تقی رحمانی

خیابان و حضور یا عدم حضور

من احساس میکنم دو گرایش مخالق خیابان در جامعه ایران هست که یک گرایش سعی میکند با نصیحت و انذار حاکمان وظیفه خودش را انجام دهد، این گرایش از انقلاب و امثالهم یک تجربه دارد و منافعی ندارد، این گرایش انذار را میدهد و یک امیدی دارد،یک گرایشی هم هست که موقعیت و منافعی دارد اگر بازی زیاد به هم بخورد این گرایش هم خیابان را خطر قرمز میداند،
البته من بین این دو تا گرایش تفکیک قائل می‌شوم. اما به هر دو نقد دارم.نصیحت به ملوک و حاکمان در ایران ریشه دار است ولی نصیحت ها هم با هم فرق دارند،نصیحت یک موقع نصیحت خواجه نظام¬الملک طوسی است و سیاست¬نامه می¬شودیعنی خودش عامل است، یک موقع هم نصیحت آن دسته از کسانی که الآن در حکومت هستند و حاکمیت را نصیحت میکنند که اصلاً قدرتی ندارند حتی احضار شده¬اند وبه آن‌هاگفته شده است که شما حرف بزنید و خیابان خط قرمز ماست، به نوعی این را ابراز نمی¬کنند ولی در مواضعشان این را می¬گویند، من اتهام خاصی به آنها نمیزنم بعضی از آنها دیدگاهشان این‌گونه است.ما در دوره اصلاحات به جای اینکه اصلاحات دوره مصدق را نقد کنیم انقلاب را نقد میکردیم، مثل اینکه مردم ایران قرار نبود آن موقع انقلاب کنند، الآن هم از خیابان یک پرهیزی داده میشود و خیابان را برابر با اغتشاش، شورش، خرابکاری شلیک و مرگ می¬دانند ما قبلاً بحث کردیم که حضور در خیابان شکل‌های متفاوتی دارد.
بحث من با این دوستان این است که این نصیحةالملکوک شما دیگر جوابگو نیست، در دوره اصلاحاتنصیحة الملوک خاتمی به حکومت وجود داشت الآن نصیحت این دوستان به حاکمان استراتژی پیش برنده نیست؛ چون کاره‌ای نیستند و اثری ندارند، دوستانی هم که بیرون ازحاکمیت¬ هستند یک تجربه و یکسری بحث‌های انتزاعی مطرح میکنند که این کار را نکنیدچون ایران به هم میخورد،یعنی یک توهمی از نقش خودشان دارند در صورتیکه در تصمیم‌گیری‌های که حاکمیت ایران در حال حاضر انجام میدهد اصلاًاصلاح¬طلبانی که خیابان را منع میکنند بازیگرو چاره کارش نیستند. اینجاست که یک نکته‌ای برای من پیش می‌آید، نصیحه الملوک در یک ساختاری که آن نصیحت کننده در جایگاه خواجه نظام الملک طوسی می‌نشست تأثیر داردمثلاً یک زمان آقای خاتمی در نسبت با آقای خامنه‌ای مقام و پستی داشت و تأثیری داشتولی دوستان متوجه نیستند که آن¬ها نه در مجلس هستند و نه در تصمیم‌گیری‌های دولتی و نه در رسانه¬های قدرتمند، ولی همچنان همان رویه نصیحت کردن را ادامه می¬دهند که شاید حکومت یک روز به بن‌بست برسد و بهآن¬ها مراجعه کنند.
به نظر من این‌هاخیال نادرستی است. من به این نوع زبان نقد دارم.
اما آن دوستانی که بیرون از حاکمیت هستند می¬پندارند که ممکن است با موضع‌گیری ما ایران به هم بریزد و از بین برود. اینکه ایران از بین برود یک بحث است. آیا با اعتراض کشاورزان اصفهانی ایران از بین می‌رود؟ آیا با نصیحت ما مردم جان به لب رسیده به خیابان نمی¬آیند؟ آن کسی که گرسنه است به حرف من و شما گوش می¬دهد ؟ از طرف دیگر این روندی هم که دارد ایران را اسقاط میکند، پس وقتی استراتژی نصیحت و تأثیر¬گذاری در حکومت به بن‌بست رسید خود به خود خیابان یک جایی نقش پیدا میکند .در تمام تاریخ گذشته ما؛ در انقلاب مشروطه، در نهضت ملی، جنبش سبز و در انقلاب خیابان نقش داشته است یعنی خیابان جای مواجهه و توازن قوا بوده استپس نمیشود خیابان را نادیده نگرفت، حتی در دوره اصلاحات که خیابان دست ما نبود ولی صحن دانشگاه دست ما بود پس شما باید سهمی را اشغال کنید. ترسیم من این است که یک اتفاقاتی می¬افتد و حالت شورش اعتراضی رخ می¬دهد کهاصلاً دست ما نیست و ما بازیگر آنجا نیستیم، اساساً کسی که به خیابان می‌آید اصلاً ما را نمی¬شناسد؛ولی یک شکلی از خیابان متصور است که اعتراضات در خیابان با لیدرها و جمع¬های صنفی صورت میگیرد مثل اعتراضات کشاورزان، معلمان و بازنشستگان ،اگر ما بتوانیم با این لیدرها و تشکلهای صنفی حضور در خیابان را جا بیندازیم یک فرهنگ‌سازی میشود و این فرهنگ‌سازی بر آن حضور اعتراضی هم اثر میگذارد تا یک روز به آن حضور بزرگ برسیم . اینجا است که نمی¬شود خیابان و حضور در خیابان را نفی کرد بلکه باید برای آن هم فرهنگ‌سازی کرد و هم حکومت را وادار کرد که حضور در خیابان را به رسمیت بشناسد.

من خاطره تلخی را برای شما بیان میکنم، بیانیه دادستانی در خرداد سال 60 فقط این نبود که بیایید اسلحه¬تان را تحویل دهید در آن بیانیه گفته شد که اگر به اعتصاب دعوت کنید جرم است،برای داشتن نشریه و برگزاری تجمع باید مجوز بگیرید، از چه کسی؟ از خط امامی‌های دهه 60 که هنوز هم از عمل خود دفاع می‌کنند.این نگاهِ آقایان یعنی بستن اعتراض شهروندی ریشه داشته است،این حداقل خواسته مدنی است که شما به خیابان بیاییدو حرف و مطالبه خود را بگویید بعد امنیت داشته باشید و به خانه برویید،این نگاه از نظر آقایان از سال 59توطئه بوده است. امروز اگر با ساچمه می‌زنند آن موقع با چماق می‌زدندمن از آن چماق‌ها خورده¬ام .
خیابان هم راهبرد و هم تاکتیک الان
اینکه خیابان در ایران در حال حاضر هم استراتژی است هم تاکتیک است، من نمیخواهم بگویم ممکن است یک جور دیگر باشد در حال حاضر شما نیاز دارید که به این حکومت که دارد ایران را اسقاط میکند یک جایی بگویید من این سیاست ویرانگر را نمی¬خواهم، همه که نمیتوانند مقاله بنویسند باید بتوانید افراد بیشتری را وارد کنید وحضور در خیابان هم صورت میگیرد. شما در آینده هم شاهد اعتراضات شورشی خواهید بود چون جان مردم به لب رسیده است، ولی ما که می¬گوییم خیابان باید یک فرهنگ‌سازی مدنی داشته باشد باید با جایگزین سازی و وادار کردن حکومت و حتی تشویق به حضور مدنی در خیابان یک راه جدیدی باز کنیم چون مطمئن باشید با این فقر و فلاکت که در جامعه است خیابان همچنان خواهد بود. آن کسانی هم که فکر میکنند با این شورش¬های انفجاری چیزی درست میشود اشتباه می-کنند ما باید بدیلی بیاوریم که این بدیل یک توازن قوا بین مردم و حاکمیت برقرارکند.
این¬جا شما شاهد پدیده¬ای هستید عده¬ای مثل معلمان، کشاورزان، بازنشستگان و زنان به خیابان می¬آیند که این¬ها با جناح حاکمیت کاری ندارندو میگویند مطالبه ما این است و با استمرارش این اتفاق میفتد، حالا وظیفه روشنفکر وتیپ نظریه‌سازو حامی این است که این گرایش را حمایت کند،فرهنگ‌سازی کند و از این منظر به حکومت فشار بیاورد و حکومت هم این حق را به رسمیت بشناسد و هزینه را هم پایین آورد. جمهوری اسلامی به میزان زور طرف مقابل و رفتار درست سیاست طرف مقابل خودش را تنظیم میکند.
اتفاقاً وقتی اصلاح¬طلبان کاره¬ای نیستند نفی خیابان نقض غرض است، از طرف دیگر یک انسان مسئول چگونه به خیابان آمدن درست را هم تبلیغ کند و به هر اندازه¬ای که میتواند هم از آن حمایت کند. امروز در اصفهان دیدیم که ساچمه دست بسیجیان است و شلیک را هم حکومت میکند، کشاورزان و مردم خشونتی نکردند و در رودخانه نشسته بودندپس چه زمانی باید به حمایت از این¬ها بلند شد؟اینجاست که به نظر من نصیحت جوابگو نیست.
نصیحه الملوک برای زمانی است که شما خواجه نظام الملک طوسی باشید و یک قدرتی داشته باشید ولی میبینیم که حرف هیچ کدام از اصلاح‌طلبان حتی خاتمی محلی از اعراب ندارند و حرفشان اثر ندارد، اصلاح¬طلبان انذار دادند که مردم به خیابان نروند، خیابان خط قرمز است.
اصلاح طلبی که میگوید من مسئولیت خون مردم را نمی‌پذیرم، اما رادیکال زبانی است مدام توئیت بر نقد خامنهای به شکل انذار می کند.اما مسئولیت اسقاط شدن مردم را که باید بپذیرید. شما که برای کشور نسخه می‌پیچیدو می¬گویید آاقای خامنه¬ای باید این کار را بکند و فلان کار را نکند، بگویید با چه قدرتی میخواهید آن را انجام دهید. اتفاقاً کارشمامسئولیت ‌ناپذیری است، شما به عنوان یک فعال سیاسی و روشنفکر وظیفه دارید نوعی موضع¬گیری کنید نمیتوانید شانه خالی کنید، شانه خالی کردن جوابگو نیست. بعضی‌ها زرنگ هستند، میگذارند اتفاق بیفتد بعد می¬آیند سوار می‌شوند ولی در اخلاق خیلی‌ها نیست که سوارقضیه شوند. من در جلسات قبل گفتم که ما باید مدلی از خیابان را تعریف کنی مکه هزینه کمی داشته باشدو مدنی باشد، یعنی لیدرها با صنفشان آرام‌آرامبیرون بیایند که اگر یک روز رهبری هم به وجود آمد این لیدرها بتوانند رفتار رهبری را کنترل کنند. چون در دوره اصلاحات، جنبش سبز و به خصوص در انقلاب سرما کلاه رفت یک رهبر آمد رابطه یک‌طرفه برقرار کرد و ما نتوانستیم حرف خود را به کرسی بنشانیم.

حالا همه این رهبران هم آدم قدرت‌طلبی نبودند بلکه روابط درست نبود. پس باید به این فرهنگ¬سازی حضور در خیابان در ایران با هر حاکمیتی پرداخته شود، اتفاقاً یکی از بیت¬های دموکراسی است اگرخیابان ، رسانه و نهاد مدنی باهم وارد تقابل و تعامل با حاکمیت شوند.این¬ها بحث کلی من بود که خیلی از دوستان خیلی انذار می¬دهند و حکومت را مدام نصیحت می¬کنند،و یکسری دوستان هم فکر می¬کنند الآن که مردم به خیابان ریختند کار حکومت تمام است، خیر شما به یک فرهنگ‌سازی، زمینه¬سازی، حمایت، تشویق به حضور در خیابان لیدرسازی و یک نوع مطالبه¬گری مستمر با تعیین تکلیف با هر حاکمیت به عنوان بیت دموکراسینیاز دارید و این هم گام به گام صورت میگیرد حرف آخر را هم اول نمیزنند. من معتقد هستم که کسانی که میگویند الآنکه در اصفهان اعتراض شد کار حکومت تمام استبا آن اصلاح‌طلبی که می¬گوید خیابان یعنی نابودی دوتایی دارند یک چیزی را کوک می¬کنندیعنی ترساندن حضور مدنی‌تر مردم در خیابان.درحالی‌کهما باید اتفاقاًاین حضور را تشویق و به‌سوی ارتقایش تلاش کنیم.ضمن اینکه به خاطر شرایط سخت مردم آن اعتراضات شورشی هم اتفاق خواهد افتاد و ما ( روشنفکران، فعالان سیاسی، لیدرهای جامعه مدنی ) باید با فرهنگ‌سازی مدنی در خیابان به یک مدیریت و استراتژی برسیم که حضور در خیابان حق است و این حضور باید تأمین شود در عین حال این حضور در خیابان باید چارچوب‌های خودش را توضیح دهد.

مطالب مرتبط

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

تاملی بر راهبرد سیاسی - نظامی و نگرش ژئوپولیتیک ایران و اسراییل

سران جمهوری اسلامی بنابر تحلیل هایی که کارشناسان سیاست بین المللی آن ارائه می دادند، از درک شکل گرفتن فضای نوین زور و قلدری غافل ماندند و در عمل بی توجه به واقعیت های ژئوپولیتیک نوین و غافل از اهمیت اصل موازنه نیروها بودند، و بر این پایه از یکسو به گسترش شبکه «محور مقاومت» و آوردجویی با حریفان مختلف دست زدند، و ازسوی دیگر بی محابا به فعالیت نگرانی آفرین غنی سازی در سطح بالا ادامه دادند.
افسوس که جمهوری اسلامی توانایی عبرت گرفتن از شکست های خود را ندارد، و شکست را پیروزی قلمداد می کند، و تحقیر شدن را سربلندی وانمود می نماید.

مطالب پربازدید

مقاله