حکومت دینی با حجاب اجباری مسیری را گشوده است که افراط در آن فاجعه اجتماعی می سازد. تعادل در این مسیر بسیار سخت شده است.
فردی از مبارزه با حجاب اجباری در عمل به مبارزه با حجاب می رسد؟
بازار افشاگری داغ می شود فلان ستاره سینما و سیما در غرب بی حجاب رویت شده است. حملات به وی شروع می شود حکومت طرف را ممنوع تصویر می کند تا توبه کند.خلاصه بازی غلط در غلط می شود. افرادی به فرد مزبور که بی حجاب شده است حمله می کنند هم حکومت و هم مخالفان حکومت به فرد مزبور حمله می کنند. هر طرف هم به رفتار خود اصرار دارد.
حکومت در حجاب اجباری نفاقی را سامان داده است که غلط است اما رفتار حکومت نباید جامعه را به کینه ورزی و انتقام کشی از هم وا دارد.
فلان ستاره سینما شغلش این است . مگر در دوران مکارتی در امریکا بسیار از هنرمندان مانند چاپلین رفتار کردند ؟خیر انان به خواسته مکارتی تن دادند.
اکثریت انسان در جامعه چنین هستند مگر در دورانی که جامعه به جوش و خروش در اید.پس برای مبارز بودن خود بر کسی منت نگذاریم. اگر چنین کنیم دیگر ز انصاف دور شده ایم پس باید موضوع را درست دید. والا بر همان تنور نفاق حکومت اتش می ریزیم.
حجاب امری اختیاری است. یک فرد وقتی حجاب را قبول ندارد دلیلی هم ندارد در جامعه دیگر که حجاب اجباری نیست آن را رعایت کند. مبارزه با حجاب اجباری امری درست است اما هرکس را توان ان نیست.
مبارزه با حجاب اجباری را با مبارزه با حجاب یکی نکنیم. کمتر چهره ای مشهوری تن به دادن هزینه می شود.
پ-ن این نوشته در پی ماجرا ستاره اسکندری در ترکیه است.