقه برای هیچ کشوری حقی قائل نیست در نگاه ان این کشورها حق ندارند ازانرژی وتکنولوژی قدرتمند بهرهمند شوند تنها اسرائیل  است که می تواند ازهرچه دوست دارد ولازم میداند استفاده نماید.

دوم نهاد جایزه نوبل برنامه ،جهت وسیاست ویژه خود را دارد ونقش گردانندگان آن دراین چهارچوب وجهت دورمی زند.

این نهاد تجزیه طلبانی که می خواهند یک کشوربا سابقه تاریخی را تجزیه کنند، را به این جلسه دعوت می کنند.

در اینجا این پرسش پیش می آید که آیا این نهاد هنگامی که به یک فرانسوی ویا به یک اسپانیایی همین جایزه رامی دهد تجزیه طلبان آنها را نیز دعوت می کند؟ البته تا به حال در مورد این کشورها چنین موردی دیده شده است یا این کارد کرد مختص کشورهای غیر خودی می باشد.

اکنون جنگ اسرائیل علیه فلسطنیان ادامه دارد اکثریت نهادهای حقوقی بشری جهانی جنگ اسرائیل علیه فلسطنیان رامحکوم می کنند،ولی این نهاد به اصطلاح حامی صلح تا کنون در این مورد ساکت بوده است.

اما برخورد ایرانیان با نهاد جایزه نوبل را می توان درچهارطیف دید:

طیف یک: کارگذاران رژیم جمهوری اسلامی تنها در جهت تخریب نهاد جایزه نوبل هستند.

طیف دوم: پهلویها که همه چیز را برای خودشان می خواهند و در کل برای کسی سهمی قائل نیستند با این نگاه با اعطای جایزه نوبل به غیر آنها موافق نیستند.

طیف سوم: برای این نهاد یک حالت قدسی قایل هستند و به هرشکلی آن را درست می دانند کاری به سیاستهای وگرایشهای آن ندارند ونه نمی خواهند هم داشته باشند فقط ازآن تمجید می کنند و بس.

طیف چهار: اینها در تحلیلهاو نوشته های خود جایگاه این نهاد را بررسی کردند نکات ضعف وقوت آن را مورد تجزیه تحلیل قرار داده اند با این نگاه به ارزیابی آن پرداختند البته این شایان یاد آوری است که این نگاه در اقلیت قرار دارند.

هدف ازاین مقدمات این است که ما با رژیمی مواجه هستیم که به وهیچ وجه حقوق بشررا نه اینکه قبول ندارد بلکه ضد آن هم هست پس نمی توان از کنار آن رد شد وموضعی در مورد آن نگرفت.

با بیان این پیش نیاز اکنون سخنم را با برنده جایزه نوبل خانم محمدی مطرح می کنم ایشان به اتهام فعالیت درزمینه حقوق بشری دستگیر شده ودرزندان به سر می برندو همواره خود را یک فعال حقوق بشری می نامند من  امید وارم ایشان هرچه زوتر آزاد گردیده وبه خانواده خود ملحق شوند.

تعلق جایزه نوبل به خانم محمدی مصادف شدبا جنگ اسرائیل علیه فلسطنیان.  دراین روند اکثر نهادهای حقوق بشری به طورمستقیم اسرائیل رامحکوم کردند.در همین رابطه خانم محمدی اطلاعیه ای دادند و تنها خواستار آتش بس بدون اسم بردن ازمسببین آن شدند .بااین جهت گیری ایشان ،این پرسش پیش می اید  که اکثر حقوق بشریها این نسل کشی را محکوم کردند به جزنهاد جایزه نوبل ،و خانم محمدی نیز تنها خواستارآتس بس بدون موضوع گیری شدند.

اگر به گذشته محمدی نگاه کنیم جریانی که ایشان به آن تعلق داشت روی موضوع فلسطین همواره حساس بودند،از جریان موحدین که تقریبا در تمامی شمارهای نشریه خروش موحدین در دفاع از فلسطین درآن پررنگ است ،ویا به جریان ملی مذهبی ورهبران آن نظر کنیم مثل طلقانی، بازرگان وشریعتی اینها توجه ویژه ای به فلسطین داشتند وهمچیین درآثارآنها این روی کرد بسیارپرنگ می باشد ، من به یک مورد دیگری اشاره می کنم پیش از انقلاب پس من با دایی ایشان درزنجان نیز رفت آمد داشتم او هم طرفدارفلسطینیان ونزدیک به نهضت آزادی بود.با این مطالب دیگر بار جای برای خنثی برخورد کردن باقی نمی ماند،به دو دلیل یک جریانی که نرگس محمدی در ان بالیده و  دوم خود حوزه حقوق بشرکه  جهانی است واستثنا بردار نمی باشد،

پس خانم محمدی باید توضیح بدهند که چرا سعی کرده مانند نهاد جایزه نوبل برخورد نماید و حتا اسمی ازاسرائیل نبرد.در صورتی که اسرائیل برای منطقه تا به حال نقش بسیار منفی داشته است از جانب دیگر آن حکومت افزون بر قتل عام فلسطنیان ،حقوق بشر،دموکراسی ،آزادی و …  را نادیده گرفته بلکه آن را ازدرون خالی نموده است، شما باید بهتر از هر کسی بدانید حقوق بشرجهانی است نمی توان آن را تجزیه و تقسیم  کرد .برایعده ای خوب و برای عده ای دیگر بد باشد . نمیتوان ان را برای ایرانیها خوب دانست وبرای دیگران بود نبودش علی السویه.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله