«جلیقه‌زردها» چه می‌خواهند؟

شبحی بر فرانسه سایه افکنده است، شبح دموکراسیِ سلبی. فراسوی نظام حاکم و احزاب و سندیکاهای سنتی، نهادهای رسمی بیان و رفع اختلافات و مطالبات، و برغم همهٔ دست-و-پا‌ زدن‌های بیهودهٔ راست و چپ افراطی، جنبشِ اعتراضیِ جاری را هیچ‌کس نمایندگی نمی‌کند.

وحشتِ نخبگانی که به نام مردم‌سالاری بر مردم حکومت می‌کنند از رشد جنبش در این ابعاد بی‌سابقه، لااقل از می ۶۸ بدینسو، درک‌کردنی است. آنارشیستی، پوپولیستی، ناسیونالیستی، آشوب‌گر، … انواع تیرهای زهرآگین، سوءظن‌ها و اتهامات، از هر سو علیه این حرکت روانه شده‌است، تا شاید یکی از این برچسب‌ها بتواند سیمای این اعتراض برحق و سراسری را مخدوش سازد. حمایت اکثریت مطلق مردم در نظرسنجی‌ها اما اثبات می‌کند که نظام دموکراسی صوری نمایندگی در جایی معیوب عمل می‌کند (و به تعبیر هاملت شکسپیر: «چیزی در دولت دانمارک فاسد است!») هم ازاینرو، جامعه به قدرت انقلابی «تخیلِ خلاق» نیازمند می‌شود.

در اینجا دموکراسی سلبی و تنزیهی در جستجوی یافتن شیوه‌های نوین بیان خواست و ارادهٔ ملی مردم و مکملِ مصحّح دموکراسی ایجابی است.
فرانسه سرزمینی است که به‌لحاظ تاریخی خود را پیشگام انقلاب‌های عصر جدید در راه آرمان‌های عدالت و آزادی و همبستگی می‌خواند. همان «انقلاب کبیر»ی که پس از طی دو سده، توانست با تثبیت دستآوردهای جمهوری و دموکراسی یک اتوپیای در آغاز انتزاعی را به نظامی انضمامی و کارکردی مبدل سازد. آن انقلاب اما در راه تحقق آرمان عدالت به توفیق مطلوب نرسید و بحران ساختاری نظام سرمایه‌سالار و سیاست اقتصادی «نولیبرال» غالب امروزه در کشورهای اروپایی و امریکا هر یک به‌گونه‌ای رُخ می‌نماید (بحرانی که در دههٔ اخیر در اروپای جنوبی از یونان شروع شد و به اسپانیا و ایتالیا و..امروز به فرانسه رسیده است).

جنبش ساختارگشای اعتراضی-مطالباتیِ «جلیقه زردها*»، «شالوده‌شکن» نیست و فقط خصلتی منفی و مخرّبِ وضعِ موجود ندارد، بل‌که به‌دنبالِ یافتِ اشکالی بدیل در همهٔ عرصه‌هاست (چنان‌که منشور آنها چنین گواهی می‌دهد):
۱- اقتصاد و اشتغال: بازبینی قانون‌اساسی بویژه در حوزهٔ مالیاتی؛ افزایش دستمزدها (و استخدام در بخش دولتی)؛ ساخت گستردهٔ مسکن اجتماعی؛ مقابله با انحصارگرایی بانک‌ها (و لغو بدهی‌ها)؛
۲- سیاست: بازبینی قانون‌اساسی؛ ممنوع‌سازی لابی‌ها وشبکه‌های نفوذ؛ خروج از اتحادیهٔ اروپا؛ مبارزه با فرارهای مالیاتی در بورس؛ توقف خصوصی‌سازی‌ها (پس‌گرفتن اموال عمومی)؛ جمع‌آوری دستگاه‌های خودکار جریمه از جاده‌ها؛ حذف ایدئولوژی از نظام آموزش-و-پرورش؛ افزایش بودجهٔ اختصاصی برای تأمین عدالت اجتماعی؛ شکستن انحصار رسانه‌ای؛ تضمین آزادی شهروندان؛
۳- بهداشت و محیط‌زیست: وادارسازی تولیدکنندگان به تأمین قطعات (در مقابله با کهنگی تعمدی)؛ ممنوع‌سازی تجاری‌سازی مواد بسته‌بندی آلاینده (بطری‌های پلاستکی و..)؛ مقابله با نفوذ لابراتورهای دارویی؛ ممنوع‌سازی محصولات دستکاری‌شدهٔ ژنتیکی (و کودهای سرطان آور و..)؛ بازصنعتی‌سازی کشور به‌منظور کاهش واردات و آلودگی؛
۴- ژئوپلتیک: خروج از ناتو؛ توقف غارت و مداخله سیاسی-نظامی در افریقا؛ منع مهاجرت‌های فاقد امکان پذیریش و ادغام اجتماعی؛ احترام به معاهده‌ها و حقوق بین‌الملل.

توضیح: داشتن «جلیقهٔ زرد» شب‌نما، مانند چرخ زاپاس و جعبه کمک‌های اولیه در صندوق عقب ماشین‌ها برای مواقع خطر و ضرورت تعمیر ماشین در جاده‌های فرانسه اجباری است؛ لذا این جنبش که در اعتراض به گرانی سوخت و عوارض جاده‌ها شروع شد، بشکل نمادین این سمبول را برگزیده است.

مطالب مرتبط

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

مطالب پربازدید

مقاله