حسین رفیعی

جمهوری اسلامی و کرونا

در دنباله مطلب گذشته، کرونا را در جمهوری اسلامی، پی خواهم گرفت. در مطلب قبل آمد که کرونا به‌احتمال قوی، طولانی‌تر از آنچه فرض می‌شود با ما خواهد ماند و جهان تغییری جدی در پیش دارد.

جمهوری اسلامی با کرونا آشناست

دیدیم که رهبر جمهوری اسلامی، کرونا را خیلی جدی نگرفت و گفت که ما موارد سخت‌تر از کرونا را پشت سر گذاشته‌ایم و آقای روحانی که سخنگوی نظام در مبارزه با کروناست، با خونسردی و گهگاه با خنده‌های بی‌معنی، هم مرتباً حرفش را عوض می‌کند و هم کرونا را خیلی عادی تلقی می‌کند. این‌ها نشان‌دهنده این است که مسئولان جمهوری اسلامی که در 41 سال گذشته در رأس امور بوده‌اند و به اطلاعات در جمهوری اسلامی دسترسی داشته‌اند-از جمله آقایان روحانی و خامنه‌ای-با کرونای کنونی به لحاظ مدیریت و مملکت‌داری، آشنا هستند و تجارب زیادی از این مقوله را از سر گذرانده‌اند. در اینجا ضروری است که این تجارب را تکرار کنم و به یاد خوانندگان عزیز بیاوریم که مسئولان مملکتی به دلیل عادتی که در گذشته با «کروناها» داشته و دارند، نگران کرونا نیستند و امیدوارند که این کرونا را، همچون کروناهای متعدد گذشته پشت سر خواهند گذاشت. کروناهای گذشته عبارت‌اند از:

1⃣در جنگ هشت‌ساله با عراق، 220 هزار نفر از جوانان مملکت، شهید و حدود یک‌میلیون نفر مصدوم و معلول فیزیکی و شیمیایی شدند و خیلی از آن‌ها نیز به جوان‌مرگی دچار شدند. پنج استان توسط صدام متجاوز، اشغال گردید و خسارت جنگ در آن زمان، توسط آقای هاشمی هزار میلیارد دلار برآورد شد که با دلار کنونی-به لحاظ قدرت خرید دلار-معادل پنج هزار میلیارد دلار می‌شود.

2⃣در درگیری‌های داخلی دهه 60، حداقل 20 هزار نفر از بهترین جوانان این مملکت توسط دستگاه قضا، اعدام و 17 هزار نفر توسط گروه‌های تروریستی، ترور شده‌اند. فقط در تابستان 1367، طبق نظر شادروان آیت‌الله منتظری، نزدیک به 4 هزار نفر در مدت کوتاهی در زندان‌ها اعدام شدند. کشتارهای 78، 88، 96 و 98 در تظاهرات مردم، نمونه‌های دیگری هستند. در قتل‌های زنجیره‌ای، جاسوس‌سازی و … سابقه‌دار هستیم.

3⃣در تصادفات رانندگی 41 سال گذشته، حدود یک‌میلیون نفر کشته و چند میلیون نفر مصدوم و معلول شده‌اند. در برخی از سال‌ها، تعداد کشته‌شدگان به سی هزار نفر هم رسیده و خسارت مالی و جانی این تصادفات، حتی تا ده درصد تولید ناخالص مالی هم برآورد شده است.

4⃣چند میلیون(حدود سه تا پنج میلیون نفر) معتاد به مواد مخدّر و مشروبات الکلی در کشور وجود دارد. خسارت جوان‌مرگی و ازکارافتادگی آن‌ها را به‌طور دقیق، هنوز محاسبه نکرده‌اند. قاچاق مواد مخدر و مشروبات الکلی، حدود ده میلیون خانوار را مستقیم و غیرمستقیم، درگیر این معضل اجتماعی کرده است. شهدای نیروی انتظامی و مبارزات کنونی هم تأثیر معناداری نداشته‌اند. بعدها مواد مخدر صنعتی با تنوع و تأثیر و تخریب بیشتری، وارد بازار مصرف ایران شده‌اند و عمل می‌کند.

5⃣حداقل 12 میلیون نفر، حاشیه‌نشین شهرها و بحران‌های متعدد آن‌ها در جامعه هستند.

6⃣چند ده میلیون نفر زیر خط فقر هستند؛ به‌طوری‌که آقای روحانی، پس از گران شدن بنزین گفت که به 60 میلیون نفر از این بابت یارانه پرداخت خواهد شد؛ یعنی گران شدن بنزین عملاً برای 25 میلیون نفر بوده است و هم‌اکنون حدود 73 میلیون نفر یارانه ماهی 455000 هزار ریالی دریافت می‌کنند و دولت نتوانسته علی‌رغم قانون مجلس، تعداد این افراد را کم کند. یا اینکه آن‌ها را محق دریافت این مبلغ می‌داند و یا از حذف یارانه آن‌ها نگران بوده چراکه ممکن است به مرز فقر نزدیک شوند.

7⃣کشتارهای متعدد و تکراری ناشی از زلزله، سیل، برف، خشکسالی و … حالت عادی دارد.

8⃣وقایعی چون کشتی سوچی، سرنگونی هواپیمای اوکراینی، آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو و هزاران اتفاق ازاین‌گونه در 41 سال گذشته، تکرار شده‌اند.

9⃣تجاوز گسترده به محیط‌ زیست، آب، خاک، دریا، دریاچه‌ها، جنگل‌ها، مسیل‌ها و نابودی وحوش فلات ایران. این قبیل تجاوزها به‌قدری گسترده و مخرب هستند که خیلی از کارشناسان معتقدند که فلات ایران توان تغذیه، تأمین آب و … را در آینده نخواهد داشت و جمعیت عظیمی ناچار به مهاجرت خواهند شد.

:keycap_ten:طبق محاسبات دقیق اتاق تجارت، صنعت و معدن و کشاورزی خراسان رضوی در 40 سال گذشته، بیش از سه هزار میلیارد دلار از منابع نفت، گاز و پتروشیمی و … به اقتصاد ایران تزریق شده است. پرسش این است این پول عظیم و نجومی، کجا رفته است!؟

11-خسارت‌های تحریم‌های «آمریکا-اروپا-سازمان ملل» و عدم نفع ایران به علت این تحریم‌ها در چهل سال گذشته، چندین هزار میلیارد دلار برآورد شده است. بر پایه یک تحقیق، خسارت تحریم‌ها از 1983 تا 2010 معادل 840 میلیارد دلار بوده است. (VOA، مورخ 26/9/1390) تحقیق دیگری که برای «شورای ملی تجارت خارجی آمریکا» (National Foreign Trade Council) انجام شده و در 21 نوامبر 2008 تحت عنوان «عادی کردن روابط اقتصادی، عواقب آن برای اقتصاد ایران و آمریکا»، منتشر شده با نفت 50 دلاری، ایران سالانه 113 میلیارد دلار و آمریکا 84 میلیارد دلار منافع می‌توانستند داشته باشند.(www.nftc.org) عدم نفع ایران به علت خروج شرکت‌های نفتی از ایران در سال 1390، سالانه 92 میلیارد دلار برآورد شده است.(بی‌بی‌سی، مهرداد عمادی، برنامه صفحه 2، 14/2/91) حاصل‌جمع این خسارت‌ها، نجومی است.

12-واردات کالاهای قاچاق در بعضی از سال‌ها به 30 میلیارد دلار هم رسیده و موجب تعطیلی خیلی از واحدهای تولیدی ایران شده و عمدتاً به نفع اقتصاد چین بوده است. برآورد دقیقی از تخریب اقتصاد ملی هنوز انجام نشده است و کسانی که از این تحریم‌ها سود برده و می‌برند، چرا مخالف عادی‌سازی شرایط هستند؟

13-فرار مغزها و سرمایه در 40 سال گذشته که در چند مرحله اوج گرفته است و بهترین کارشناسان، فن آفرینان، کارآفرینان و نخبگان ایران را فراری داده است، چندین هزار میلیارد دلار برآورد می‌شود. فقط سرمایه ایرانیان مقیم خارج را 800 تا 2000 میلیارد دلار برآورد کرده‌اند. امروز در سطح کشورهای پیشرفته برای متخصصان با توجه به مدرک تحصیلی و تجربه کارهای آن‌ها، «معادل دلاری» تعریف شده است. اگر به‌طور متوسط «ارزش دلاری» حداقل چهار میلیون مهاجر ایرانی را 5/1 میلیون دلار حساب کنیم، رقمی معادل 6 هزار میلیارد دلار ارزش این مغزهاست که از سرمایه ملی و به نفع کشورهای پیشرفته از دست رفته است.

14-پرونده‌سازی و به زندان انداختن فعالان سیاسی، فرهنگی، مدنی و صنفی با نقض آشکار قانون اساسی و قوانین موضوعه، حقوق بشر و حقوق شهروندی و محکومیت سی‌وچندساله در محافل بین‌المللی، ترورهای خارج کشور و نقض قوانین کشورها، بسیار در این چهل سال تکرار شده است. بهترین دلسوزان مملکت به حبس و حصر رفته‌اند و این امر بسیار عادی تلقی می‌شود.

15-در سال‌های گذشته، نقض قانون اساسی با نظارت استصوابی و تغییر اصل 44 قانون اساسی از یک طرف حذف نیروهای «غیرخودی» که مرتباً مرزهای آن پیشروی می‌کند و به گل نشاندن جنبش‌های اصلاحات و سبز و بازداشت وسیع مسئولان نظام گذشته و از طرف دیگر، خصولتی کردن اقتصاد و تضعیف نزدیک به نابودی بورژوازی ملی و نظامی کردن اقتصاد و خارج کردن حدود 50 درصد اقتصاد از حیطه‌ی نظارت قانونی و پرداخت مالیات، عملکرد دیگری در این چهل سال است. همچنین، عملکرد شرکت‌های مضاربه ای، قرض‌الحسنه‌ها، به اصطلاح خیریه‌ها، بانک‌های خصوصی خلق‌الساعه و مال باختگان مفلوک وپرداخت طلب آنها از بانک‌ها و از منابع عمومی!

16-گسترش بی‌سوادی و ترک تحصیل فرزندان این مملکت-با نقض قانون اساسی که دولت موظف به تأمین امکانات تحصیل بوده است-به‌طوری‌که امروز طبق محاسبه بانک جهانی، 6/11 میلیون نفر بی‌سواد و ده میلیون نفر کم‌سواد(زیر 5 کلاس) هستند و متوسط سواد 8 کلاس است. عدم تخصیص کافی بودجه به آموزش‌وپرورش و زیرساخت‌های آن و واگذاری مناصب عالی به کسانی که در رأی مردم مردود شده‌اند.

17-فساد گسترده، «سیستماتیک، شبکه‌ای، بافتاری»، مالی-اداری و حیف‌ومیل منابع ملی در رابطه با سلامتی مردم، دارو، تغذیه، محیط‌زیست، اختلاس، دزدی، حقوق‌های نجومی، واگذاری‌های نجومی، به‌عنوان نمونه جدید گزارش تفریغ بودجه 1397. حتی فسادهای اخلاقی-مالی-تجاری در مردم عادی و نیروهای وابسته به نهادهای دولتی و حکومتی هم حساسیت ایجاد نمی‌کند. عدم حرف‌شنوی از رهبری در مورد مبارزه با فقر و فساد و تبعیض از 1380 و اجرای سیاست‌های کلی آموزش، محیط‌زیست و …، از مواردی هستند که اجرا نشده‌اند و گویا چنین گفتارهایی درواقع برای اجرا نیستند!

18-پدیده آقازادگی، «ژن خوب»، «استعداد ذاتی» فرزندان مسئولان، تصاحب امکانات مملکت توسط این آقایان، مهاجرت آقازادگان به خارج کشور و فعالیت‌های پول‌ساز آن‌ها در کشورهای پیشرفته-از جمله آمریکا-رابطه قدرت و کسب مال‌ومنال، نادیده گرفته شده است.

19-از یک‌طرف تمرکز «ثروت-قدرت-شریعت» در نهادهای وابسته به روحانیت و از طرف دیگر «فقر-ناتوانی-فساد» اقشار آسیب‌دیده و آسیب‌پذیر. گسترش فقر، اعتیاد، بیکاری، فحشا، کودکان و زنان خیابانی، گورخوابی، پدیده رسمی و مجاز صیغه(متعه) ساعتی! با حکم شرعی!

20-دخالت در کشورهای منطقه‌ای و استخدام نیرو از کشورهای افغانستان و پاکستان و تأمین هزینه آن‌ها برای ساختن «تمدن اسلامی». ارقام و اعداد مصرف‌شده در این کشورها معلوم نیست.

برای مسئولان جمهوری اسلامی که از این تحولات چهل‌ساله، به گستردگی و با جزئیات مطلع هستند، «کرونا»ی کنونی، یک پدیده عادی بیش نیست. «کوهنورد باران‌دیده» هستند و دولتمردان در مورد بحران‌های بزرگ و تحولات بسیار مجرب شده‌اند و عواقب آن‌ها، دل آن‌ها را نلرزانده و کرونا هم نخواهد لرزاند. پدیده‌ای است مانند بسیاری دیگر از پدیده‌های گذشته. آنچه توسط متخصصان هشدار داده می‌شود-همچون هشدارهای دلسوزان انقلاب در چهل سال گذشته-گوش شنوایی در حاکمیت نمی‌یابد و یا کم می‌یابد؛ چراکه مسئولان نظام، استراتژی دیگری غیر از استراتژی‌های مرسوم و علمی در کشورهای جهان دارند و به استراتژی خود پایبند هستند. لذا، نه هشدارهای متخصصان ملی و پروتکل‌های پزشکی شناخته‌شده را قبول دارند و نه حتی هشدار مسئولان وزارت بهداشت را.

و اما ما، 85 میلیون جمعیت این کشور، در شرایطی کاملاً متفاوت با کروناهای قبلی هستیم. کرونای کنونی، ما را از هر لذت کوچک محروم کرده است. از دیدار یک دوست، از رفتن به یک کتاب‌فروشی، از چای خوردن به همراه بستگان، از رفتن به سینما، از بازدید از یک فروشگاه و … از طرف دیگر، احساس بسیار خطرناکی در ما ایجاد شده است. هرکدام از ما، خود را «قاتل» هر دوست و هر خویشاوند، حتی همسر و فرزند خود، احساس می‌کنیم و برعکس، هر دوست و خویشاوند عزیز را، «قاتل» بالقوه‌ی خود فرض می‌کنیم. می‌بینید که در چه شرایط روحی وحشتناکی به سر می‌بریم که با «کروناهای» قبلی، تفاوت‌های بسیاری دارد. گویی دائم با احساس گناه، احساس وحشت، احساس مرگ، احساس تنش، احساس تشنج اجتماعی، احساس تنهایی، احساس ازخودبیگانگی با جهان، با دوست، با خویشاوند و با طبیعت، به سر می‌بریم.

این ویروس کوچک وحشی نامرئی، ثابت کرد که چقدر دولت‌ها-حتی دولت‌های پیشرفته، ضعیف و آسیب‌پذیر هستند و هرچه دولت‌ها، دانش کمتری داشته باشند، آسیب‌پذیرتر و ضعیف‌تر هستند. این ویروس اثبات کرد که «شعار» و «الدورم بلدورم» و «زرادخانه‌های هسته‌ای» و «زرادخانه‌های بیولوژیکی و شیمیایی» و «زرق‌وبرق»، جای علم، دانش، اخلاق، انسانیت، عشق، برابری و برادری و خواهری را هنوز نگرفته‌اند.

:ما ایرانیان، با وجود همه این مشکلات، احساسات و گرفتاری‌ها، نمی‌توانیم میدان را خالی کنیم. تا زنده‌ایم باید با کرونا مبارزه کنیم و زندگی را ادامه دهیم. این سلسله یادداشت‌ها نیز در همین راستاست.
روزگار همبستگی است. به همین سبب، در عین تفرق، باید به دنبال تجمع باشیم.

ادامه دارد …

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله