دکتر یزدی تلاش کرده به خاتمی این نکته را بگوید که جایگاه بین المللی و داخلی او مسئولیت وی را سنگین کرده و رئیس جمهور سابق باید در برابر این مسئولیت ها پاسخ گو باشد.
«لازم است تا ضمن ارزیابی کلی اختلافات گذشته، موارد اختلافی نیز به ملت شریف و ستمدیده ایران یادآوری شود تا هم موجبات برخورداری از یک تجربه تاریخی پدید آید و هم اعتماد میان ملت و رهبران سیاسی جامعه فزونی یابد.»
این جملات از طرف دکتر یزدی خطاب به سید محمد خاتمی است. دکتر ابراهیم یزدی دقیق می نویسد و برای هر نوشته اش منظوری دارد. نامه او به سید محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین کشورمان که به مناسبت سالگرد مشروطه نوشته و هفته پیش منتشر شد دارای چنین خصوصیتی است.
به نظر می رسد این نامه از چند ویژگی قابل تامل برخوردار است:
نخست همانگونه که در ابتدای متن اشاره شده این نامه یک یادآوری تاریخی است. نقد گذشته است و بیدار باش برای مبتلا نشدن به درد فراموشی. اما این نقد با نقدهایی که معمولا از دهه شصت و حوادث اوایل انقلاب صورت می گیرد تفاوت بنیادین دارد. ادبیات این نقد از طرفی، عاری از هر گونه کینه و انتقام ورزی است. نوع نگاه مدنی و مبتنی بر استدلال ها و استنادهای تاریخی قابل توجه است.جالب است که دکتر یزدی در این نقد ناظر بی طرف هم نیست. او هم از بازیگران انقلاب اسلامی و سال های نخست انقلاب بوده و هم به عنوان وزیر خارجه دولت موقت فعالیت کرده است. همان شعارهایی که او و دوستانش در نخستین سال های انقلاب سر دادند را امروز منتقدان دیروزشان سر می دهند. انزوا، خانه نشینی، توهین و افترا و برچسب زدن اتهامات فراوان در سال های پر التهاب اوایل انقلاب در نظر دکتر یزدی نه توجیهی برای انتقام گیری است و نه اصولا مفید و کارآمد است. پس زبان دکتر یزدی انتقادی است اما نیش نمی زند. از ادبیاتش نه ردی از کینه پیداست نه مچ گیری .صرفا یادآوری شرایطی خطیر است و تکرار تجربه هایی که او را آزار می دهند.
از طرف دیگر این نقد نوعی سرپوش گذاشتن بر وقایع گذشته و رد شدن سرسری از آنها هم نیست. دکتر یزدی برای آموختن درس از تاریخ خواستار تفکیک اختلافات سال های نخست انقلاب است. یعنی مشخص شدن دو روش در سال های نخست، روشی که تغییرات را گام به گام و تدریجی می خواست و روشی که به بهانه انقلاب خشونت و حذف رقیب را پایه گذاری کرد. تاکید وی نیز بر نه کوبیدن بر طبل حقانیت مواضع بلکه درس گرفتن از گذشته است. به همین دلیل او از تکرار تاریخ از مشروطه تا کنون گلایه می کند که چگونه ایرانی ها همچنان در تحقق شعارهای ابتدایی خود مانده اند.
اما نکته دوم اینکه این نقد صرفا بازخوانی تاریخ نیست. بلکه مدخلی برای ورود به بحران های ایران براندازی است که امروز کشور را فرا گرفته، جایی که میانه رو ها میدان بازی را از دست داده اند و کنشگران جامعه مدنی به حاشیه رفته اند و به همین خاطر دکتر یزدی هشدار می دهد:« پیامد تداوم وضع حاضر و عدم چاره اندیشی به موقع، به مراتب فراتر از مساله حیات نظام جمهوری اسلامی است. تمامیت ارضی کشور، حفظ وحدت ملی و تداوم اعتبار باورهای اصیل و مترقی اسلامی، در گرو خروج با تدبیر از بحرانهای پیش روست. »
کاهش شدید ارزش پول ملی و بحران اقتصادی ، انسداد سیاسی حاکم بر کشور و نفوذ هر چه بیشتر نظامیان در تمام عرصه ها،تعمیق بحران های اجتماعی ، کاهش اعتماد عمومی و حاکم شدن فضای یاس و افسردگی به همراه تورم و گرانی کمر شکن و بیکاری هزاران نفر از کارگران کشور و بن بست در پرونده هسته ای و بالا بودن شبح جنگ و تحریم فلج کننده بر ایران دکتر یزدی را وادار کرده در نامه خود نسبت به هر گونه انفعال و ناامیدی هشدار دهد و تصریح کند:« اما تجربه بیش از شصت سال فعالیت و حضور در عرصه سیاست، حکم میکند که باور داشته و بر ترویج این باور بکوشم که دلسوزان و علاقمندان به ایران و اسلام، در شرایط کنونی مجاز به تعلل، سکوت، انفعال و خدای ناکرده یاس و ناامیدی نیستند. پاسخ گویی مسوولانه به بحرانهای عدیدهای که امروزه وطن و ملت ما با آنها در عرصه داخلی و بین المللی روبرو هستند، بر عهده هر ایرانی و از جمله ما که در تاسیس و مدیریت این نظام نقش داشتهایم قرار دارد.»
دکتر یزدی در این نامه تلاش کرده از سید محمد خاتمی بخواهد تحرک بیشتری در عرصه سیاسی کشور از خود به خرج دهد . شاید این تفسیر از متن این نامه استنباط شود که صرف تعیین شروط برای انتخابات و اظهار نظرهای گاه به گاه از افرادی مانند خاتمی سلب مسئولیت نمی کند و با توجه به شرایط ویژه کشور تحرک فعالان سیاسی و علاقه مندان به حفظ ایران نه تها ضروری بلکه تکلیف است. بر همین اساس وی بر مشی همیشگی خود یعنی اصلاحات تدریجی و گام به گام اما همراه با استقامت و سماجت در پیگیری مطالبات و خواسته ها تاکید کرده و تغییر در ساختار حقیقی که همان تغییر در موازنه نیروهای اجتماعی است را بهترین خط مشی می داند. وی مانند گذشته بر نفی شعارهای خارج از توان اجتماعی تاکید میکند. البته به نظر می رسد در این نامه دکتر یزدی تلاش کرده است که این نکته را گوشزد کند حرکت اصلاحی تدریجی مترادف با انفعال و نظاره نشستن تحولات ویرانگری که کیان ایران را در معرض خطر قرار داده است نیست و این شرایط نیز راهبرد خاص خود را می طلبد. به خصوص اینکه امروز عده ای تلاش می کنند هر گونه انفعال و سکوت را با میانه روی مترادف کنند.
نکته سوم در این نامه تاکید دکتر یزدی بر شرایط حساس داخلی و بین المللی است. وی در جایی از نامه خود تصریح می کند:« من با تحلیل هر رویدادی بر اساس «تئوری توطئه» موافق نیستم. در بسیاری از موارد ما فرافکنی میکنیم. اشتباهات و کاستیها و انحرافات خود را نمیبینیم و مسئولیت خود را در ناکامیها به عوامل خارجی نسبت میدهیم. اما در عین حال، بیتوجهی به مسائل پیچیده سیاسی در مناسبات بین المللی جهان معاصر را هم، نوعی ساده اندیشی میدانم . بررسی انقلابهای مردمی در کشورهای مختلف جهان نشان میدهد که قدرتهای خارجی ذیربط و ذینفع در مقابله با انقلابات مردمی سه طرح راهبردی یا سه سناریو را به اجرا میگذارند که عبارتند از: ۱- ناآرامی، آشوب و شورشهای داخلی، ۲- حمله نظامی از بیرون و ۳- نفوذ خزنده در سطوح مختلف حاکمیت جدید».
یزدی وعده داده است در نوشته بعدی در مورد این سه سناریو و وضعیت خاص کشور توضیح دهد . وی از نخستین کسانی بود که بعد از صحبت های تحریک آمیز احمدی نژاد در مورد هولوکاست نسبت به این مواضع که به نوعی در خدمت منافع اسرائیل قرار گرفت هشدار داد. وی حتی در همان زمان که احمدی نژاد با شور و حرارتی خاص اسرائیل را در موضع مظلوم قرار داد و غرب را علیه ایران بسیج کرد با استناد به دو نمونه تاریخی در مصر و سوریه نشان داد چگونه بیان این مواضع تحریک آمیز به منافع این دو کشور در برابر اسرائیل ضربه جدی وارد کرد. به خصوص داستان جنگ شش روزه و تاجر فرانسوی یهودی الاصلی که به واسطه بیان سخنان ضد اسرائیلی در دستگاه حکومتی جمال عبدالناصر نفوذ کرده بود و مورد اشاره یزدی قرار گرفته بود. وی تلاش کرد با این یادآوری تاریخی ثابت کند چگونه بیان مواضع تند ضد اسرائیلی می تواند منافع این رژیم را تامین کند.
روی سخن این اشارات تاریخی دکتر یزدی به حاکمیت بود که گول ظاهر سخنان ضد هولوکاست احمدی نژاد را نخورند که در پس پرده این سخنان نوعی خدمتی خواسته یا ناخواسته به منافع اسرائیل نهفته است. با گذشت هفت سال از دوران ریاست محمود احمدی نژاد بر دولت ثابت شد مواضع تند احساسی علیه اسرائیل و غرب نه تنها پرونده هسته ای ایران را در دور تند خود قرار داد و اکنون ایران را به مرز تحریم های فلج کننده رسانده بلکه راست افرطی در اسرائیل را نیز تقویت کرد و امروز این راست افراطی به یکی از متغیرهای اصلی در پرونده هسته ای ایران تبدیل شده است. با تهدیدهای اسرائیل گزینه باخت-باخت برای جهوری اسلامی رقم خورده و اکنون ایران مجبور است از میان گزینه های جنگ و تحریم فلج کننده یکی را انتخاب کند. در غیر این صورت نوشیدن جام زهر یعنی دادن امتیازهای بی شمار به غربی ها وپذیرفتن هزینه های سنگین بی حاصلی است که در طول ده سال اخیر به ملت ایران تحمیل شده است.
پایان نامه نیز تذکری دیگر دارد. یزدی تلاش کرده به خاتمی این نکته را بگوید که جایگاه بین المللی و داخلی او مسئولیت وی را سنگین کرده و رئیس جمهور سابق باید در برابر این مسئولیت ها پاسخ گو باشد. به همین دلیل تاکید کرده:« امیدوارم در پرتو مسئولیت پذیری جنابعالی که پایبندی خود را در شرایط دشوار نیز به اثبات رسانیدهاید و توجه به جایگاهی که در افکار عمومی ایران و جهان برخوردارید، بتوانید نقش آفرینی کرده و به نیازهای این جامعه و تکالیف ملی و اسلامی خود پاسخ گو باشید».
سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاههای گوناگون است.