درس‌گفتارهای سعید مدنی در بند ۳۵۰:

جنبشی سرشار از مضامین انسانی، ملی و دینی

اتاق ۱۱ بند ۳۵۰ زندان اوین محل برگزاری کلاس‌هایی در زمینه مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فکری و همچنین آموزش زبان‌های خارجی و مباحثی درباره علوم پایه بوده است. دکتر سعید مدنی نیز تا پیش از تبعید به زندان رجایی‌شهر کرج، طی یک سالی که در آن بند اوین حضور داشت، کلاس‌هایی در زمینه مسائل اجتماعی به خصوص جنبش‌های اجتماعی برای زندانیان سیاسی برگزار کرد. تقریر سلسله مباحث این در این کلاس‌ها که توسط سیامک قادری، روزنامه‌نگار و از فعالان جنبش سبز، تهیه شده است.

پیش‌تر قسمت‌های اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم از درس‌گفتارهای ایشان با موضوع «جنبش‌های اجتماعی» و تاکید بر وضعیت خاص جنبش سبز در ایران و شرایط دیروز، امروز و فردای آن در منتشر شده بود.
آنچه می‌خوانید، ششمین قسمت از این سلسله مباحث به نقل از کلمه است:

با عرض سلام خدمت دوستان، بحث خودمان را درباره تعریف و مولفه‌های جنبش و با تمرکز بر مولفه هویت ادامه می‌دهیم. در جلسه قبل برخی حاضران سوال می‌کردند آیا هویت جنبش سبز مثل خود جنبش، جدید است؟ به این معنا که با پدیدآیی جنبش آن هم حادث شده یا قدیم است به این معنا که در پیوند و تداوم هویت‌های گذشته قرار دارد، اگر چه تکمیل، اصلاح و بازسازی شده باشد؟

پاسخ این است که اولا جنبش‌ها در سطح جامعه و حتی در سطح بین‌الملل با یکدیگر پیوند و حتی هم‌افزایی دارند. بنابراین جنبش سبز را نمی‌توان از کل جنبش‌های دموکراسی‌خواهانه، تغییر‌خواهانه، قانون‌گرایی‌خواهانه و مشروطه‌طلبانه پیش از آن منفک و مستقل کرد. اگرچه بلافاصله تاکید می‌کنم که این جنبش ویژگی‌هایی دارد که آن را از جنبش‌های پیشین متمایز می‌کند و به همین دلیل نیز در منشور جنبش سبز آمده است که:

«جنبش سبز برآمده از مردم و مولود یک نهضت ملی است. حرکتی در تداوم جنبش مردم ایران برای دستیابی به آزادی، عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی که پیش از این در برهه‌هایی چون انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی خود را جلوه‌گر ساخته است.»

دوم آنکه هویت جنبش‌ها هم در پیوند با فرآیند شکل‌گیری اندیشه‌ها، باورها و ارزش‌ها در ادوار گذشته است. درواقع تبار جنبش و گفتمان آن محصول یک فرآیند تحول اندیشه و تفکر درباره دموکراسی و عدالت پیش از آن است که البته با تولد این اندیشه باردیگر بازبینی و در قالب و سامان جدید و با دریافت‌های به روز شده و البته در برخی موارد متفاوت شکل گرفته است. بنابراین در عین پیوستگی با گذشته از شاخصه‌ها و ویژگی‌های متمایزی نیز برخوردار است.

اجازه دهید با این توضیح به ادامه بحث درباره هویت جنبش‌ها برگردیم. هویت مبتنی بر خاطره جمعی است، از این رو افراد آن را در گذشته تشخیص می‌دهند و تفسیر می‌کنند، به سخن دیگر هویت در بستری از روایت شکل می‌گیرد. گفته‌اند روایت کل قابل فهمی است که بر توالی و رشته رویدادهای هر داستان حاکم است. درواقع روایت از زنجیره حوادثی تشکیل شده که پیرامون «موضوع» یا پدیده شکل می‌گیرند. جنبش‌ها آغازی دارند و پس از آن زنجیره‌ای از حوادث، رویدادها و اتفاقات تلخ و شیرین که در بازخوانی تاریخی آن جنبش می‌توان به آن اشاره کرد.

عناصر سازنده روایت عبارت‌اند از:

اول- برخورداری از یک نقطه آغاز برجسته، ارزشمند و قابل دفاع که هدفی را تعیین می‌کند. ما به محض آنکه از انتخابات ۸۸ بحث می‌کنیم به یک آغاز می‌اندیشیم. برای همه ما خرداد ۸۸ سرآغاز دوره جدیدی در زندگی سیاسی-اجتماعی‌مان است. حتی برای آقایان موسوی، کروبی و خانم رهنورد و بسیاری چهره‌های دیگر که در آن روزها هم شاهد و ناظر و هم مشارکت‌کننده و موثر در حوادث بودند، پس از انتخابات ۸۸ چیزی متولد شد که برای همه‌شان ارزشمند است. اما این شروع تنها برای علاقه‌مندان و حامیان جنبش اهمیت ندارد بلکه حتی مخالفان جنبش نیز با وجود معارضه و مقابله با جنبش، نمی‌توانند اهمیت خرداد ۸۸ و انتخابات ۸۸ را کتمان کنند. در همین ماجراهای رای اعتماد به دولت روحانی هم ببینید، یکی از معیارها و ملاک‌های مهم نقش، جایگاه و موضع وزرا نسبت به انتخابات ۸۸ است. بنابراین در جنبش سبز ما با یک حادثه آغازین روبه‌رو هستیم که بدون اشاره به آن نمی‌توانیم جنبش را روایت کنیم.

ویژگی دوم روایت، رویدادهای منتجی است که به هم مرتبط‌‌ اند. رویدادها و حوادثی که به حساب آورده می‌شوند، از ارزش ویژه برخوردارند و نوعی پیوند و تسلسل میان آنها برقرار است و در هر نوبت روایت نقطه پایانی دارند.

حتما همه ما اگر قرار باشد وقایع از سال ۱۳۸۸ را به این سو مرور کنیم، این حوادث را به خاطر می‌آوریم:
۲۴ خرداد: بازداشت گسترده بیشتر از ۱۰۰ نفر از فعالان سیاسی، اجتماعی و مطبوعاتی
۲۵ خرداد: برگزاری تظاهرات از انقلاب تا آزادی با حضور آقایان موسوی و کروبی و تیراندازی بسیج به سوی تظاهرکنندگان و و شهادت ۸ نفر
۲۶ خرداد: تظاهرات از میدان ولی‌عصر تا میدان ونک و از میدان انقلاب تا میدان آزادی
۲۷ خرداد: توقف انتشار روزنامه‌های آفتاب یزد، حیات نو، خبر و تظاهرات از میدان هفت تیر تا میدان ولی‌عصر و میدان انقلاب
۲۸خرداد: تجمع در میدان امام خمینی
۳۰ خرداد: راهپیمایی از انقلاب تا آزادی، شهادت ندا آقاسلطان و جهانی شدن این حادثه
۳ تیر: تجمع مقابل مجلس و درگیری پس از آن
۷ تیر: حمله به مراسم ۷ تیر در مسجد قبا

اگر بخواهیم همه این حوادث را فهرست کنیم خودش کتابی می‌شود. راهپیمایی سکوت، بستن مچ‌بند سبز توسط شش بازیکن فوتبال، شب‌های اعتراض در پشت‌بام با گفتن الله اکبر، فاجعه کهریزک، مراسم سهراب اعرابی، نماز جمعه آقای هاشمی رفسنجانی، روز قدس، سیزده آبان، تشییع باشکوه زنده‌یاد آیت‌الله منتظری، آغاز بازداشت و حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم‌ها رهنورد و کروبی، انتشار منشور جنبش سبز، و …

این حوادث برای همه ما پیوند، مفهوم و تسلسل دارند، فقط منحصر به ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ نیستند.

پیاده‌روی سکوت ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ را به خاطر آوریم، برنامه‌‌های آب‌بازی درون پارک‌های تهران، تجمع در اعتراض به خشک شدن آب دریاچه ارومیه، تشییع جنازه زنده‌یاد ناصر حجازی، تا این اواخر که می‌رسیم به جشن و شادی پیروزی روحانی در خیابان‌ها و شعار «حسن همان حسین است، رای ما میرحسین است.»

این‌ها نشان می‌دهد روایت جنبش سبز درحال نوشته شدن است و همان‌‌طور که گفتم در هر بار تکرار این روایت یک نقطه پایان جدید قرار دارد. برای من مثل روز روشن است که برداشتن حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد هم نقطه پایانی است که در آینده به روایت جنبش سبز افزوده خواهد شد. این سلسله انتها ندارد و به هر بهانه‌ای «ما»ی جنبش یا «آنها»ی ضد جنبش به عکس‌ها و تصاویر این آلبوم می‌افزاییم. هربار که یکی از زندانیان سیاسی جنبش سبز آزاد می‌شود و به همان میزان هربار که زندانی سیاسی دیگری بازداشت می‌شود، به روایت ما از جنبش افزوده می‌شود.

امیدوارم روزی کسی همت کند و با گردآوری اسناد جنبش این روایت را مکتوب کند.

در همین روزها و در هر جلسه بحث مذاکرات مجلس درباره برخی وزرای پیشنهادی دولت روحانی باز هم این روایت نوشته و تکمیل می‌شود. هیچ کس نمی‌تواند تاریخ ۱۳۸۸ به بعد را تا امروز با نادیده گرفتن جنبش سبز بنویسد.

ویژگی سوم روایت تنظیم رویدادهاست. یعنی این مجموعه حوادث از خرداد ۸۸ تا امروز ارزش واحدی ندارند، برخی مهم‌ترند، برخی مقدمه دیگری هستند، برخی با دیگری رابطه علنی دارند، اما در هرحال دارای مسیر، هدف و پیوند خطی مشخصی هستند. چه کسی می‌تواند برجستگی «راهپیمایی سکوت» را نسبت به کل حوادث انکار کند؟ چند میلیون شهروند تهرانی خیابان‌های تهران را اشغال می‌کنند بدون آنکه کم‌ترین حادثه‌ای رخ دهد، یا سکوت نقض شود. چه کسی می‌تواند اهمیت حصر ناگهانی آقایان موسوی و کروبی و همسران آنان را نادیده بگیرد؟ چه کسی فاجعه کهریزک را فراموش می‌کند؟ هنوز آن حادثه در هر نوبت برگزاری دادگاه نه چندان جدی متهمانش بازتاب دارد. انتشار منشور جنبش سبز چه نسخه اول و چه نسخه دوم آن که هویت جنبش را به نحو شایسته‌ای تثبیت کرد، به نظرم اثر استراتژیک داشت. یکی از جامعه‌شناسان برجسته در خارج از کشور از این منشور با عنوان دموکراتیک‌ترین سند منتشر شده در جنبش دموکراتیک مردم ایران یاد کرد.

اما همه این حوادث واجد معنا و مفهوم مشترکی نیز هستند. خواست و مطالبه برای دموکراسی و تغییر. از اینجا ویژگی چهارم روایت احصاء می‌شود، همه این حوادث یا روایت‌ها دارای مفهومی منسجم و پیوسته هستند، شما در این مسیر ۵-۶ ساله جنبش تناقض و تعارض نمی‌بینید. حتی شخصیت‌های این قصه، داستان، حماسه یا همان روایت ملون نیستند. موسوی و کروبی با همه فشارها، تهدیدها و سختی‌ها هنوز ادعای سابق را دارند، با وجود تضییقات بی‌شمار برای آقای خاتمی، داغ یک آخ را بر دل مخالفانش گذاشته گذاشته‌اند، بی‌شمار فعالان و زندانیان جنبش سبز نیز چنین بودند و شما می‌بینید که آقایان با همه فشار‌هایی که وارد کردند، وعده‌هایی که دادند جز چند نفر معدود و انگشت‌شمار که آنها هم خیلی زود خودشان را بازسازی کردند، کسی از ادعا و مطالبه سبز صرف‌نظر نکرد و به قول آقایان پای توبه نیامد.

بپردازیم به ویژگی آخر روایت و آن نشانه‌گذاری است. آیا داستانی، روایتی سراغ دارید که از آغاز تا پایان نشانه‌ها را به کار نگیرد؟ شاهنامه را ببینید، سیمرغ، رستم، سهراب، کیکاوس، ایران، بعید است اشاره‌ای به هریک از این واژه‌ها شود و شما به یاد شاهنامه نیفتید. «عدالت‌خانه» در مشروطه، «ملی شدن صنعت نفت» در نهضت ملی، همه نشانه‌هایی هستند که ما با شنیدن نام آنها به یاد آن واقعه، روایت و هویت ادغام شده در آن می‌افتیم.

جنبش سبز سرشار است از نمادها و نشانه‌ها. برخی از این نشانه‌ها را جنبش و ابتکارات درون آن پدید آورده و برخی را نیز سرکوب‌کنندگان جنبش. حتما شما هم هر بار واژه «فتنه» را در رادیو یا تلویزیون می‌شنوید، با خنده جنبش سبز را به یاد می‌آورید. هر محرم و هر عاشورا را تک تک واژه‌های بیانیه میرحسین را در پاسخ به ادعاها علیه تظاهرکنندگان سبز در عاشورای ۸۸ به خاطر می‌آورید. حتی وقتی جرثقیل می‌بینید یاد اکبر می‌افتید.-خنده حضار-

حالا دیگر هر نشانه و مفهوم عادی و معمولی معنای خاصی پیدا کرده، باید این نشانه‌ها را از دل روایت ۵-۶ ساله جنبش استخراج کنیم. چون ایمان داریم که جنبش سبز بسیار غنی و سرشار از مفاهیم و مضامین انسانی، ملی و دینی است. اجازه دهید بحث درباره هویت جنبش را در جلسه آینده ادامه دهیم.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله