????مباحث دربارهی جامعه مدنی عمدتاً معطوف به وجود یک طبقهی واسط بین دولت و جامعه بوده است. اما این گزاره بهتدریج دستخوش دگرگونی و تغییر شده، و «طبقهی واسط» به «جامعهی واسط» بسط و گسترش یافته است. این معنا از جامعهی مدنی مستلزم پذیرش تکثر و تنوع طبقاتی، صنفی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی درون این جامعه است.
???? در یک جمعبندی از دیدگاهها دربارهی جامعهی مدنی میتوان نتیجه گرفت:
۱-برخلاف انتظار یا ادعای برخی افراد، دولتها عامل اصلی شکلگیری جامعهی مدنی نیستند اگرچه میتوانند مقوم یا مانع شکلگیری آن باشند.
۲-شکلگیری جامعهی مدنی از درون جامعه و خودجوش آغاز میشود و در یک پروسه منطقی متناسب با ساخت سیاسی، فرهنگ سیاسی و نقش نهادهای قانونی ادامه مییابد.
۳-نقش نخبگان جامعه در تکوین جامعهی مدنی از اهمیت بسیار برخوردار است.
???? گرامشی معتقد بود در تنازع و تعارض بین دولت و جامعهی مدنی هژمونی در نهایت با جامعهی مدنی است و آن است که دولت را به زیر سلطهی خود خواهد آورد. بههرحال، حتی اگر نظر گرامشی کاملاً محقق نشود، نقش جامعهی مدنی در تحقق حکمرانی خوب انکارناپذیر است.
???? مدتها است نهادی تحت عنوان شورای عالی اصلاحطلبان متشکل از نیروهای سیاسی رسمی اصلاحطلب با همت و تلاش آقای خاتمی شکل گرفته که عمده کارکرد آن هماهنگ کردن این تشکلها در بزنگاههای انتخاباتی است.
???? شورای عالی اصلاحطلبان فاقد کمترین حضور این بخش جامعه مدنی ایران -از جمله نهادهای صنفی و سندیکاها و شوراها، سازمانهای مردمنهاد، رسانهها و دیگر نیروهای اجتماعی- است.
???? اگر اصلاحطلبی را مشی جامعهی مدنی در قبال دولت (به مفهوم کل نظام سیاسی) بدانیم، در این صورت برای آنکه این شورا کل جامعهی مدنی یا اکثریت آن را نمایندگی کند یا در هر نوبت مخاطب قرار دادن جامعهی مدنی انتظار پاسخ مساعد را داشته باشد، چارهای جز اصلاح وضع فعلی و گسترش چتر خود ندارد. یکی از مهمترین نمودهای این ضعف را در انتخابات شوراهای شهر و روستا شاهد بودیم.
???? برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب در تأیید وضع موجود شورا معتقدند احزاب و فعالان سیاسی باید نسبت به نیروهای غیرسیاسی حاضر در جامعهی مدنی دست بالاتر را داشته باشند تا بتوانند با توجه به تجربیات بیشتر سیاسی به نحو مقتضی فعالیتهای انتخاباتی را هدایت کنند.
???? در حالیکه همهی ابعاد زندگی روزمرهی ما به نحو پیچیدهای با دولت و نهادهای نظام سیاسی پیوند دارند، چگونه میتوان از تفکیک امر سیاسی و غیرسیاسی سخن گفت.
???? اگرچه اغلب صاحبنظران شکلگیری جامعهی مدنی را موکول به شکلگیری دولت مدرن از یکسو و تفکیک جامعه و دولت برای ورود به دورهی معاصر میدانند اما اگر با تعریف گرامشی، جامعهی مدنی را شامل نیروهایی بدانیم که تلاش کردهاند جامعه را از لحاظ معنایی و ارزشی تحت تأثیر قرار دهند، در این صورت میتوان یادآور شد که تا پیش از مشروطه جریانهای متفاوتی در قالب نهادهای اجتماعی و فکری بهویژه دینی و مذهبی چنین کردهاند.
????در چنین ساختاری [نظام سیاسی قبل از مشروطه]، ایجاد و شکلگیری جامعهی مدنی به مفهوم مدرن آن ناممکن بود؛ با اینوجود در همین شرایط، نیروهای سیاسی و اجتماعی هم بودند که ادعای استقلال از دولت را داشتند و با کمی تساهل میتوان آنها را جامعهی مدنی سنتی ایران نامید.
????وقوع انقلاب مشروطه اگرچه خود حاصل کشمکش نیروهای جدیدی بود که برای کسب هژمونی وارد رقابت و منازعه با نهاد دین و روحانیت شده بودند؛ در عین حال، امکان ورود نیروهای جدیدی را نیز به جامعهی مدنی فراهم کرد.
???? مهمترین عواملی که زمینهی تحول جامعهی مدنی سنتی به نیمه مدرن را فراهم آورد، عبارت بودند از: گسترش فضای عمومی و مجازی، پیچیده شدن طبقات اجتماعی، تولد نهادها و سازمانهای مدنی غیردولتی جدید، رشد مطبوعات، افزایش احزاب و گروههای سیاسی، شکلگیری جنبشهای مدنی.
????اهم نهادهای مدنی در جمهوری اسلامی را میتوان در چهار گروه طبقهبندی کرد:
۱-سازمانهای مدنی نیمهدولتی
۲-سازمانهای غیردولتی یا مردمنهاد
۳-شوراهای اسلامی شهر و روستا
۴-احزاب سیاسی
????در این مرور گذرا [اهم نهادهای مدنی] هدف ما نشان دادن تنوع و گونهگونی درون جامعهی مدنی بود که در صورت برخورداری از سوگیری واحد بهرغم وجود گفتمانهای متفاوت میتواند دستاوردهای قابلتوجه و ارزندهای برای جامعهی ایران داشته باشد کما اینکه در بزنگاههای مشروطه، نهضت ملی و انقلاب اسلامی چنین شد.
???? جامعهی مدنی تفاوتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به رسمیت میشناسد و از خرده جنبشها حمایت میکند بنابراین لیاقت آن را دارد تا در ساختاری مناسب امکان مشارکت و انباشت همهی نیروهای حاضر در آن فراهم شود.
???? اصلاح ساختار شورای عالی اصلاحطلبان در چنین بستری میتواند نقش مؤثری در پیشبرد فرایند تغییر و اصلاح و تقویت جامعهی مدنی محسوب شود.
ایران فردا