ریشه‌های فرهنگی «النصر بالرعب» در جامعه‌ی ایرانی

یکی از عادات اجتماعی غیر انسانی و ضد دموکراتیک استفاده از استراتژی النصربالرعب است که ریشه در فرهنگ ما دارد. جلوگیری و کنترل این روش باید در فرهنگ و جامعه‌ی ایرانی نهادینه شود تا بتوانیم در سطوح متعدد اجتماعی از خانواده تا حکومت این سیاست را از بین ببریم.

النصربالرعب اگرچه شاید یک بحث فقهی است که به عنوان یک استراتژی ثبات حکومتی بازخوانی شده است، اما ریشه‌ای فرهنگی در تاریخ و جامعه‌ی ایرانی دارد.

دقت در روابط اجتماعی و معادلات و نامعادلاتی که بر این روابط حاکم‌اند، نشان می‌دهد که استفاده از النصربالرعب در تمام لایه‌های زیست فرهنگی و اجتماعی ایرانیان انجام می‌شود. در واقع النصربالرعب وجه منفی استراتژی کلان‌تر «تطمیع و تنبیه» یا چماق و هویچ است که در همه‌ی فرهنگ‌ها و مبتنی بر بینش‌های زورمدارانه دیده می شود.

اما آزادی و دموکراسی و قائل شدن کرامت برای انسان و نفی خشونت در روابط فردی و اجتماعی موجب می‌شود که این فرهنگ ریشه‌ای کم‌رنگ شده و به مرور رخت بربندد.

در ایران اما به هر علت یا دلیلی مبارزه با این فرهنگ به یک تلاش اجتماعی تبدیل نشده است و در همه‌ی سطوح و لایه‌های اجتماعی از خانواده تا حکومت قابل دیدن و خوانش است. در خانواده کودکان همیشه با این وجه النصربالرعب مواجه‌اند که؛ اگر چنین کنی یا نکی، بابات دعوات می‌کنه یا عمو می‌زندت یا لولو می‌خوردت یا …؛ والدین از همان ابتدا برای پیروزی بر کودک به منظور انجام دادن یا ندادن کاری از ابزار ذهنی النصربالرعب استفاده می‌کنند و با ترساندن کودک بر آنند که بر او پیروز شوند. محبت کردن به معنای مراقبت از کودک تا گرفتار دردسر نشود، از همان ابتدا با استراتژی النصربالرعب انجام می شود. در مراحل بعدی زیست و رشد انسان نیز این استراتژی چه در وجه دلسوزانه و چه در وجه سلطه‌گرانه‌ی آن حاکم است. از مهدکودک و مدرسه و دانشگاه تا محیط کار و زندگی استراتژی النصربالرعب، استراتژی غالب در روابط ما شده است.طبیعی است حکومتی که از چنین بستر فرهنگی و اجتماعی‌ای برآمده باشد، بیشترین استفاده را از ریشه‌های فرهنگی آن جامعه خواهد برد.

این به معنای تایید عمل‌کرد حکومت یا جلوگیری از نقد به آن نیست. بلکه تذکری است مبنی براین‌که کار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به منظور دست یافتن به ثبات سیاسی و اجتماعی مبتنی بر اصول آزادی و رعایت موازین دموکراسی باید درکنار و همراه هم انجام شوند. برای تغییر روش حکومت نیاز به تغییرات عمیق فرهنگی نیز هست.

توسعه‌ی متوازن یک بحث ذهنی و یک شعار دهن پرکن صرف نیست. این شعار و پیشنهاد ریشه در بررسی‌های تاریخی و فرهنگی جامعه‌ی ایرانی دارد.

رعایت حقوق انسانی و شهروندی تنها انتظاری سیاسی نیست که از حکومت و حاکمان بخواهیم آن را مراعات کنند. یکی از ملازمات گذار به جامعه‌ی مدنی است که اکثر اعضای اجتماع باید آن را رعایت و در تجارب روزمره‌ی زندگی خویش مکررش کنند.

برای رسیدن به زیستی مبتنی بر حقوق اولیه‌ی انسانی، لازم است که ریشه‌های فرهنگی مغایر با چنین زیستی را شناسایی و به نقد کشیم. یکی از عادات اجتماعی غیر انسانی و ضد دموکراتیک استفاده از استراتژی النصربالرعب است که ریشه در فرهنگ ما دارد. جلوگیری و کنترل این روش باید در فرهنگ و جامعه‌ی ایرانی نهادینه شود تا بتوانیم در سطوح متعدد اجتماعی از خانواده تا حکومت این سیاست را از بین ببریم.

سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله