از بدو تولد به ما گفته می شود که اسرائیل نیرویی شکست ناپذیر است و داستان از این طریق آغاز می شود.
مرکاوا شکست ناپذیر است، فلاخن داوود، خدای جنگ است و سلاح تاوور هرگز هدف را از دست نمی دهد، توپخانه همه چیز را نابود می کند، کشتی های جنگی دریاها را کنترل می کنند و مهم تر از همه، 80 کلاهک هسته ای ما را مسخره می کنند و از مرزهای اسرائیل محافظت می شود، از آسمان آن محافظت می شود، متحدانش از اسرائیل محافظت می کنند، اسرائیلی ها در حالی که یک شهروند عرب در آرامش می خوابند، هر روز در حال ساختن یک دولت شکست ناپذیر، و ارتش شکست ناپذیر هستند و این ادعا دروغ، دروغ، دروغ است.
اما سپس ناگهان از میان کوههای صعده، موشک «فلسطین 2» که توسط انصارالله پرتاب شد، بهطور مستقیم به سمت هدف خود پرواز میکند و آژیرهای حمله هوایی در تلآویو به صدا در میآیند.
رسانههای اسرائیلی اعلام میکنند که همه چیز تحت کنترل است، اما حقیقت این است که موشک به طور مستقیم به ذهن اسرائیل اصابت کرده است. البته که یک دولت شکست ناپذیر نیز همیشه در پناهگاه هایش فرو می ریزد.
آقای عبدالملک الحوثی ظاهر می شود و با آرامش همیشگی خود اعلام می کند: شما تنها نیستید.
اما آیا می دانید قوی ترین سلاح در یمن چیست؟
آن اراده یمن بزرگ است در یک قدمی دشمن و در بیروت تیمی از لبنانی ها مشغول محاصره حزب الله هستند. دشمن روشن است: اسرائیل نیست. حریف واقعی آن ها در حومه شهر است: حومه سربلندی و مقاومت و آیا مردمی را دیده اید که وطن خود را با دست خود سلاخی کنند و از حاکمیت صحبت کنند؟
آن را به دست دشمن بسپاریم و صفحه ها را پر از سروصدا درباره حاکمیت کنیم؟ به مناطق آن ها در لبنان بروید، متوجه خواهید شد که آن ها حاکمیت را می فروشند و آن اراده مال یمن بزرگ است!
نخست وزیر نواف سلام اکنون در حال ایراد سخنرانی است.در مورد حاکمیت؟ شاید این بار با لهجه مصری. چرا مصری؟
صدایش بلند می شود که شعار می دهد: ارتش، مردم، مقاومت و فکر نمی کنم این شعار اذیتش کند و یا از ناراحتی دشمن می ترسد؟ پس چیز جدیدی نیست یک سیاستمدار دیگر ارتش را به مقابله با مقاومت فرا می خواند.
چیز جدیدی هم نیست و خواننده عزیز می دانید که مقاومت را متهم به نابودی لبنان میکنند؟ آن ها هیچ چیز مذموم را در اسرائیل نمی بینند. اسرائیل غزه را نابود کرد و هزاران تن موشک به بیروت و جنوب لبنان پرتاب کرد اما مشکل همیشه مقاومت و راه حل آن ها ساده است.
او دوست دارد اسلحه مقاومت را بکشد. آیا شما به این اعتقاد دارید؟ آن ها به شما می گویند: بگذارید مقاومت سلاحش را تسلیم کند تا دشمن ناراحت نشود و ضربه بزند؛ پس همین؟!
اما در سواحل سوریه، قتل عام همچنان ادامه دارد. احمد الشرع چاقوی خود را بالا می گیرد و فرقی بین فرقه و مذهب نمی گذارد. او برای خود هزاران توجیه مشروع می دهد و متون قوانین بین المللی را وسیله قرار می دهد و این چیز جدیدی نیست. ما هر روز ده ها قربانی می شماریم و این نیز چیز جدیدی نیست.
قبرها پر می شوند، دوربین ها دوباره از ورود منع می شوند، تصاویر ناپدید می شوند و خون باقی می ماند و اکنون مردم سوریه واقعاً مرحله جدیدی از زندگی خود را آغاز کرده اند، مرحله ای از فاجعه انسانی، قتل عام، دستگیری های غیرقانونی و ناپدید شدن اجباری!
تظاهرات در پایتخت های اروپایی اما ادامه دارد و معترضان هر هفته بنرها را برافراشتند، فریاد می زنند، می دانند که مردمشان در آنجا سلاخی می شوند، متوجه می شوند که هیچ کس گوش نمی دهد.
سپس راهپیمایی ها تمام می شود، همه می روند و قتلگاه باقی می ماند. برخی از مردم تعجب میکنند که آیا این اعتراضات ارزشی دارد؟ اما شما می دانید که قتل عام های دیگری در سراسر جهان وجود دارد، تخلفات دیگر، اعتراضات دیگر و در نهایت چیزی تغییر نمی کند.
اما در غزه چیز جدیدی در جریان نیست. نتانیاهو به نسل کشی ادامه می دهد. او توافق آتشبس را هر طور که بخواهد نقض می کند. کابینه وی به ایجاد دفتری برای مهاجرت داوطلبانه ساکنان غزه رأی می دهد.
آیا او واقعا فکر می کند که فلسطینی کیفش را برمی دارد و از محبت اشغالگر و شهرک نشین بلوند تشکر می کند و می رود؟ مردم غزه از گرسنگی، تشنگی، درد و سرما می میرند و همه ما منتظر تصمیمی هستیم که گذرگاه را باز کنیم و به کمک های بشردوستانه اجازه بدهیم و هیچ چیز جدیدی وجود ندارد.
در این میان اسرائیلی ها می پرسند: آیا ما با نخست وزیر خود روبه رو هستیم؟ آیا ما با یک گانگستر یا دیکتاتور روبه رو هستیم که مردم خود را حذف می کند؟ یک گانگستر را می توان دستگیر کرد، می توان او را حذف کرد، می توان با او مذاکره کرد. اما دیکتاتور چطور؟
صبر کنید، آیا حتی مجاز هستیم او را دیکتاتور خطاب کنیم؟
گویا خطر نه از موشک های غزه متوجه ما می شود نه از جانب حزب الله و نه از حوثی ها و یوسی ورتر، تحلیلگر سیاسی در هآرتس مقاله خود را اینگونه باز کرد.
در داخل موجودیت اسرائیل، نتانیاهو در بحران است و این مساله جدیدی نیست. تظاهرات علیه او و همچنین پرونده های حقوقی افزایش یافته است.
رویدادهای اخیر این احساس را در بین اسرائیلی ها تقویت کرده که آن ها بی دفاع هستند و هیچ چاره ای جز صدور حکم دادگاه عالی برای برکناری نتانیاهو به دلیل ناتوانی ندارند؛ ناتوانی در انجام وظایف خود، ناتوانی در کنترل شهوت قدرت.
از سوی دیگر هزاران نفر در خیابان ها هستند و اردوغان فقط صدای این را می شنود که اقتصاد در بحران است. سلطان به صحبت های خود در مورد شکوه های خلافت و نقشه عثمانی ادامه می دهد و آیا جرقه است؟ یا انفجار بزرگ است؟
سقوط این رژیم موضوع زمان است اما اردوغان چگونه سقوط آن را به تعویق می اندازد و این بار با کدام کارت بازی خواهد کرد؟
خلیج فارس اما او را نمی خواهد. عربستان سعودی نیز روسیه در سوریه خنجر زد.
ایران نیز کشتار محیط زیست خود را فراموش نمی کند. آمریکا درحال نبرد با لابی جهانی شدن است وترامپ به آنکارا اهمیت نمی دهد و به شدت از دست اردوغان عصبانی است.
ترکیه در میانه زمین لرزه ای است که تاثیر خود را بر موازنه های جهانی خواهد گذاشت آن هم در وضعیتی که هرج و مرج جهانی وجود دارد، و هرج و مرج منطقه ای نیز در جریان است و تغییرات مداوم، جغرافیایی که در حال برچیده شدن و جمع آوری مجدد نیز اکنون وجود دارد و چیز جدیدی نیست، مطمئن باشید!
الان به ترکیه رسیدیم و اقتدار تحت کنترل اسلام سیاسی عملگرا و به ویژه اسلام نئولیبرال در این کشور وجود دارد. این اقتدار شعار دفاع از آرمان های امت اسلامی، فلسطین و بیت المقدس را مطرح می کند، اما آن را با روابط راهبردی با غرب و حتی با اسرائیل، برای تامین منافع خود متعادل می کند و این اسلام سیاسی که راه رسیدن به قدرت خود را از صندوق های رای می داند، آن را رها نمی کند و این همان رفتن به جنگ داخلی است!
هزاران نفر در خیابان ها اردوغان فقط صدای خودش را می شنود. اقتصاد در بحران است و سلطان همچنان از افتخارات خلافت و نقشه عثمانی صحبت می کند و آیا این جرقه است؟ یا انفجار بزرگ؟ ما اینجا گیر کرده ایم و آن ها را تماشا می کنیم، به زندگی خود ادامه می دهیم، سیگار می کشیم، گریه می کنیم و می خندیم و باز این چیز جدیدی نیست!
همین صحنه ده ها بار تکرار شده است:
در تل آویو، آژیرها ناله می کنند؛ در بیروت، حاکمیت و سلاح جولان می دهد و در دمشق، فهرست جدیدی از قربانیان وجود دارد؛ و در غزه، نسل کشی و محاصره در جریان است و در آنکارا، سلطان سخنرانی می کند.
خاورمیانه بدون تغییر است و هر روز در حاشیه زندگی می کند. کسی که امروز ذبح نمی کند، فردا نوبت خود را می کشد.
در این خاورمیانه، مرگ یک رویداد نیست، بلکه تنها وجه ثابت است.
*استاد دانشگاه، پژوهشگر روابط بین الملل و حقوق بین الملل حقوق بشر – پاریس
منبع: رای الیوم