دانشجوی بوروکرات یا مدنی؟

دانشجوی بوروکرات که می تواند دانشجوی مدنی شود. نباید تعجب کرد که از گِل نسل اول و از خمیر نسل دوم، نسل سومی برآید که شباهتی به دو نسل قبل ندارد. نه آرمان گرا است، نه حوصله اندیشه ورزی و بلند خواهی و بحث نظری دارد. این نسل را می توان “دانشجوی بوروکرات” نامید که ویژگی های خود را دارد.

این ویژگی ها چیست؟

۱- این نسل را شوق زندگی است و از هزینه دادن پرهیز دارد.

۲- به آینده شغلی خود می اندیشید. دانشگاه برای او محل سرمایه گذاری است تا از آنجا وارد بازار کار شود.

۳-دارای شخصیت شهروندی است و خود را صاحب حق و زندگی می داند، و دوست دارد این حق را با کمترین هزینه به دست آورد.

۴- با جهان آشنا است و این آشنایی در او هم توقع و هم آگاهی ایجاد کرده است.

۵- توان انعطاف فراوان دارد تا زندگی بهتری بکند و لذا با هیچ نظامی سیاسی پیمان عقیدتی نمی بندد.

۶- این نسل را باید از منظر زندگی به سیاست علاقه مند کرد، نه با فلسفه، نه با آرمان بلند.

این ویژگی ها یک تهدید است، چرا که به ظاهر به تفکر و آرمان چندان توجه ندارد. اما به راستی تهدید را می توان به فرصت تبدیل کرد. چرا که دو نسل قبلی در عمل دستاوردی ملموس برای زندگی آنان در پی نداشته است. تجربه نسل اول داغ بوده اما بعد یخ زده است. هیجان ایجاد کرده اما بعد افسرد گی در پی داشته است. نسل دوم هم فکر ایجاد کرده اما بعد به دلیل انتزاعی بودن فراموش شده است. اما چرا فرصت است ؟ برای اینکه این ویژگی می تواند، دانشجوی امروزی را به سیاست از منظر زندگی و شغل آینده به سیاست نزدیک کند. این نوع نزدیکی به زندگی بعد از دانشگاه پایدار و معنی دار است و رابطه دانشجوی بوروکرات را باسیاست عینی و واجب می سازد؛ چون به آینده وی مربوط می شود، در نتیجه تلاش خواهد کرد که به دلیل ربط سیاست به نان شب اش به سیاست علاقه مند شود، منتها از منظر زندگی. اما این رابطه بستر مناسب وکانال می خواهد. اما کدام کانال کدام؟

-دانشجو بعد از دانشگاه سه عرصه زیست دارد که عبارتند از : زیست مدنی و اجتماعی، زیست خصوصی، زیست سیاسی.

حال چگونه می شود بین این سه عرصه رابطه برقرار کرد و از ویژگی این نسل دانشجویی فرصتی ساخت تا هم خود و هم جامعه هم از این فرصت بهره مند شود؟

دانشجو در دانشگاه باید بیاموزد یا بهتر است بیاموزد که زندگی واقعی وی بیرون از دانشگاه شروع می شود. او باید بیاموزد که سیاست به نان شب وی مربوط می شود و هر تصمیم سیاسی حکومت بر تمام روابط زندگی او، از رابطه عاطفی و جنسی و اخلاقی و اجتماعی و حتی موقعیت خانوادگی و شغلی وی تاثیر می گذارد. در دو نسل گذشته سیاست این گونه به دانشجو آموزش داده نشده بود چرا که روشنفکران نظریه پرداز این گونه با دانشجو سخن نمی گفتند و حکومت هم به دنبال آموزش دانشجو از منظر سیاسی به مثابه زندگی یا بخشی از زندگی نبود. اما واقعیت آن است که سیاست چون هوا انسان را محاصره و آن سان نفوذ می کند که وجود آن را در زندگی فراموش می کنیم. در این مورد انسان حق دارد که از مسائل زمخت و سخت فرار کند، اما اگر از راه مناسب با آن تماس برقرار کند می تواند از زمختی و خشونت آن بکاهد. اما آن راه چیست؟ این همانا ورود به سیاست از منظر زیست مدنی و صنفی یا ورود به امر سیاست از منظر نان شب است.

اما یستر حضور در امر سیاسی به مثابه نان شب چه می تواند باشد؟ در وهله اول باید روشن ساخت که سیاست به مثابه شغل یا سیاست به مثابه مبارزه، امری است که همه به دنبال آن نمی روند، در نتیجه امر سیاست و سیاسی شدن مربوط به افرادی خاص است.

اما چون اکثریت مردم به سیاست مربوط هستند، تحقق چنین سیاست ورزی از منظر زیست مدنی و صنفی محقق می شود.

لذا نهاد مدنی، چه اجتماعی و چه صنفی، ضرورت شکل گیری دارد و دانشجو با عضو شدن یا برپایی این نهادها می تواند سیاست دولت و حاکمان را در ارتباط با زندگی خود تحت تاثیر قرار دهد. در غیر این صورت دیگران برای او تصمیم می گیرند. در دانشگاه، دانشجو از این منظر باید به سیاست نزدیک شود. چرا که اگر به فکر زندگی خود هم باشد از این منظر نگاه سیاسی وی توجیه می گردد. چرا که زندگی در جامعه ای که نهاد مدنی ندارد برای اقشار تحصیل کرده همراه با سر شکستگی است و شخصیت این افراد درعمل از سوی حکومت نادیده گرفته می شود.

آیا از این منظر روشفکران ما به امر سیاسی پرداخته اند تا سیاست را کم هزینه و ازشکل آرمانی و یا به عنوان امر دغل خارج کنند ؟ به هر حال دموکراسی زمانی می آید که حضور مردم در فعالیت سیاسی هم کم هزینه شود. در دو دوره آرمان گرایی و اندیشه ورزی در دانشگاه سیاست این گونه مطرح نشده و به دانشجو این توجه داده نشد که باید بیرون از دانشگاه به امر سیاسی از منظر زندگی بپردازد تا شخصیت و نان شب اش حفظ گردد. او اگراز این منظر به سیاست نزدیک نشود، دیگران نیز، شخصیت و نان شب او را پاس نمی دارند.

به نظر می رسد که نسل بوروکرات را از این منظر می توان به امر سیاسی به عنوان یک ضرورت از منظر زندگی جلب و جذب کرد. باید دید که روشنفکران به عنوان مرجع فکری جامعه تحصیل کرده، در این مورد چه عرضه خواهند کرد؟

روشنفکران و دانشجوی بوروکرات

روشنفکری مصداقی می تواند دانشجوی بوروکرات را به سیاست، از منظر زندگی نزدیک کند؛ روشنفکری که از پرداختن به کلیات به سوی مصداق ها میل کند و بین انتزاع گری و نگاه انضمامی رابطه برقرار کند. اگر از آزادی می گوید، در عین حال روشن کند که آزادی در این مرحله و برای هر مخاطب چه می تواند باشد.

مطالب مرتبط

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

تاملی بر راهبرد سیاسی - نظامی و نگرش ژئوپولیتیک ایران و اسراییل

سران جمهوری اسلامی بنابر تحلیل هایی که کارشناسان سیاست بین المللی آن ارائه می دادند، از درک شکل گرفتن فضای نوین زور و قلدری غافل ماندند و در عمل بی توجه به واقعیت های ژئوپولیتیک نوین و غافل از اهمیت اصل موازنه نیروها بودند، و بر این پایه از یکسو به گسترش شبکه «محور مقاومت» و آوردجویی با حریفان مختلف دست زدند، و ازسوی دیگر بی محابا به فعالیت نگرانی آفرین غنی سازی در سطح بالا ادامه دادند.
افسوس که جمهوری اسلامی توانایی عبرت گرفتن از شکست های خود را ندارد، و شکست را پیروزی قلمداد می کند، و تحقیر شدن را سربلندی وانمود می نماید.

مطالب پربازدید

مقاله